برشی از کتاب «غنا» رهبری
حجتالاسلام محمدتقی سهرابیفر عضو هیأتعلمی گروه کلام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مروری بر کتاب «غنا» اثر آیتاللهالعظمی خامنهای آواز و آهنگ کرده است.
اندیشهورزی و تفقّهِ شخصیتی که سالیان متمادی در رأسِ امر حکومت بوده، با گروههای مختلف مردم ارتباط داشته و با کاربردهای مختلف موسیقی آشناست، تحقیقی جالب توجه خواهد بود. حضور ایشان در رهبریِ جامعه و در امور سیاسی سایهای بر ابعادِ فکری و علمی ایشان است. مطالعه این کتاب بخشی از شخصیتِ فقهی ایشان را به نمایش میگذارد. نویسنده در چند بند تلاش میکند تا فرازهایی از این اثر ارزشمند را معرفی کند: الف) گرچه نامِ کتاب «غنا» است که محدود به صوت و آواز انسان است در عمل به «موسیقی» (آهنگهای تولیدشده با آلات موسیقی) نیز پرداخته شده است. ب) دلیل اصلی حُرمت غنا تعداد زیادی احادیث است. در این کتاب احادیث در پنج دسته به شکل منسجم گروهبندی شده است: -روایات وارد در ذیل آیات (واجتنبوا قول الزور - لایشهدون الزور - لهو الحدیث - اذا مرّوا بالغو مروا کراما)؛ -روایات وارد در ذیل غیر آیات؛ - روایات استماع غنا؛ -روایات کسب مغنّیه؛ -روایات مربوط به غنا در قرآن. جمعبندیِ مؤلف محترم از احادیث آن است که «غنا» فیالجمله حرام است اما اینکه همه نوع غنا حرام باشد از این احادیث فهمیده نمیشود. ج) یکی از مزایایِ تحقیق نگاه به شرایطِ خاصِ زمانِ صدور احادیث است. اینکه بسیاری از احادیث غنا در زمان صادقین؟ع؟ بوده و غنا در آن زمان به شدت در میان مردم رواج پیدا کرده و وسیلهای برای فساد و گمراه کردنِ مردم بوده است. د) از نگاه ایشان ملاک اصلی حُرمتِ غنا «خارج کردن انسان از مسیر الهی» است. عبارت «اضلال عن سبیلالله» کلیدواژه نظر فقهیِ معظّمله درباره غناست. به عبارت دیگر «غنا» بهخودیِ خود حرام نیست و آنچه سببِ حرمت میشود «اضلال عن سبیلالله» است؛ بنابراین فتوا، نظر برخی فقها مبنی بر اینکه غنا و موسیقی مطلقاً حرام است، نظرِ موجّه نیست و تا قید «اضلال» احراز نشود، نمیتوان فتوا به حرمت داد. هـ) اضلال اعم است از اینکه بهخاطر آهنگ باشد یا متنی که خوانده میشود یا خواننده بهگونهای باشد که انسان را به باطل، فساد و دوری از خدا بکشاند. معظمله خود برای تشخیصِ ملاکِ «اضلال عن سبیلالله» سه امر را بیان کردهاند: 1- تحریک شهوت 2- سوق دادن به حرام و بازداشتن از واجبات 3- ایجاد بیمبالاتی نسبت به دین و) در همه موارد مشکوک چه شبهه حکمیه و چه شبهه موضوعیه، اصل برائت جاری میشود. ز) مؤلفِ فقیه در ادامه به بحث موسیقی نیز پرداختهاند. از نظر ایشان ملاک موسیقی حرام، سوق دادنِ فضا به سمت بیمبالاتی در دین و به سمت گناه است. این بیان به این معناست که موسیقی نیز بهخودیِخود حرام نیست و تا عنوانِ «سوق دادن به گناه و بیمبالاتی به دین» صِدق نکند، نمیتوان فتوا به حرمت داد. از نظر ایشان در شکلگیریِ این فضا گاه اموری غیر از آهنگ و صوت نیز دخیل است، گاه گستره پخشِ آهنگ مانند پخش از تلویزیون یا نشان دادن آلات موسیقی میتواند سببِ ایجاد چنین فضایی شود. ح) مرجع تشخیص غنا و موسیقیِ حرام عُرفِ مردم است و اگر شخص مکلف شک کرد که این موسیقی از نظر عرف مردم «مُضِل عن سبیلالله» است یا نه، اصل حلیّت جاری میشود. ط) در نظر گرفتنِ تفاوت انسانها در حکم حرمت و حلیت، از دیگر مزایایِ این تحقیق است. گاه خواندن متن و شعری برای یک مخاطب، مُضِلّ از سبیلِ خداست، ولی برای دیگری مُضِلّ نیست؛ لذا برای اولی حرام و برای دومی حلال است. گاه برای مخاطب در سنین جوانی واژههایی همچون «می» و «خالِ لب» نمیتواند معنایی ماورایی داشته باشد اما همین واژهها برای برخی دیگر ابزاری به منظور گذر از جهان مادی است. تفاوت انسانها در انسانشناسی دینی از مباحث تازهای است که نگارنده اخیراً به آن پرداخته است. این بحثِ مبارک میتواند یکی از مبانیِ تحول در دانشهای اسلامی و از جمله فقه اسلامی باشد و خوشبختانه نمونهای از آن را در همین بحث غنا و موسیقی از رهبریِ معظم میبینیم. ی) تشخیص موسیقیِ حرام در ساحت جامعه با عرف مردم است. اینکه مثلاً فلان موسیقی که از تلویزیون پخش میشود یا فلان کنسرت مجاز است یا نه، مرجعِ تشخیص، عرف مردم با توجه به ملاکهایِ گفتهشده است. در نتیجه اظهارنظرهای شخصیِ افراد که برخاسته از سن، فرهنگ، معلوماتِ خاصِ آنهاست، اعتبار لازم را ندارد. از نگاه نویسنده کتاب حاضر میتواند بسیاری از گرههای ناگشوده در زمینه غنا و موسیقی را بگشاید.
دین آنلاین