رویاهایی که زیر آوار مدفون شدند
نسیم آنلاین:
برادر از رفیق هم بهتر است اگر خودش رفیق باشد. مصباح خودش رفیق بود، رفیق برادر و پدرش. رفاقتی که فضایی گرم ایجاد کرده بود در خانهای که در بیت حانون قرار داشت. رفاقت او با همه چیز زیاد بود، با خدا و همه مخلوقات خدا! اصلا عاشق بود بر همه عالم و عالم نیز به او مشتاق. مصباح کفارنه عکاسی را هم دوست داشت. وقتی همه چیز را دوست داشته باشی طبیعتا میخواهی همه چیز را به تصویر بکشی و ماندگار کنی.
مصباح تحصیل را هم دوست داشت و سال آخر دبیرستان پیش روی او بود و میخواست برود خارجه درس بخواند تا آدم حسابی بشود. ۹ اکتبر از بیت حانون مخروبه به غزه آمد، باخانواده، وقتی همه چیز شروع شده بود. انگار عشق به میهن او را به جایی برد که بتواند به کمال علاقه برسد. ۱۰ اکتبر عشق زیاد او به زمین کار دستش داد و در محله شیخ رضوان با صدای بمباران در آغوش زمین جای گرفت. حتی جسد او هم دیر پیدا شد. شیخ رضوان محلهای بود که مصباح وقتی داشت با اقوام خود تلفنی صحبت میکرد همراه پدر و برادر و همسر برادرش و پسرعموهایش و کودکی در شکم همسر برادرش به شهادت رسید.