میزان مطالعه‌ی ما ایرانیان و تلخی گوارای حقیقت

کدخبر: 2379643
خبرنگار:

درمورد میزان مطالعه ایرانیان اعداد گوناگونی گفته شده است. اما بررسی مجموعه‌ی آمارها و شواهد نشان می‌دهد این میزان در مقایسه با دیگر کشورها بسیار پایین است.

نسیم‌آنلاین: میزان مطالعه ما ایرانیان همواره موضوع جذابی برای رسانه‌ها بوده است. از این نظر که پایین بودن آن بعضا به شکل اغراق شده بیان می‌شود یا در مقابل، جمعی دیگر از رسانه‌ها یا مدیران فرهنگی با ارائه‌ی آمارهای متفاوت، به نوعی خط بطلانی بر آمارهای ارائه شده می‌کشند و بازهم توجهات را به خود جلب می‌کنند.

درک درست و دقیق از میزان مطالعه مردم که بخش مهمی از مصرف فرهنگی آنان است می‌تواند در بکارگیری سیاست‌های درست در گسترش فرهنگ کتابخوانی موثر باشد.

سیاست‌های درست فرهنگی در گرو در اختیار داشتن داده‌های درست و نزدیک به واقعیت درمورد اوضاع مصرف فرهنگی مردم است. بنابراین بررسی میزان مطالعه مردم جنبه تفننی یا مقایسه آن با میزان مطالعه در دیگر کشورها ندارد و مستقیما به موضوع سیاستگذاری فرهنگی مربوط می‌شود.

نه به آن شوری شور؛ نه به این بی‌نمکی

وجود اختلاف‌های آماری تا حدی طبیعی است. به این دلیل که پارامترهای مختلفی برای بررسی میزان مطالعه در نظر گرفته می‌شود. مثلا برخی منابع آماری، مطالعه سایت‌های اینترنتی یا حتی تماشای کلیپ‌ها و تصاویر را هم جزئی از فعالیت مطالعه به حساب می‌آورند. برخی دیگر خواندن قرآن و کتاب‌های ادعیه را هم در آمار مطالعه وارد می‌سازند و برخی دیگر مطالعه روزنامه‌ها و مجلات را نیز محاسبه می‌کنند.

بر این اساس آمارهای مختلفی از میزان مطالعه مردم ایران ارائه شده است. برای مثال در سال 1387 سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران میزان مطالعه مردم ایران را «دو دقیقه» در روز اعلام کرد. در همان سال شورای فرهنگ عمومی کشور با همکاری نهاد کتابخانه‌های عمومی، میزان مطالعه ایرانیان را 71 دقیقه در روز اعلام کرد! این اختلاف فاحش نتیجه بکارگیری معیارهای گوناگون برای بررسی میزان مطالعه است.(1)

دبیرکل وقت نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در همان روزها گفت که از این 71 دقیقه، 44 دقیقه مربوط به خواندن روزنامه، 9 دقیقه به نشریات و تنها 18 دقیقه مربوط به کتاب‌های غیردرسی است.(2) جالب است که در همان زمان رییس سازمان کتابخانه و اسناد ملی ایران با ابراز تاسف، سرانه کتابخوانی در کشور را تنها «دو دقیقه» در شبانه روز اعلام کرد که به احتساب کتب درسی به 6 دقیقه می‌رسد.(3)

در عین حال شواهد تجربی برای بسیاری از این آمارها وجود ندارد و صرفا اعدادی هستند که توسط سایت‌های خبری منتشر شده‌اند.

 

کمی جلو تر بیاییم. جایی که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آذرماه سال گذشته گفت سرانه مطالعه ایرانیان 35 دقیقه در روز است. او تاکید داشته که این آمار بدون احتساب مطالعات الکترونیکی، مطالعات درسی و مطالعات ادعیه و قرآن کریم است. یعنی حتی کتاب‌های الکترونیکی را هم از این آمار حذف کرده و نتیجه آن 35 دقیقه مطالعه در روز به ازای هر ایرانی بوده است.

اسماعیلی در خردادماه سال 1401 نیز میزان مطالعه ایرانیان را بازهم با حذف مطالعه درسی و کتب ادعیه و قرآن، 30 دقیقه در روز عنوان کرده بود.

مرکز رصد فرهنگی کشور اما در همان زمان در واکنش به اظهارنظر وزیر فرهنگ گزارشی منتشر کرد و آمار مطالعه ایرانیان را در سال 1399 «شانزده دقیقه» در شبانه‌روز دانست. این مرکز با استناد به همین آمار و اتکا به داده‌های «پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات» و «مرکز آمار» میزان مطالعه ایرانیان را «پایین» ارزیابی کرد.

در نمونه‌ای دیگر در سال 1398 وزارت فرهنگ و ارشاد دولت قبل پژوهشی انجام داد که تا با آمار ارائه شده توسط اسماعیلی فاصله زیادی دارد. این پژوهش با مقایسه و جمع‌بندی مجموعه‌ی آمارها نتیجه گرفته بود که میزان مطالعه ایرانیان بین 12 تا 15 دقیقه در روز بوده است.

در این پژوهش، مطالعه تنها به خواندن کتاب محدود نشده و منظور از «مطالعه» اینگونه بیان شده است:

«فرایند شناختی پیچیده‌ای برای رمزگشایی از نشانه‌های حامل پیام. چه این نشانه‌ها زبانی باشند، چه گفتاری، چه مصوری، چه هر شکل دیگری.»

یعنی ایرانیان در سال 1398 مجموعه میزان مطالعه‌شان(چه کتاب چه ویدئو و چه تصویر) بین 12 تا 15 دقیقه بوده است!

در پنج سالی که از این پژوهش می‌گذرد احتمالا باید اتفاق خارق‌العاده‌ای افتاده باشد که میزان مطالعه کتاب در میان مردم ایران به 35 دقیقه رسیده باشد(بدون در نظر گرفتن فیلم و تصور و ادعیه و قرآن کریم).

در پژوهش دیگری که سال 1396 انجام شده تنها 22.4 درصد از افراد 18 تا 35 ساله ترجیح داده‌اند اوقات فراغت خود را با مطالعه پر کنند. اگر به دیده اغماض این میزان مطالعه را به کل جمعیت 15 تا 65 ساله تعمیم دهیم با توجه به جمعیت ایران در آن سال‌ها چیزی حدود 11 میلیون نفر ترجیح داده‌اند اوقات فراغت خود را با خواندن کتاب پر کنند.

حال اگر این تعداد از جمعیت ایران بطور میانگین روزانه یک ساعت کتاب غیردرسی و غیر ادعیه و قرآن بخوانند، میانگین مطالعه کل جمعیت ایران حدود 12 تا 15 دقیقه در روز خواهد بود.

همچنین این آمار به میزانی که دبیر نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در سال 88 اعلام کرد(18 دقیقه) نیز نزدیک‌تر است.

بر این اساس به نظر می‌آید آمار ارائه شده از طرف وزیر فرهنگ با واقعیت فاصله داشته و عدد 12 تا 15 دقیقه به واقعیت نزدیک‌تر باشد.

کجای جهان ایستاده‌ایم؟

بر اساس آمار منتشر شده در ایسنا، مردم هندوستان با میانگین ده ساعت و 42 دقیقه در هفته (91 دقیقه در روز) رکورددار میزان مطالعه در جهانند. بعد از این کشور به ترتیب تایلند، چین، فیلیپین و مصر قرار دارند. این آمار در تصویر زیر نمایش داده شده است.

61802815

بر این مبنا کشورمان از نظر میزان مطالعه در میان 30 کشور اول جهان نیز قرار ندارد. این موضوع را تعداد کتاب‌های چاپ شده(نه عناوین) در هر سال در ایران را نیز نشان می‌دهد.

تعداد کل «عناوین» کتاب جدید منتشر شده در جهان سالانه حدود 4 میلیون است.(4) بر اساس آماری که معاون فرهنگی وزارت ارشاد بیان کرده در ایران سالانه 100 تا 112 هزار عنوان کتاب به چاپ می‌رسد.(5)

بر این اساس می‌توان گفت ایرانیان با داشتن حدود یک درصد جمعیت جهان، 2.5 درصد عناوین کتاب جهان را چاپ می‌کنند که از این نظر جایگاه خوبی به حساب می‌آید. نمودار زیر بیشتری میزان عناوین کتاب‌های چاپ شده در جهان را به تفکیک کشورها نشان می‌دهد.

Annual-number-of-books-published-for-top-5-ranked-countries-thousands-1-1024x634

اما صبر کنید! تعداد عناوین منتشر شده معیار کافی برای سنجش اوضاع کتابخوانی نیست. ممکن است عناوین کتب منتشر شده در کشوری بسیار بالا باشد اما به دلیل مشتری نداشتن کتاب، این عناوین در تعداد کمی چاپ شوند.

هرچقدر کشور ما در تعداد عناوین چاپ شده اوضاع خوبی دارد درمورد «شمارگان» کتاب‌ها اوضاع آن وخیم است.

این وخامت تا جایی رسیده که چند ماه پیش مدیر انتشارات «امید فردا» شمارگان کتاب‌های منتشر شده در ایران را 200-300 جلد و برابر با عصر مشروطیت دانست(6).

روزنامه اینترنتی فراز نیز در سال 1400 در گزارشی میانگین تیراژ کتاب‌‌های چاپ شده در ایران را زیر 500 جلد دانسته ‌است(7).

بنا بر آنچه گفته شد و مجموع آمارهای رسمی، میانگین مطالعه کتاب در ایران حدود 12 تا 15 دقیقه است. این میزان نسبت به دیگر کشورها بسیار پایین است و شمارگان پایین کتاب‌های منتشر شده در ایران و بحران صنعت نشر نیز بر این موضوع صحه می‌گذارد.

این میزان مطالعه پایین می‌تواند عوامل مختلفی داشته باشد؛ از اوضاع معیشتی گرفته تا گرانی کاغذ و کتاب. بحران در حوزه نشر نیز یکی دیگر از پیامدها و یا علل چنین وضعیتی است. به هر حال مقدمه‌ی حل یک معضل نه ارائه‌ی آمارهای اغراق شده و نه کتمان آن بلکه پذیرش تلخی گوارای آن است.

در این میان، رویدادهایی مثل نمایشگاه کتاب می‌تواند در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی در بلندمدت موثر باشد.

ارسال نظر: