گام آخر عربستان برای شروعی دوباره؟
۶ نکته درباره تلاش دوباره سعودی برای تسلط بر بندر الحدیده
عربستان و متحدانش با شدتی کمنظیر، در تلاشند تا بندر حدیده را اشغال کنند. سوال اساسی اما این است که چرا در شرایط کنونی، ریاض دوباره به یاد حدیده افتاده است؟
آخرین تلاش سازمانیافته، گسترده و قوی نیروهای ائتلاف به سرکردگی عربستان برای اشغال حدیده یمن، مربوط میشود به آنچه ذیل عملیات «پیروزی طلایی» در 23 خرداد 1397 آغاز شد. نتیجهی این عملیات، چیزی جز شکست نبود. انصارالله به همراه متحدانش، علی رغم فضای میدانی نسبتا متفاوت حدیده با آنچه در صعده وجود دارد، با یک راهبرد عملیاتی دقیق و مدبرانه، مانع از اشغال مناطق حیاتی حدیده از جمله بندر و فرودگاه آن شدند. اگرچه تلاشهای عربستان و متحدانش برای ضربهزدن به انصارالله در حدیده، طی ماههای اخیر هیچگاه قطع نشد اما از شدت هفتههای نخستین حمله نیز برخوردار نبود. اما حالا چنین شده است؛ عربستان و متحدانش با شدتی کمنظیر، در تلاشند تا بندر حدیده را اشغال کنند. سوال اساسی اما این است که چرا در شرایط کنونی، ریاض دوباره به یاد حدیده افتاده است؟ به نظر میرسد مجموعهای از عوامل در پیوستگی و برهمکنش متقابل با یکدیگر، عربستان را بر آن داشته تا کار حدیده را یکسره سازد. برخی از این عوامل به شرح زیرند؛
1- چندی قبل، وزیر خارجه و وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا در مواضعی همسان و همزمان، خواستار پایان جنگ یمن و آغاز مذاکرات صلح میان یمنیها تا یک ماه آینده شدند. پامپئو وزیر خارجه آمریکا از ضرورت توقف حملات عربستان به هر نقطهای در یمن سخن گفت و البته خواستار پایان حملات موشکی انصارالله نیز شد. همزمان برخی خبرها از توقف سوخترسانی آمریکا به جنگندههای عربستانی حکایت دارد که در حمله به یمن مشارکت دارند.
2- مخالفت با ادامه جنگ یمن، به یک موضع مشترک برای برخی بازیگران غربی تبدیل شده است. سوزان رایس، مشاور امنیت ملی اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا همزمان با وزرای دفاع و خارجه این کشور در اظهاراتی گفت: «بدترین بحران انسانی دنیا که حاصل جنگ یمن بوده و عربستان سعودی مسئول مستقیم آن است، اولین راهنما برای شناختن چهره واقعی ولی عهد سعودی است.» چند روز پس از این موضع، او به همراه 29 تن دیگر از مقامات دولت اوباما طی نامهای، مخالفت خود را با ادامه جنگ یمن تکرار کرده و ضمن انتقاد به راهبرد دولت ترامپ در خصوص عربستان و جنگ یمن، در اقدامی کم سابقه به حمایتهای دولت اوباما از عربستان در این جنگ نیز اعتراف کردند. مرکل، صدراعظم آلمان و برخی دیگر از مقامات غربی نیز جنگ یمن را فاجعه بشری خواندهاند. سازمان ملل و دبیرکل آن نیز، مدتهاست که معترض به این جنگ هستند اگرچه توان و جرات اقدام درخور ندارند. از سوی دیگر ترزا می نخستوزیر بریتانیا هم موضع آمریکا را در خصوص ضرورت توقف جنگ تکرار کرده و گفته است که کشورش از این تصمیم حمایت میکند.
3- قتل جمال خاشقچی، زمینهی تمرکز رسانهها و افکار عمومی بر اقدامات عربستان را بیشتر از قبل ساخت. لذا کشتار ملت یمن در پی ماجرای خاشقچی، بیشتر در معرض دید قرار گرفت و فشارهای ذهنی و سیاسی به عربستان را بیشتر ساخت. بماند که چگونه رسانههای مدعی، قتل یک فرد را بر کشتار یک ملت، ارجحیت داده و ضریب بیشتری به آن دادند. در هر صورت خون خاشقچی تحت هر شرایط و ذیل هر طرح و توطئهای، اذهان عمومی را به یمن متوجهتر از قبل ساخت.
4- عربستان به هیچ کدام از اهداف اعلانی خود در آغاز جنگ دست نیافته است. نه نقطهای راهبردی و کلیدی را در دست دارد که بتواند به صورت اساسی، تعیینکننده باشد و نه انصارالله ضعیفتر از روزهای نخست شده است. ریاض اکنون به خوبی دریافته است که دیگر نمیتواند شرط خلع سلاح انصارالله را که حتی ذیل قطعنامه 2216 شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز قرار داشت، تکرار کند. آمریکا نیز در موضع جدید خود، حرفی از این قطعنامه نزد و صرفا خواستار پایان جنگ و آغاز مذاکرات یمنی-یمنی شد. لذا ریاض اکنون و در فضایی که یمن در اذهان عمومی برجستهتر از قبل شده، بیشتر از هر زمان دیگری به هزینه و فایده جنگ میپردازد.
5- آینده جنگ یمن، حقیقتا نامعلوم است. نشانهای برای تغییر راهبردی در صورت ادامه جنگ وجود ندارد و جنگ، فرسایشی شده و تلفات انسانی آن بالاست. مقاومت انصارالله و متحدان داخلیاش از یکسو و ادامهی حملات سعودی و امارات، به توازنی ظاهری رسیده است. عربستان البته تقریبا هرچه دارد، به میدان آورده اما انصارالله هنوز از توان موشکی خود برای کسب اهداف راهبردی استفاده نکرده است. حمله پهپادی به فرودگاه دبی بهعنوان آخرین اقدام شگرف انصارالله نیز بیشتر از آنکه خسارتی عینی و مادی به امارات وارد سازد، در پی انتقال پیام بازدارنده به ائتلاف مهاجم بود.
6- با توجه به مخالفت صریح آمریکا با ادامه جنگ از یکسو و عدم اعمال فشار جدی به عربستان از سوی دیگر در قبال آنچه در حدیده رخ میدهد، به نظر میرسد یک هماهنگی معنادار میان واشنگتن و ریاض صورت گرفته باشد؛ ریاض باید حملات خود را پایان دهد اما با کسب سریع یک دستاورد بزرگ و راهبردی. اینکه این خواستهی آمریکا از عربستان است یا اقدام خودسرانهی عربستان برای کسب دستاوردی مهم قبل از پایان جنگ، دقیقا مشخص نیست اما نوع و سطح روابط ریاض و واشنگتن و منطق هزینه و فایده جنگ به ما میگوید اگر آمریکا کارگردان این طرح نباشد، حداقل موافق و همراه آن است. لذا حدیده باید اشغال شود. این البته پایان نبرد نیست. با اشغال حدیده، نیروهای همسو با عربستان ادامهدهنده جنگ خواهند بود. چنین طرحی، حضور مستقیم عربستان در جنگ یمن را محدود و حضور غیرمستقیم آن را شدت می بخشد. اگر این سناریو واقعیت داشته باشد، عملا جنگ ادامه خواهد یافت اما میان یمنیها و البته که تلفات انسانی نیز همچنان ادامه خواهد داشت، اما بدون عربستان. لذا آنچه در حدیده میگذرد، گام آخری است برای آغازی دوباره.
منبع: اندیشکده تبیین