گاف بزرگ اقتصاددان اصلاح طلب در رسانه ملی
فرشاد مومنی تاریخ ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی را تحریف کرد تا بتواند از دولت قبل انتقاد کند!
با این که سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی در بهمن ۱۳۹۲ و در دولت یازدهم ابلاغ شد، فرشاد مومنی اقتصاددان اصلاحطلب به تحریف تاریخ روی آورده تا دولت قبل را مقصر عدم اجرای اقتصاد مقاومتی معرفی کند.
به گزارش « نسیم آنلاین » فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، در برنامه زاویه شبکه چهار تلویزیون که در مورد موانع تحقق اقتصاد مقاومتی به عنوان گفتمان غالب برگزار میشد، با اشاره به این مطلب افزود: در زمان جنگ، ما رو به هدف حرکت میکردیم، اما اکنون پشت به هدف ایستاده ایم و فشار روی مردم و تولیدکنندگان قرار دارد. در این مراسم که محسن رنانی و محمود جواد ایروانی حضور داشتند، وی ادامه داد: در زمان جنگ، از آنجا که رو به هدف حرکت میکردیم، مشکلات نیز مربوط به شوکهای برونزا مانند شوک نفتی بود و نتیجه این شد که با اتمام جنگ، تا ۲ سال رشد اقتصادی دو رقمی در کشور به ثبت رسید. مومنی علت موفقیت اقتصاد در زمان جنگ را اصلاح الگوی مصرف دانست و گفت: با اصلاح الگوی مصرف برای طبقات فرودست و آحاد مردم رفاه ایجاد شد و در واقع ریاضت آن دوره مربوط به کالاهای لوکس بود. این اقتصاددان افزود: بر همین مبنا، در پیوست برنامه اول توسعه، تصریح شده است که الگوی مصرف دوره جنگ تحمیلی آرمانی ترین شرایط را برای توسعه کشور ایجاد کرد، زیرا بالاترین تخصیص منابع به نیازهای اساسی اختصاص داشت و کمترین سهم مربوط به کالاهای لوکس میشد. مومنی با اشاره به اینکه در زمینه مطرح کردن و پیگیری مفهوم اقتصاد مقاومتی در کشور، ۱۵ خطای راهبردی وجود دارد، گفت: این ۱۵ خطا موجب شده تا اقتصاد مقاومتی نتواند به گفتمان غالب تبدیل شود. این استاد دانشگاه ادامه داد: وقتی ندانیم به دنبال چه چیزی هستیم با وجود صرف انرژی زیاد به هدف نمیرسیم زیرا به جای تلاش آگاهانه، تنها تقلا میکنیم.او اصلی ترین گرفتاری در این بین را برخورد سهل انگارانه با موضوع دانست و گفت: در کشور یک عدم شفافیت غیر متعارف وجود دارد و مشخص نیست چه نگرانی باعث شد به اقتصاد مقاومتی توجه شود. آیا شوکهای برونزای اقتصاد مدنظر بود یا چیز دیگری مورد توجه قرار داشت. این اقتصاد دان مفهوم کلی اقتصاد مقاومتی را نارسا عنوان کرد و ادامه داد: اقتصاد مقاومتی ذهن را تنها به تهدیدها معطوف میکند و از آنجا که در دولت دهم مطرح شد این حس را بیشتر القا میکرد، زیرا آن دولت از نظر بینالمللی دولتی تنش آفرین بود و از همین رو مقابله با تهدیدات خارجی به عنوان اصلیترین بخش اقتصاد مقاومتی مورد توجه قرار گرفت.او افزود: از آنجا که تکلیف مفهوم مشخص نیست و برنامه ای در این زمینه طراحی نشده، در اقتصاد مقاومتی نیز در همان مسیر برنامههای توسعه ای کشور گام برداشتیم و تنها زمان و نیروی انسانی را هدر دادیم و با وجود صرف هزینه و انرژی به دستاوردی نرسیدیم. مومنی یکی از مشکلات را عدم جسارت دولت در بیان میراث دولت قبل عنوان کرد و گفت: به طور مثال در دولت دهم و تنها سه روز پس از ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، یکی از مسئولان واردات کالاهای لوکس را آزاد اعلام کرد و در پاسخ به انتقادات گفت این کار در راستای سیاست اقتصاد مقاومتی انجام شده است. استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: زمانی که وجه اندیشه ای مساله روشن نباشد، این تصور ایجاد میشود که حرکت از اقتصاد غیر مقاومتی به اقتصاد مقاومتی تنها با نگاه اقتصادی ممکن خواهد شد، در حالی که وجه فرهنگی این قضیه به مراتب جدیتر و زیربناییتر است.او با انتقاد از اینکه در تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی تمام انتظارات از قوه مجریه است، افزود: این موضوع به یک مطالبه از قوه مجریه تبدیل شده است، در حالی که تمام ارکان جامعه در آن دخیل هستند. بهطور مثال اکنون کشور با بحران نا امنی حقوق مالکیت روبهرو ست و در این زمینه نقش قوه قضائیه به مراتب مهمتر است، از سوی دیگر قانونگذاری در این زمینه نیز عزم جدی مجلس را میطلبد. بنابراین نباید تمام انتظارات از دولت باشد. مومنی با اشاره به اینکه هنوز مشخص نیست توان اقتصاد در مواجهه با چه مسائلی قرار است بالا برود، گفت: شوکهای برون زا مانند سقوط قیمت نفت، شوکهای مربوط به فقر، فساد و موارد از این دست وجود دارد اما مشخص نیست کدام یک در اولویت اقتصاد مقاومتی هستند. از همین رو مشخص میشود که بنیانهای اقتصاد مقاومتی و به اصطلاح مقاوم کردن اقتصاد، بلاتکلیف است. استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در علم اقتصاد با مفهوم بازار به معنای منفرد روبهرو نیستیم، بلکه با مجموعه بازارها روبهروییم. از همین رو طرز عمل آنها اهمیت پیدا میکند.او در پایان گفت: درست است که در زمینه اقتصاد مقاومتی در دنیا تجربیاتی وجود دارد اما باید به این نکته توجه شود که اقتصاد مقاومتی در کشورهای صنعتی به اعتبار مسائل مشخص موضوعیت پیدا کرده است. در واقع زمانی که یک ایده مشخص میشود، باید تکلیف آن در سطح نظری نیز شفاف باشد.