ناصر ایمانی در گفتگو با نسیم آنلاین

ایمانی: فقر کنونی حاصل رواج اقتصاد سرمایه‌داری است

کدخبر: 2356102

ناصر ایمانی معتقد است: مدل‌های اقتصادی سرمایه‌داری غرب متضاد با مدل‌های اقتصاد اسلامی و آرمان‌های عدالت‌طلبانه انقلاب است چرا که مدل‌های اقتصاد سرمایه‌داری غربی حساسیتی روی ایجاد فاصله طبقاتی ندارد بنابراین پیگیری آن سیاست‌ها در کشور توسط دولتمردان مختلف منجر به افزایش فاصله طبقاتی شد

نسیم آنلاین ؛ ساحل عباسی: افزایش فقر در سال‌های اخیر نگران‌کننده شده است. دهک‌های بیشتر جمعیتی باسیاست‌های دولت‌ها به زیر خط فقر رفته‌اند و افزایش ناامیدی در تغییر وضعیت اقتصادی ناامیدی و بی‌اعتمادی را در جامعه افزایش داده است. با اینکه عدالت و کاهش فاصله طبقاتی آرمان انقلاب اسلامی است اما چرا این آرمان بعد از گذشت چهار دهه محقق نشده است در گفت و گو با ناصر ایمانی کارشناس سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است.

کارشناسان مجموعه عوامل مختلفی را دلیل افزایش فقر می‌دانند عمده‌ترین دلایل افزایش فقر بعد از چهل سال از عمر نظام جمهوری اسلامی چیست؟

مسئله فقر موضوع مهمی است که بدون ریشه‌یابی علل فقر شاید نتوان راهکارهای درستی برای کاهش آن ارائه داد. لذا برای بررسی این موضوع که چرا بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی به این مرحله رسیدیم که جمعیت فقیر کشور افزایش‌یافته است باید چهل سال گذشته را از دریچه‌های مختلفی مورد بحث و بررسی قرار دهیم. قطعاً یکی از دلایل این موضوع وابستگی زیاد کشور به درآمدهای تک‌محصولی مثل نفت است. در همه کشورها درآمدهای نفتی و خام فروشی نفت به دلیل ساختار فروش این محصول فقر در جامعه افزایش می‌یابد چرا که به دلایل گوناگون ثروت به درستی توزیع نمی‌شود. شاید هم بتوان گفت ذات درآمدهای تک‌محصولی عدم توزیع مطلوب ثروت و ایجاد رانت و نابرابری‌های اجتماعی است. بنابراین به دلیل وابستگی به نفت به‌طور طبیعی فاصله طبقاتی بین اقشار جامعه افزایش می‌یابد که نتیجه آن افزایش فقر اقتصادی برای دهک‌های بیشتری از جمعیت کشور است.

موضوع دیگری که می‌تواند پاسخ به سؤال شما از دریچه دیگری باشد این است که کشور در چهل سال گذشته هیچ‌گاه در شرایط عادی به سر نبرده است. نزدیک به یک دهه گرفتار جنگ تحمیلی و پیامدهای منفی آن بودیم و بودجه بسیاری صرف مسئله جنگ شد. از سوی دیگر سال‌های بعد از جنگ نیز به دلیل وقوع تحریم‌های مختلف و فشارهای اقتصادی بین‌المللی از طرف آمریکا سرمایه‌گذاری خارجی در کشور اتفاق نیفتاد، یعنی بر خلاف بسیاری از کشورها که سرمایه‌گذاری خارجی در آن‌ها زیاد است ایران نتوانست برای رشد اقتصادی خود از چنین ظرفیتی استفاده کند تا بار ناملایمات اقتصادی را کاهش دهد، قطعاً مسائل عنوان شده به کاهش تولید ناخالص داخلی و درآمد ملی منجر می‌شود و دهک‌هایی از مردم جامعه به شدت تحت فشارهای اقتصادی قرار می‌گیرند.

نقش دولت‌ها بخصوص دولت کنونی را درافزایش فقر و ارتقای آمارهای فلاکت چگونه ارزیابی می‌کنید؟

موضوعاتی که عنوان شد در کنار بی‌تدبیری و سوء تدبیر دولت‌ها شاید نکاتی از عوامل اقتصادی تأثیرگذار بر مسئله افزایش فقر بود اما دلایل غیر اقتصادی هم بر افزایش فقر و فلاکت جامعه مؤثر است. یکی از مهم‌ترین این دلایل عدم برخورداری از یک برنامه مشخص اقتصادی در کشور است، یعنی ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از فقدان سیستم اقتصادی مبتنی بر آرمان‌های انقلاب که اصل و پایه آن عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت باشد رنج برده‌ایم.

این موضوع افزایش فاصله طبقاتی را دامن زد، بنابراین اینکه مسئولین ما بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز نتوانسته‌اند مدل اقتصادی برای کشور داشته باشند به‌طور طبیعی یعنی کار خاصی برای اقتصاد یا کاهش فقر در کشور صورت نگرفته است.

به هر حال بعد از دهه اول انقلاب و مسئله جنگ زمانی که کشور در شرایط عادی قرار گرفت شاهد رواج بلافاصله مدل‌های سرمایه‌داری اقتصاد غرب بودیم، موضوع این است که مدل‌های اقتصادی سرمایه‌داری غرب متضاد با مدل‌های اقتصاد اسلامی و آرمان‌های عدالت‌طلبانه انقلاب است چرا که مدل‌های اقتصاد سرمایه‌داری غربی حساسیتی روی ایجاد فاصله طبقاتی ندارد بنابراین پیگیری آن سیاست‌ها در کشور توسط دولتمردان مختلف منجر به افزایش فاصله طبقاتی شد. موضوع تأسف‌بار آن است که هر ساله علی رغم آمارها و هشدارها درباره تداوم روند سیاست‌هایی که فقر و فاصله طبقاتی را بین مردم افزایش می‌دهد اما دولت‌ها حساسیت چندانی به این مسئله مهم از خود نشان نداند، یعنی در همه سطوح مدیریتی به این موضوع مهم توجه چندانی صورت نگرفت لذا هر سال فاصله طبقاتی نسبت به سال قبل بیشتر شد.

یعنی نداشتن مدل اقتصاد اسلامی عامل نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی شده است؟

اساساً به دلیل نداشتن مدل اقتصادی، توزیع درآمد به شکل درستی انجام نگرفت. با اینکه دولت سالانه مبالغ زیادی به عنوان یارانه اختصاص می‌دهد اما سهم عمده‌ای از یارانه‌های پنهان نصیب اقشار ثروتمند و دهک‌های بالای جامعه می‌شود در حالی که بالعکس باید گروه‌های ضعیف جامعه از آن بهره‌مند شوند. متأسفانه سیستم مالیاتی ما برای این منظور تنظیم نشده که از اقشار بالا و ثروتمندان جامعه مالیات بگیرد بنابراین مدل اقتصادی مبتنی بر مبانی اسلام و انقلاب نداشتیم و چون اقتصاد تک‌محصولی بود، افزایش فاصله درآمدی باعث شد برخی از افراد با سرعت صاحب ثروت‌های نجومی شوند. ثروتمند شدن یک شبه برخی باعث شد افراد دیگری در پست‌ها و مناصب مختلف ترغیب شوند که در کوتاه‌ترین زمان و با اقدامات ساده می‌توان به ثروت‌های نجومی رسید. راه حل رسیدن به این ثروت‌ها فقط به کار گرفتن یک راهکار بود، فساد اقتصادی! از اینجا به تدریج فساد اقتصادی کم‌کم نمایان شد چرا که پیش از این یعنی دهه اول انقلاب تقریباً مورد فسادی نداشتیم اما در دهه‌های بعد این مسئله خود را به آرامی نشان داد و خوی و رفتار و منش دولتمردان هم در آن مقاطع تغییر کرد. فاصله طبقاتی با مردم عادی زیاد شد و مردم هم که به حکمرانان نگاه می‌کردند که برخی به سرعت برق و باد به ثروت‌های آن‌چنانی رسیدند مایل شدند تا از طریق فساد درون سیستم یا خارج از آن به ثروت‌های زیادی دست بیابند.

این اتفاق با موضوع عدم نظارت و حساسیت کافی روی مسئله فساد مساوی شد. دادگاهی معاون اجرایی دفتر پیشین رئیس قوه قضائیه که مدت طولانی دراین قوه حضور داشته یعنی بیست سال مدیر و در سطوح بالایی بوده باعث شده که حساسیتی روی عملکرد وی صورت نگیرد تا به تدریج فسادها را ظرف مدت طولانی به دلیل عدم نظارت انجام دهد و چنین ثروت عظیمی را جمع‌آوری کند، هر چند که بعید نیست همچنان هم افراد زیادی همانند آقای طبری وجود داشته باشند که فساد اقتصادی کرده یا می‌کنند، بنابراین مجموع این عوامل منجر به فقر نسبتاً گسترده و افزایش فاصله طبقاتی جامعه شده است.

قوه قضاییه در این دوره کاری با مفسدین اقتصادی که قطعاً عامل مهمی در افزایش نابرابری‌ها و فلاکت موجود هستند برخورد می‌کند، آیا برخورد با فساد می‌تواند راهی برای آغاز حمایت از اقشار ضعیف جامعه باشد؟

ضریب جینی براساس آمارها بسیار معنادار شده و از افزایش فاصله طبقاتی حکایت می‌کند. برخی اقشار در جامعه ثروت‌های عجیب دارند و در خانه‌هایی در شهر تهران زندگی می‌کنند که نمونه‌های آن را در لندن و پاریس می‌توان دید اما از آن طرف افرادی هم وجود دارند که به معنای واقعی کلمه به نان شب محتاج هستند. وجود چنین افراد ثروتمند و افرادی که حتی به لقمه نانی برای سیر کردن شکم خود محتاجند باعث شده است که فقر به مراتب از سال‌های گذشته بیشتر شود. قطعاً یکی از راهکارهای کوتاه‌مدت برای کاهش مسئله فقر برخورد عاجل و بدون هیچ تعارفی با فساد و مفسدین اقتصادی است. اگر با فساد برخورد قاطعانه‌ای صورت نگیرد یکی از عمده‌ترین تبعات آن بی‌اعتمادی مردم به مسئولین و نسبت به حاکمیت است. از طرف دیگر احساس فقر روحی اگر در مردم بیشتر شود تأثیر این موضوع به مراتب مخرب‌تر از فقر مادی است چرا که مردم مشاهده می‌کنند افرادی مبالغ کلانی را به جیب می‌زنند و زندگی‌های آنچنانی دارند درحالی که خود به نان شب وتامین نیازهای اولیه خود محتاجند. برای اینکه این موضوع را در کوتاه مدت مقداری التیام ببخشیم باید با فساد قاطعانه برخورد شد. اگر چه برخورد قوه قضاییه با موضوع فساد دیر هنگام است اما با تغییر رئیس قوه قضائیه صورت دادن چنین برخوردهایی تا حدودی می‌تواند آرامش روانی بیشتری را در مردم ایجاد کند، اگر چه فقر مالی همچنان باقی است اما مبارزه با فساد به لحاظ کاهش آثار روانی فقر مفید است. قطعاً مسئله فقر با سیاست‌گذاری‌های مدبرانه رفع می‌شود.

عملکرد دولت آقای روحانی را دراین باره چگونه ارزیابی می‌کنید و راهکار نجات از فقر تحمیل شده به مردم ایران اسلامی چیست؟

متأسفانه دولت فعلی در هفت سال گذشته در این باره کم‌کاری کرد، در حالی که دولت به سادگی می‌توانست اقشار کم‌درآمد را شناسایی کند یعنی با راه‌اندازی سیستم‌های شناسایی اقدامات حمایتی جدی را در دستور کار قرار دهد تا مردم در تحولات اقتصادی کمتر آسیب ببینند. متأسفانه دولت چنین اقدام مهمی را در دستور کار قرار نداد لذا امیدواریم دولت بعدی حمایت همه جانبه را از اقشار ضعیف جامعه در دستور کار خود قرار دهد. در واقع مدل اقتصادی کشور باید برای توزیع عادلانه درآمد و عادلانه کردن مسئله ثروت در جامعه طراحی شود. سیستم بودجه نویسی باید کاملاً به‌طور زیر بنایی از سیستم سنتی تغییر کند، بخش عمده‌ای از مشکلات اقتصادی کشور از قانون بودجه‌ای است که دولت هر سال به مجلس ارائه می‌کند اگر مجلس یازدهم بتواند در بودجه سال 1400 تغییر بنیادینی صورت دهد قطعاً می‌توان مقدار زیادی از یارانه‌ها را هدفمند کرد و اقداماتی به نفع اقشار آسیب‌پذیر جامعه صورت داد.

ارسال نظر: