هبه کمال ابوندا

کدخبر: 2381788

روایت متفاوت از شاعری در سرزمین زیتون‌ها

نسیم آنلاین: 

سال ۱۹۹۱ در عربستان سعودی متولد شد. از خانواده‌ای که سال ۱۹۴۸ از روستای جیرجیر که توسط صهیونیست‌ها اشغال شده بود مهاجرت کردند. دانشجوی کارشناسی ارشد تغذیه الکترونیک از دانشگاه الازهر بود و به تدریس علوم در مدرسه استعدادیابی رسل مشغول بود. اکثرا به عنوان شاعر او را می‌شناختند. کارش در واقع تدریس و نوشتن مقاله بود اما از دوران تحصیلش در دانشگاه الازهر به شعر هم علاقه داشت. سال ۲۰۱۷ برای کتاب «اکسیژن برای مردگان نیست» جایزه نفر دوم شرجه را در بخش خلاقیت اعراب برنده شد. او در جوانی خود، خیلی زود، در جایی که به آن تعلق داشت، در وطنش، در خانه، در ۲۰ اکتبر سال ۲۰۲۳،  در روز ۱۴ام حماسه ۷ اکتبر، در محله المناره به شهادت رسید.

در صفحات مجازی خود هم مانند اشعارش که دال مرکزی آن‌ها آزادی وطن بود از آرزوی خود برای دیدن روستای پدری‌اش می‌گفت. در یکی از توییت‌های خود نوشته بود:« به خدا قسم ما در غزه یا شهیدیم یا شاهد آزادی خود، و همگی صبر می کنیم تا ببینیم که کجا خواهیم بود. خداوندا همگی انجام وعده حق تو را انتظار می کشیم.»

او در یکی از اشعار خود به تنهایی مردم فلسطین و مظلومیت این سرزمین می‌پردازد:

آه ما چقدر تنها هستیم

دیگران جنگ هایشان را پیروز شدند 

و تو در گل و لای جا مانده ای 

بدون هیچ ثمره ای 

ما چقدر تنها هستیم

درویش، آیا تو نمیدانی؟

هیچ شاعرانگی به تنها و غریب برنمیگردد

چیزی که از دست رفته،

به یغما رفته است

ما چقدر تنها هستیم

این عصر دیگری از فراموشی‌ست،نفرین شده کسانی هستند

که ما را در این جنگ از هم جدا کردند و در 

پشت جنازه ما یکپارچه قدم زدند

ما چقدر تنها هستیم

این دنیا یک بازار آزاد است

کشور های بزرگ شما را به حراج گذاشته اند  

ما چقدر تنها هستیم

این یک عصر وقاحت است و کسی کنار ما نخواهد ایستاد

هرگز

آه، ما چقدر تنها هستیم

همه‌ی شعر های جدید و قدیمی ات را پاک کن 

و همه ی اشک هایت را هم 

و تو ای فلسطین خودت را جمع و جور کن

 

 

ارسال نظر: