"ایالات متحده نژادپرستی"

کدخبر: 1004745

نژاد پرستی در ایالات متحده آمریکا با تاریخ این کشور - از بدو تاسیس و دوران برده‌داری و حتی قبل از تاسیس و زمان مستعمره بودن - گره خورده است

گروه بین‌الملل - نسیم: نژاد از آن دسته مواردیست که به اخبار ایالات متحده آمریکا باز گشته است آن هم از نوع نژاد پرستی که وارد دستگاه های اصلی ایالات متحده شده.تیر اندازی دیگری به مردی سیاه پوست غیر مسلح در جنوب کالیفرنیا یاد آور آن است که جامعه ی آمریکا و در عین حال دستگاه های دولیتی تا چه اندازه تژاد پرست هستند و خشونت ناشی از آن در سراسر آمریکا در حال پیشروی و سرایت است.در اواخر ماه آوریل، این نژاد پرستی بر آتش بالتیمور افزود به گونه ای که باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده به ناچار از آن بعنوان " یک بحران تدریجی" یاد نمود.
اما مردم دیگر نواحی دنیا از تبعیض نژادی ایالات متحده چیز های بیشتری را درک میکنن.گزارشات اخیر نشان میدهد که در سال 2014 صدو یازده مورد قتل (دو برابر مجموع قتل هایی که در طول قرن بیستم توسط پلیس بریتانیا صورت گرفته) توسط پلیس ایالات متحده اتفاق افتاده است.آنها بی رویه اقلیت ها را مورد هدف قرار میدهند و حتی دادگاه ها نیز آن ها را بیش از دیگران به جرم و جنایات گوناگون محکوم میکند.آفریقایی-آمریکایی ها و اسپانیایی ها در سال 2008 پنجاه و هشت درصد زندانیان را تشکیل داده اند این در حالی است که آن ها فقط حدود یک چهارم جمعیت ایالات متحده را تشکیل میدهند و طبق آمار انجمن ملی با هدف پیشرفت رنگین پوست ها تعداد آن ها روز به روز در حال افزایش است.
بیشتر مردم در دنیا فکر میکنند آمریکا پیشینه ی تبعیض نژادی خود را پشت سر گذاشته است اما با تیر اندازی به نوجوانی سیاه پوست در آگوست 2014 در فرگوسن ، رئیس پلیس شهر سلسله هتک حرمت ها از جمله ایمیل های نژاد پرستانه ارسال شده توسط دپارتمان پلیس را تسلیم نمود که به باراک اوباما پیش نهاد شده بود " مدت طولانی رئیس جمهور نماند چون کدام مرد سیاه پوستی است که بتواند برای چهار سال یک شغل ثابت داشته باشد؟"
این مساله فقط امریکایی ها را نگران نمیکند.برای دیگر مردم دنیا چه معنایی میتواند داشته باشد این که آمریکا در خاور میانه با شدت با نژاد پرستی مبارزه میکند؟ در حالی که این حس و اندیشه ی متکبرانه ی آن ها است که خود را مستثنی میدانند و سعی در پنهان کردن آن از دیگر مردم دنیا خصوصا جوامع غیر غربی دارند.اما این اصولی است که بی رحمانه در کارناوال سیاست آمریکایی در حال اجراست.اوباما در سال 2009 با بیان این موضوع که بریتانیایی ها خود را از دیگران مستثنی میدانند و همینطور یونانی ها هم خود را از دیگران جدا میدانند واکنش منتقدان را مبنی بر تلاش وی برای رد گم کردن و انحراف اذهان بر انگیخت.اما فشار مردم باعث شد که گفته ی خود را تغییر دهد و معترف باشد او به این که آمریکا خود را از دیگران جدا میداند معتقد است.
در حال حاضر ایالات متحده پلیس بالفعل جهان و داور خود گمارده ی صلح است و این نگرانی آسیایی ها را بر می انگیزد خصوصا آنکه انتخابات 2016 دارد بزرگنمایی میشود در مورد این که چگونه حزب جمهوری خواه جهت خود را بیشتر به سمت راست چرخانده است چون این حزب حتی تظاهر به این که دغدغه ی رفاه قشر غیر سفید پوست را دارد را هم کنار گذاشته است.به همین دلیل است که بین آسیایی ها ، سیاه پوست ها ، اسپانیایی ها و آسیایی-آمریکایی به نام " حزب مرد سفید پوست" لقب گرفته.اما آنهایی هم که در طرف مخالف این حزب فعالیت میکنند فقط به صورت زبانی قول خدمات را به به رنگین پوستان میدهند .آن چه مسلم است این است قوانین رهبری دموکراتیک بر مبنای نژاد پرستی تاسیس شده است. و حزب چپ گرا هم فقط به خاطر مبارزه ی انتخاباتی که با جمهوری خواه ها دارد این کار را انجام میدهد.
جو بایدن در سال 2007 در مورد کسی که (باراک اوباما)بعدا بایدن را وارد کاخ سفید کرد به عنوان انسانی دقیق، با هوش و جذاب یاد میکند.و یا رئیس جمهور پیشین بیل کلینتون در سخرانی در مقابل نیروی اصلی دموکرات یعنی تد کندی در مورد اوبا ما میگوید او کسی است که شاید چند سال پیش برای ما قهوه می آورد (و یا حتی کیف های مارا با خود حمل میکرد).
با وجود آنکه این مساله برای همه آزار دهنده است اما تعداد بسیار اندکی هم جرئت و جسارت صحبت در مورد آن در سطح جهانی دار داشته اند از جمله رئیس جمهور پیشین ونزوئلا هوگو چاوز که درین رابطه گفت "نژاد پرستی از مشخصه های امپریالیسم و سرمایه داری است" را به سرعت بد نام کردند.در حالی که وود رو ویلسون رئیس جمهور دموکرات آمریکا از جنگ جهانی اول به مفهوم" تمدن سفید پوست ها و سلطه ی آن ها روی سیاره ی زمین اشاره دارد.
برای مثال میتوان به نقش رفتار های نژاد پرستانه یا حد اقل برتری طلبانه ی ارتش آمریکا در مداخله در ویتنام اشاره کرد.در حالی که آمریکا همواره از ملل دیگر ببابت اقدامات و یا کار های مجرمانه خواسته که قدردانی و یا عدر خواهی کنند اما خود هرگز از ویتنام بابت استفاده از بمب آتشزا عذر خواهی نکرد.و یا حتی روابط تجاری بی شرمانه ای که با رژیم سفید پوست آپارتاید در افریقای جنوبی داشت و عده ای در منطقه هنوز این دوران را به یاد دارندو یا تاریخ شرم اورانه ی آمریکا در مورد حمایت از نخبگان نظامی با نژاد اروپایی در مقابل جمعیت بومی در آمریکای لاتین است که باعث میشود مردم هموارد فیدل کاسترو و چگوارا رابه یاد داشته باشند.و یا تجربه ی تلخ دو بار استفاده از سلاح هسته ای در شرق که هیچ گاه از یاد مردم نمیرود از جمله مثال های رفتار های برتری طلبانه و نژاد پرستانه ی آن هاست.
با توجه به این مثال ها اینکه آمریکا به دلیل ترس غیر منطقی و بد نام کردن اسلام دارد این موضوع را از فاکتور های اصلی خود برای جلوگیری متعصبانه از دستیابی ایران به فناوری هسته ای را غیر قابل باور نیست .این ترس و بی اعتمادی را میتوان را میتوان در کمین همه ی کوریدور های قدرت دید که همواره سیاست های خارجی ایالات متحده را تحت تاثیر قرار میدهد.و واشنگتون با دورویی تمام از آمریکا بعنوان سرزمین مهاجران یاد میکند در حالیکه بچه های تنها و بی سرپرست را یک مرتبه با هم از کشور بیرون میکنند.
در حالی که میدانیم سهام وال استریت از شورش های بالتیمور به خودی خود در امان است اما این را هم میدانیم که آمرکا به عنوان یک کشور آزاد، دارای عدالت و مرفه برای همه ی اقشار زحمت این آسیب به وال استریت را میکشد.
البته باید توجه داشت که آمریکا تنها کشوری نیست که گرایشات نژاد پرستانه سیاست های مملکتی را تحت تاثیر قرار میدهندوبلکه رهبران آسیایی، آفریقایی و اروپایی بسیاری هستند که نظرات یکسانی در مورد نژاد پرستی دارند.که البته خدارا شکر قدرت آنها به اندازه ای نیست که گرایشات خود را عملی کرده و یا به صحنه ی بین المللی بکشانند.آنها نمیتوانند در مورد " همه ی گزینه های روی میز" صحبتی کنند و یا بمباران مردم بیگناه در ایران را مد نظر قرار دهند.
زمانی که صحبت از نژاد پرستی ژئوپولیتیک به میان می آید آمریکا به دو دلیل تنها است : اول وعده ها و پتانسیل هایی که به طرز خستگی ناپذیری تبلیغ کرده است و دوم مقیاس مطلق نیروی نظامی و اقتصادی آن.
پس پیامد ها اثر گذاری آمریکا در آسیا چیست؟ ایالات متحده در حال حاضر در میانه ی محور خود از لحاظ نظامی در آسیاست که نزدیک به 60درصد متعلقات نیروی دریایی آنها در اقیانوس آرام مستقر هستند و از لحاظ اقتصادی با موافقت های بازرگانی گسترده مثل مشارکت فرا اقیانوسی (TTP ) که حدود 40 درصد GDP را شامل میشود.اما هیچ یک از این ها نمیتواند ذهنیت را در رابطه وا مبنای نژاد پرستانه ی آمریکا را تغییر دهد .
در آسیا رهبران سیاسی باید مراقب نارضایتی های تاریخی و برمبنای نژاد پرستی باشند تا بتوانند سیاست خارجی خود را به درستی پایه ریزی نمایند .از نمونه های آن میتوان به تنش های موجود بین چین و ژاپن اشاره نمود.با افزایش تاثیر چین در منطقه آنها باید در مقابل وسوسه ی دامن زدن به گرایشات نژاد پرستانه در مقابل ژاپن که میتواند منجر به دیکته کردن فعالیت های ژاپن شود ، مقاومت نماید.در مقابل لازم است که به مشارکت قابل تحسین خود اهتمام بیشتری به خرج دهند تا ظلم ناشی از نژاد پرستی و استعمار اروپایی از جهان خصوصا در آسیا و آفریقا کنار برود.
رهبران سیاسی آمریکا نباید فرض کنند که سکوت همتایان آسیایی آنها به معنای عدم آگاهی ایشان است یا آنها ترسی از تهدید ندارند یا در رایطه با چارچوب های نژاد پرستانه ای که ایالات متحده در رابطه با آسیا و یا دیگر نواحی در حال توسعه اعمال میکند خشمگین نیست.برای همین رهبرای آسیایی باید سخن بگویند و سکوت را بشکنند.تا بتوانند با صداقت و رورایت بودن در مورد این موضوع حساس از متحدان واقعی آمریکا باشند و به آنها بفهمانند که نژاد پرستی به طور پنهانی اجازه ی اثر گذاری بر سیاست خارجی واشنگتون را ندارد و این را خود مردم آمریکا نیز باید بدانند که چه اتفاقاتی در بالتیمور و یا فرگوسن در هزاران کیلومتر آن طرف تر طنین انداز میشود.
ارسال نظر: