تلخیص سه جلد کتاب شرح نهج‌البلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله العالی)

جامعه جاهلی از منظر حضرت علی(ع)؛ آیین‌نامه انقلاب 10

کدخبر: 2352940

در دنیای جاهلیت تنها میوه ای که به دست می آید فتنه است؛ همه چیز برای گمراه گری است، همه چیز برای غافل کردن، همه چیز برای بیخیال کردن از هدفهای بزرگ است. آنچه در دوران جاهلیت از این دنیا به دست می آید جیفه است، مردار است؛ پولی هم که به دست می آورد، پول کثیفی است؛ مقامی هم که به دست می آورد، مقام پلیدی است.

نسیم آنلاین : یکی از کتب مهجور مانده میان شیعیان نهج البلاغه است که رهبر معظم انقلاب در اهمیت آن می فرمایند: «نهج‌البلاغه کتاب تدوین شده انقلاب اسلامی است و آیین‌نامه این انقلاب به حساب می‌آید.» در همین راستا و جهت تبیین بهتر و ساده تر این گنجینه از معارف اسلامی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز و بصورت سلسله وار چکیده ای از سه جلد کتاب شرح نهج‌البلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) را خواهیم آورد.

علی(ع) میفرماید دعوت پیغمبر، دعوت حق است؛ پیغمبر مکتب حق را ارائه داد، منظورش این بود که انسانها به عبودیت پروردگار عالم بکشاند تا همه بشوند بنده خدا؛ مقرراتشان از خدا باشد، قدرتشان قدرت خدا باشد؛ بر آنها جز خدا و زبان خدا و دست خدا کسی فرمان نراند؛ فرامینشان را جز از خدا از کس دیگری نگیرند؛ زندگی شان را جز به شکلی که خدا میخواهد، به شکل دیگری نسازند و نپردازند؛ پیغمبرها آمدند تا جامعه را و نظام را جامعه ای و نظامی اسلامی و الهی و قرآنی بسازند؛ این وصف پیغمبران است.

پیش‌بینی حضرت علی(ع) از جامعه اسلامی در دوران جهالت پس از معاویه و ادامه آن در اعصار بعدی این است که حقیقت‌ها پنهان میشوند، بر خدا و رسولش دروغ بسته می‌شود، قرآن حقیقی بی‌رونق می‌شود. یعنی روح دین که آگاهی و روشنگری است به سستی و بی‌حرکتی بدل شود، تفاسیر دنیاطلبانه از قرآن رواج یابد یعنی قرآن را مطابق میلها و هوسها و خواسته‌ها درآورده و دل مردم را به این طریق بدست آورده و همه را خوشحال کنند، معروف به منکر و منکر به معروف بدل شود، حافظان قرآن و پاسداران قرآن آن را به فراموشی بسپرند و نهایتا قرآن حقیقی و اهالی حقیقی قرآن از جامعه رانده شوند.

امروز بشریت که احتیاج دارد به یک جرعه آب گوارایی که او را زنده کند، احیا کند؛ و آن جرعه آب گوارا «اسلام» است؛ و این اسلام در قرآن است، در سخنان پیشوایان دین است که باید آن را بفهمیم و در کام بشریت تشنه بریزیم و شریعت را احیا کنیم.

علی (ع) اینجا نشانه‌هایی برای دوران قبل از بعثت پیغمبر بر میشمارد. ما مسلمانهای تاریخ بشر بایستی هر زمانی که زیست میکنیم، وقتی دیدیم این نشانه ها وجود دارد، استنتاج کنیم که علاج بشر در آن زمان، همان علاجی است که در آغاز پیدایش اسلام خدا برای بشر معین کرده بود.

اول اینکه خدا پیامبر را در فاصله طولانی از پیامبران پیشین فرستاد؛ حدود ششصد سال میان پیغمبری عیسی و پیغمبری پیغمبر ما فاصله بوده. امروز هم از آغاز طلوع اسلام چهارده قرن میگذرد؛ آنجا شش قرن بود، اینجا چهارده قرن است.

دوم اینکه خدا پیغمبر را فرستاد در روزگار خواب عمیق امتها. خواب آلودگی یک ملت، عدم علاقه به سرنوشت نهایی و واقعی است. امتی که این چیزها را نفهمید، امتی که دشمن خودش را نشناخت، دشمن خود را دوست پنداشت و دوست خود را دشمن خیال کرد، در خواب است.

سوم اینکه فتنه ها از همه طرف جامعه ها و ملتها را محاصره کرده؛ فتنه یعنی هر چیزی که انسان را از راه صحیح بازدارد. مردم را به شعر، موسیقی، میگساری و شهوت رانی مشغول کردن.

علامت چهارم این بود که همه کار، از هم وارفته و پراکنده بود؛ ملتها هیچ یک از کارهای لازمشان را نمیتوانستند انجام بدهند و دنیا در تب جنگهای خانمان سوز میغلتید.

پنجم اینکه فریب‌گری و ریاکاری و دروغ زیاد است. در دنیای جاهلیت، در دنیایی که نور دین، نور مذهب، نور مکتب الهی او نور اسلام و قرآن نباشد، همه پدیده ها از فریبها و ریاها و نفاقها خبر میدهد.

ششم اینکه از نهال انسانیت هیچ امیدی نمی شد داشت. اگر کسی چشم امید به امتهای بزرگ عالم بدوزد که آنها نجاتش بدهند، بایستی تا ابد در خواب انتظارآمیز بمیرد.

هفتم اینکه وسیله هدایت و راهنمایی مردم، فراموش شده بود؛ آن نشانه هایی که مردم بتوانند به آنها نگاه کنند، راه را پیدا کنند، از میان رفته. اما در مقابل، پرچمهای گمراهی و پستی ظاهر شده و هر گوشه دنیا طاغوتی نشسته بود بر روی سر مردم، آنها را گمراه میکرد.

هشتم اینکه دنیا در مقابل اهل دنیا ترش رو شده بود؛ یعنی همان مردمی هم که حاضر نبودند برای هدفهای بزرگ تلاشی بکنند دل به هدفهای دنیوی خوش کرده‌اند، به همین هدف هم نمیرسند.

نهم اینکه در دنیای جاهلیت تنها میوه ای که به دست می آید فتنه است؛ همه چیز برای گمراه گری است، همه چیز برای غافل کردن، همه چیز برای بیخیال کردن از هدفهای بزرگ است. آنچه در دوران جاهلیت از این دنیا به دست می آید جیفه است، مردار است؛ پولی هم که به دست می آورد، پول کثیفی است؛ مقامی هم که به دست می آورد، مقام پلیدی است.

دهم اینکه دنیایی است که در آن، لباس زیرین ترس است و لباس رویین شمشیر است به هر کسی نزدیک میشوید، می بینید میترسد. هر کسی از یک چیزی میترسد یکی از تازیانه، یکی از شمشیر، یکی از مستمند شدن، یکی از قدرتها و قدرتمند هم بر قدرت خود؛ اما آیا این ترس نمایان است؟ نه، همچنان که لباس زیرین نمایان نیست.

منبع: بخش "ارمغان بعثت" و "وضعیت امتها" از جلد "منشور حکومت علوی"

ارسال نظر: