نگاهی به فیلم «دوزیست» آخرین ساخته برزو نیک نژاد

کلک نزن خوشگله!

کدخبر: 2345795

«دوزیست» یک فیلمفارسی متوسط است که باید در ابتدای دهه پنجاه ساخته میشد اما از آنجا که متاسفانه برزو نیک نژاد کمی دیر به دنیا آمده، در سال ۹۸ آن را کارگردانی کرده و فیلمش هم به جای اینکه در جشنواره سپاس شرکت کند، سر از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر دراورده است. البته جشنواره سپاس، جای «تنگنا» و «قیصر» و «گاو» بود، ظاهرا این شان سودای سیمرغ است که باید «دوزیست» یکی از فیلم هایش باشد.

نسیم آنلاین ؛ مسعود غزنچایی: «دوزیست» یک فیلمفارسی متوسط است که باید در ابتدای دهه پنجاه ساخته میشد اما از آنجا که متاسفانه برزو نیک نژاد کمی دیر به دنیا آمده، در سال 98 آن را کارگردانی کرده و فیلمش هم به جای اینکه در جشنواره سپاس شرکت کند، سر از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر دراورده است. البته جشنواره سپاس، جای «تنگنا» و «قیصر» و «گاو» بود، ظاهرا این شان سودای سیمرغ است که باید «دوزیست» یکی از فیلم هایش باشد.

برزو نیک نژاد بعد از ساخت سه فیلم که یکی پس از دیگری پرفروش و مخاطب پسند بود و البته رگه هایی هم از فیلمفارسی در آن وجود داشت، حالا تمام داشته هایش را در «دوزیست» به نمایش گذاشته است. «دوزیست» خشونت لازم را دارد، سکس پنهان را در لایه هایی کمیک به نمایش میگذارد، جوانمرد بامرام پایین شهری و دختر معصومِ قربانیِ هوسرانی هم دارد، از عرق خوری هم به میزان لازم برخوردار است و چه صدحیف که جای رقص و آواز در آن خالی است تا یک فیلمفارسی تمام عیار شود. البته ترانه مهستی به اندازه ای که ارشاد گیر ندهد، این جای خالی را پرمیکند.

اگر در «دوزیست» آدم ها موبایل نداشته باشند، این فیلم نمیتواند در دهه 40 رخ بدهد؟ اصلا فیلم در چه زمانی رخ میدهد؟ مهم است؟ به هیچ وجه! اگر مهم بود که فیلمنامه نویس عزیز -که کم سریال برای تلویزیون ننوشته و نساخته- کمی بیشتر برای قصه و شخصیت پردازی وقت میگذاشت. چیزی که مهم است، گردهم آوری چند چهره بفروش در کنار هم و چند تیکه پرانی و بانمک بازی است تا فیلم در گیشه موفق باشد.

فیلم، آنگونه که از اسمش پیداست و اشاره ای که به نوع زیست قورباغه میکند، قرار است راجع به زیرآبی رفتن و نامردی باشد. «دوزیست» با روایت موازی و همزمان یک عروسی و دزدی آغاز میشود. سکانسی که به قدری با بی سلیقگی در نماهای متعدد کلوزآپ کارگردانی شده که نه می فهمیم عروس و داماد چه کسانی هستند و نه متوجه طرح و توطئه دو نفر از حاضران در عروسی برای دزدی نفر سوم از گاوصندوق میشویم. ماجرای دزدی گاوصندوق هم به مرور فراموش میشود و مسئله اصلی فیلم، نجات دختری بی پناه میشود که قربانی هوسرانی یک نامرد است.

همه خرده قصه های فیلم تا پایان ناقص میماند و هیچ فایده ای در پیشبرد قصه اصلی ایفا نمیکند. از داستان عاشقانه سعید پورصمیمی که نگفته، رها میشود تا مدل تبلیغاتی بودن عطا (جواد عزتی) که تازه در یک سوم پایانی به آن اشاره میشود. حداقل ماجرای مدل تبلیغاتی بودن عطا -که دور از تصور و با وضعیت زندگی اش در تضاد است- میتوانست زودتر شروع شود تا کمی تنوع به فیلم بدهد اما در حد یک بیلبرد تبلیغاتی و یک تماس تلفنی به آن اشاره میشود که اگر هم حذف شود هیچ اتفاقی نمی افتد.

چاله وسط گاراژ قرار بوده تبدیل به مابه ازای زیستگاه شخصیت های اصلی فیلم شود اما به جز دو صحنه به آن هیچ اشاره ای نمیشود و در نماهای فیلم، روی آن تاکیدی نمیشود و طبیعتا مفهومی هم پیدا نمیکند. خاموش شدن برق خانه توسط اداره برق و بازی با سایه، مفهومی در فیلم ایجاد میکند؟ به شخصیت اصلی، عمق میدهد؟

از آنجا که همه چیز در «دوزیست» در سطح میماند، فیلم در لحظاتی تناقضات حسی و منطقی دارد. مثلا هنگام ادای جمله عاطفی دختر همسایه (ستاره پسیانی) که از عشقش به عطا میگوید که تعریف عطا از رنگ موهایش را به عنوان ابراز عشق او به خودش تصور میکرده، مخاطب نمی داند باید به ساده لوحی او بخندد یا دلش به حال او بسوزد. یا زمانیکه کپسول های گاز در انبار باز گذاشته میشود و انفجار رخ میدهد، مخاطب میماند که فیلمساز چطور نمیداند که انباشته شدن گاز در یک مکانی که در آن نیمه باز است، امکان پذیر نیست و اگر هم باشد، کسی که وارد آن میشود، قطعن در همان ابتدا بوی گاز را استشمام خواهد کرد.

ساخت «دوزیست» در سال 2020 یک عقب ماندگی برای هر فیلمسازی است اما از آن عقبمانده تر، جشنواره ای است که یکی از فیلم های بخش اصلی مسابقه اش، این فیلم است.

ارسال نظر: