آیا سرنوشت سوریه در انتظار افغانستان است؟

کدخبر: 2373389

اوضاع در افغانستان آشفته است. طالبان شهرستان‌های متعددی را گرفته‌اند. هنوز خروج ناتو و نیروهای آمریکایی به سرانجام نرسیده، آنها دست به‌کار شدند تا فصل گرم را از دست ندهند

در جریان اشغال شهرها گزارش‌هایی از رفتارهای شاذ طالبان می‌رسد. به طور مثال بیرون کشیدن جنازه‌های دفن‌شده در منطقه پاتو، در استان دایکندی، یا آتش زدن دکان‌ها و خانه‌های مردم بدخشی در استان قندوز که به آواره شدن انبوهی از آنان انجامید. طالبان بسیار تلاش می‌کند خود را متفاوت از قبل نشان دهد. در ایران نیز کسانی مدعی تغییر آنان‌اند. اما در عمل شواهد خلاف این است. فعلا آنها قدرت‌هایی جزیره‌ای و منتشر در سراسر افغانستان‌اند. این‌که فردی یا حتی شورایی مدعی کنترل و هدایت همه آنها شود، عقلانی نیست. هرکدام از این هسته‌های مسلح قدرت، کار خود را می‌کنند. آنها پرچم سفید طالبان را باخود دارند، اما لزوما به طالبان پاسخگو نیستند. آنچه پیشروی طالبان را خطرناک می‌کند، این واقعیت است. به‌طور خاص نیروهایی که در شمال افغانستان می‌جنگند، بومی نیستند. به‌طور خاص‌تر اگر بگویم، در شمال‌شرق و استان بدخشان. وقتی طالبان دولتی مستقل شدند و چند کشور دنیا هم آنان را به رسمیت شناخته بود، نتوانستند وارد بدخشان شوند. آنها ‌۹۰ درصد افغانستان را تصرف کرده بودند. دره پنجشیر، استان بدخشان و شمال استان تخار همان ۱۰ ‌درصد مقاوم بود. مناطقی که سنگرهای احمد شاه مسعود در آنجا بود. او در این منطقه توانست پیشروی برق‌آسای طالبان را متوقف کند. این‌بار اما طالبان از همین مناطق سربر کردند. دیشب پنج شهرستان استان بدخشان یکجا و بدون کمترین درگیری با تمام امکانات سقوط کرده و به دست طالبان افتاده است. طالبان این مناطق بومی نیستند. حتی طالب نیستند. اینها طی یکی دو سال گذشته به مرور به آنجا منتقل شدند. همه مردم منطقه به این مهم واقف‌اند. پروژه‌ای بزرگ در شمال و به طور خاص‌تر شمال‌شرق افغانستان در حال وقوع است. اگر اولین مرکز استانی که سقوط می‌کند، فیض‌آباد مرکز استان بدخشان باشد، عجیب نخواهد بود. دوستان ایرانی باید متوجه این حقیقت باشند.
 خشنودی طالبان از توافق با آمریکا
به‌نظر می‌رسد طالبان از توافق حاصله با دولت آمریکا بسیار خشنود است. در مذاکرات صلح دوحه، آنها خواستار این بودند که توافقنامه‌شان با آمریکا اساس گفت‌وگوها باشد. در سمت دیگر، دولت افغانستان نیز همین حال را دارد.
امرا...‌صالح معاون اول آقای غنی در پی سفر با ایشان به آمریکا و ملاقات بایدن، مدعی شد پربارترین سفر این سال‌ها به آمریکا را داشته‌اند. اینجا این سوال پیش می‌آید. چطور هم طالبان و هم دولت افغانستان در حالی که در جنگی خونین با هم‌اند، از توافق با یک مرجع مشترک تا این اندازه راضی و شادمان‌اند؟ چطور هر دو آنها توافق‌شان را با آمریکا بهترین و راهگشا می‌دانند؟ سه احتمال می‌توان داد. یک: آمریکا با یکی از طرفین به توافق کامل رسیده و با دیگری بازی کرده و درحال قربانی کردن اوست. دو: هر دو طرف از آنچه بناست رخ دهد، آگاه‌اند و با واسطه بر سر آن توافق کرده‌اند. لذاست که جنگ، اغلب جدی نیست و شهرها با کمترین درگیری تصرف می‌شود. زیرا هر دو از نتیجه نهایی آگاه‌اند. تنها مردم غریب و گروه‌های حاشیه‌ای هستند که جان‌های شیرین‌شان فدا می‌شود. سه: آمریکا هر دو طرف را بازی داده و نقشه سومی در راه است که پس از پیاده شدنش، همه طرف‌ها از آنچه رخ‌داده، متحیر می‌شوند.
لذاست که بایدن دیروز در پاسخ به سوالی درباره افغانستان گفت دیگر به پرسشی دراین‌باره پاسخ نمی‌دهد و حرف از اهمیت تعطیلات آخر هفته‌اش زد. آنها خیال‌شان راحت است.
می‌دانند قرار است چه اتفاقی رخ دهد وچه‌بسا همه را نیز به‌نحوی راضی کرده‌ و بدون شرح نقشه اصلی به هر طرف داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی سهمی داده‌اند، لذا خود از همه زیر و بم کار آگاه‌اند، اما امکان افشای عمومی آن نیست. به‌گمان من، گزینه سوم احتمال وقوع بیشتری دارد. طالبان یک‌بار ناخواسته در چنبر القاعده قرار گرفت. ناچار شد برای حفظ اسامه‌بن‌لادن از بود و نبودش بگذرد. آنها دولت‌شان را فدای یک نفر کردند. دلخواه‌شان نبود. اما در راس فرماندهان میدانی، باورمندان به بن‌لادن بیشتر از باورمندان به ملاعمر بودند. لذا نتیجه آن شد که گفتم. گویا این‌بار هم به‌شکلی دیگر تاریخ در حال تکرار است.

آمریکا سرگرم تکرار سناریوی لیبی در افغانستان

این‌بار هم بخشی از بدنه طالبان که رویای امارت اسلامی در سر می‌پرورد و آن را در میدان جنگ می‌جوید، وقتی از خواب برمی‌خیزد که فرماندهان میدانی با داعش بیعت کرده‌اند. بعید نیست آمریکا سرگرم پیاده‌سازی و تکرار سناریوی سوریه یا لیبی در افغانستان باشد. ممکن است هر دو سوی جنگ خونین امروز در پایان بازنده باشند. گروه سومی در غبار جنگ پدیدار شود و تمام امور را به دست گیرد.
هرچه هست باید پذیرفت اوضاع پیچیده‌تر از چیزی است که اغلب کارشناسان این حوزه تلقی می‌کنند. معنای بسیاری از پیوست‌ها و گسست‌ها در دوسوی جبهه، نامعلوم است. کسی قادر به فهم آنها نیست. حتی پاکستان که چند دهه است تمام حیثیت خود را در سبد طالبان گذاشته، به اشتباهش اعتراف می‌کند. آنها گفتند اسلام‌آباد از تصرف کابل با جنگ و برقراری حکومتی با زور حمایت نمی‌کند. حتی روس‌ها با وجود تمام خطراتی که آشکارا آنها را تهدید می‌کند، فقط تماشاگرند و اقدام پیشگیرانه‌ای نمی‌کنند. گویا همه پی برده‌اند پشت پرده اتفاقاتی در حال وقوع است. کنش‌ها به هیچ‌وجه با اتفاقات پرتنش میدان همخوان نیست. به‌گمانم این‌روزها باید صبور بود و از اظهار‌نظرهای عجولانه پرهیز کرد.

منبع: جام جم
ارسال نظر: