آچار فرانسه
روایتی جذاب از دختری که به تنهایی راوی فلسطین شد.
نسیم آنلاین:
برخی افراد در زندگی ما همیشه به این اسم شناخته میشوند. شما حتما پدری را میشناسید که همه چیز را تعمیر میکند، همه کارهای فنی را بلد است. از ماشین سر درمیآورد و همیشه سعی میکند همه کارها را خودش یاد بگیرد. حالا در فلسطین یک دختر 27 ساله شهید شده است. دختری که بلد بود مجری باشد، گوینده باشد، پرستار باشد و به وقتش خبرنگار هم میشد. پادکست تولید میکرد و نگران آینده کشورش بود. دختری که همیشه در تکاپو بود. گزارشهایی از او در صفحات مجازی باقی مانده است که او را در حال توصیف وضعیت غزه نشان میداد.
قبل از اینکه همراه مادربزرگ و 3 برادرش به شهادت برسد داشت از وضعیت بمبهای فسفری و ترس مردم از این وضعیت اطلاع میداد. خودش هم میدانست این آخرین کلماتی است که میتواند از جسم و زبانش بر روی این زمین فانی جاری کند. در بیت لحم صدای بمبهایی میآمد که داشت همه چیز را نابود میکرد، همه در حال فرار بودند به سمت جایی که نمیدانستند. او در خانه مانده بود چون نمیدانست کجا برود و در آخر ویدیو از خدا خواسته بود تا به داد آنها برسد. در ویدیوی دیگری هم اشهد خود را گفته بود و این در حالی بود که گریه میکرد و از ترس کلمات را به سختی ادا میکرد.
آیات خضوره رویایی جز دیده شدن مانند یک انسان نداشت. او میخواست مردم غزه مثل مردم هر جای دیگر دنیا آدم حساب شوند. در نهایت او میخواست پیکر شهدا قابل شناسایی باشد همانطور که پیکر خودش قابل شناسایی ماند.