ایدههایی برای پایان جنگ اوکراین
به مروز زمان، شکست ضد حمله اوکراینیها که چندین ماه برای آن تبلیغات کرده و برای انجام آن هزینه مالی و لجستیکی و پشتیبانی زیادی را به متحدان خود تحمیل کرده بودند، نمایان میشود. به همین دلیل این سوال در محافل رسانهای غربی شکل گرفته است که این جنگ چه زمان و چگونه به پایان میرسد؟
نسیم آنلاین: برای پاسخ به این پرسش که جنگ اوکراین چه زمان و چگونه به پایان می رسد، احتمالات و سناریوهایی را مطرح شده است که پایان داستان اکثر آنها به کام غربیها و به خصوص آمریکاییها شیرین است. فارغ از درست یا غلط قصد داریم تا به مرور چند مورد از سناریوهای پایان جنگ اوکراین بپردازیم.
شکست، برکناری یا کودتا؟
یکی از سناریوها، شکست روسیه در جنگ و پیروزی اوکراین است که منتهی به برکناری پوتین میشود. شکست روسیه در جنگ اوکراین میتواند یادآور شکست روسیه تزاری از ژاپن و تحقیر ملت روس باشد و پس از آن تیغ تیز انتقادات افکار عمومی روسیه متوجه ساختار سیاسی این کشور، فرماندهان نظامی بی کفایت، الیگارش روس و دست آخر متوجه شخص ولادیمیر پوتین و ساختاری که او ایجاد کرده است شود و وی را به همراه شبکه همراهانش و یا با همکاری آنها سرنگون کند. این ایده به نوعی تکرار تاریخ است که یکبار منجر به سقوط تزارها و ظهور شوروی شد و به نظر ساده لوحانه و دور از واقعیت است. با توجه با واقعیات امروز جبهه اوکراین و ضعف ارتش ناآماده کیف و ناموفق بودن ضد حمله این کشور میتوان این ایده را دور از دسترس معرفی کرد.
شیوه دیگر برای ایده برکناری پوتین میتواند استفاده از خلاء هایی باشد که در ساختار امنیتی و سیاسی روسیه وجود دارد. شورش واگنر یکی از این خلاءها را نمایان کرد. گروه پی.ام.سی واگنر که یک شرکت خصوصی تحت فرمان یوگنی پریگوژین است در شورشی عجیب و ناگهانی موفق شد تا بدون مانع خاصی تا دروازه مسکو برسد و اگر میانجیگری بلاروس و کوتاه آمدن پریگوژین نبود، قطعا وضعیت جبهه اوکراین با توجه به همزمانی شورش و ضد حمله اوکراینیها به این شکل باقی نمیماند و خط دفاعی روسها تا کنون شکسته شده بود و جنگ به داخل خاک روسیه کشیده میشد.
پس از شورش واگنر برای غربیها مشخص شد که استفاده از مهرههای درون سیستم امنیتی روسیه گزینه بسیار بهتری نسبت به حمایت از احزاب لیبرال روسی و مخالفان و اپوزیسیون غربگرای پوتین به منظور سرنگونی وی است. البته پس از شورش واگنر تلنگری به روسها و شخص پوتین وارد شد که قطعا بدون نتیجه نخواهد بود و احتمالا به تغییراتی در ساختار دفاعی و امنیتی منجر خواهد شد. از طرفی غرب که از دور و با هیجان خاصی شورش واگنر را دنبال کرد در انتها مایوس شد و دوباره بر حمایت از اوکراین به جهت دستیابی به اندک پیروزی در بازپسگیری خاک این کشور متمرکز شد. حضور واگنر در بلاروس نیز نشانی از دور کردن تهدیدات واگنر از خاک روسیه داشت و جای آنها با گروه وفادارتر چچنی «اخمت» در جبهه غربی روسیه پر شد.
تحلیلگران غربی معتقدند که اگر پوتین تا زمان مرگ در قدرت بماند تغییری در روابط روسیه و غرب ایجاد نمیشود و فرد دیگری جایگزین پوتین میشود که تغییر محسوسی در روابط روسیه با غرب ایجاد نمیکند و روسیه همچنان یک تهدید بزرگ برای آنها باقی میماند.
قویترین امید غرب برای شکست کرملین از راه اوکراین میگذرد
ادامه دار بودن جنگ بین روسیه و اوکراین و همچنین تسلیم نشدن کیف در مقابل ضمیمه شدن شرق این کشور به روسیه یا مستقل شدن آن نور امید غرب برای شکست پوتین را روشن نگه داشته است. به همین دلیل نیز به لیست بلند و پر هزینه کیف جواب مثبت میدهند. هدف حداکثری بلوک متحد غرب بر علیه روسیه شکست ارتش روسیه و اخراج صد در صدی آن از خاک اوکراین است و این هدف تا پس گرفتن کریمه ادامه دارد و از سوی دیگر هدف حداقلی غرب تضعیف روسیه و فرسایشی کردن جنگ برای روسهاست. در هر دو حالت این اوکراینیها هستند که در جنگ نیابتی غرب با روسیه قربانی میشوند. تحلیل رفتن جمعیت جوان اوکراین و نابودی زیرساختهای این کشور هزینهای است که باید در کنار تجهیزات نظامی گران قیمت غربی در شرق اوکراین به میدان نبرد بروند تا روسیه پیروز جنگ اعلام نشود اما این سیاست نمیتواند تا ابد ادامه داشته باشد.
برای حفظ جبهه باخموت در دستان کیف بسیاری از نیروهای ذخیره و آموزش ندیده اوکراینی به این جبهه اعزام شدند تا در مقابل نیروهای با سابقه و حرفهای واگنر مبارزه کنند که نتیجه آن برای طرف اوکراینی فاجعه بار بود و در کنار از دست دادن باخموت، تلفات بالایی نیز دادند تا مجبور نباشند نیروهای تحت آموزش خود را که برای ضد حمله از پیش اعلامی آماده میشدند را به این جبهه بفرستند. نیروهایی که هم اکنون نیز دستآورد قابل دفاعی نداشته و از آغاز ضد حمله تنها تانک و نفربرهای چند ده میلیون دلاری رو بر روی میدان مین روسها میبرند. این تنها گوشهای از وضعیت اوکراین امروز است. از طرف دیگر تسلیحات غربی که برای نیروهای اوکراینی ارسال شده در بازار سیاه و در دستان رقبای آمریکا و ناتو یافت میشوند که این خود هزینه بسیار بالایی برای غربیها به حساب میآید. مجموع این حوادث نشان دهنده این امر است که تصور شکست پوتین در جبهه شرقی اوکراین و برکناری او بدون درگیری مستقیم بسیار دور از واقعیت است.
در کنار وقایع بالا تحولاتی در ارتباط روسیه با متحدان خود شکل گرفت که میتواند امید تازهای برای غربیها و اوکراین باشد. پس از خروج روسیه از توافق غلات و حمله به انبار غلات بندر اودسا بسیاری از کشورهای وارد کننده غلات از جمله چین احساس خطر کردند. در مقابل نیز روابط چین و روسیه در زمینه انرژی و حمایت مالی چین از این کشور در نقطه مطلوب روسها قرار ندارد و طرف چینی بر خلاف چند هفته ابتدایی جنگ اوکراین از اقدام روسیه حمایت قاطعی ندارد. هم اکنون چین موضع خود را در قبال جنگ اوکراین به میانجی گری تغییر داده و تلاش دارد تا هزینهای برای جنگ روسیه ندهد و از طرفی میداند که پس از شکست روسیه به عنوان اولویت بعدی غرب معرفی خواهد شد. بنابراین روابط خود را به گونهای تنظیم کرده تا روسیه از حمایت صد در صدی آنها بهرهمند نباشد و از طرفی نیز در مقابل غرب تنها نباشد.
توجه به این نکته که روسیه امروزی دیگر به عنوان ابرقدرتی که قبل از شروع جنگ اوکراین شناخته میشد، شناسایی نمیشود نیز حائز اهمیت است. چینیها و غربیها هر دو از این نظر سود میبرند و روسها بازنده نسبی این امر هستند. روسیه امروز دیگر رشد اقتصادی، توسعه و افزایش قدرتی که تا قبل جنگ اوکراین را تجربه کرده بود در دست ندارد و ممکن است به یک قدرت منطقهای در جهان تقلیل یابد. البته شکست و باخت کامل روسیه مقدمات شکست چین را فراهم میکند اما تضعیف روسها چندان بر خلاف میل چینیها نیست.
از طرف دیگر نیز پس از بیانیه مشترک روسیه با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بر علیه تمامیت ارضی ایران باعث شد تا ایران نیز مواضعی را به نفع تمامیت ارضی اوکراین و ژاپن و بر علیه روسیه مطرح کند که نشان دهنده تنش در روابط دو کشور بود. ایران به عنوان یکی از کشورهایی که در کنار روسیه به تامین بخشی از تسلیحات روسیه میپرداخت و در حال حاضر تنها راه دسترسی این کشور پهناور به جنوب جهان است، بسیار در سرنوشت روسها تاثیرگذار است و به همین دلیل میتواند در معادلات جنگ روسیه تاثیرگذار باشد. اما ایران نیز شرایط مشابهی با چین در قبال روسیه دارد و علی رغم همه رقابتها با روسیه در بازار نفت و گاز خواستار پیروزی غرب بر روسیه نیست چون میداند که پس از شکست روسیه در بانک اهداف غربیها در اولویت بالاتری قرار میگیرد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که با وجود تمام رقابتها و اختلافات با روسیه، متحدان این کشور به همکاری با این کشور ادامه خواهند داد و بعید است که مسکو از جانب دوستان خود ضربهای دریافت کند.
احتمال نهایی؛ الگویی تکراری
به احتمال زیاد جنگ فرسایشی روسیه و اوکراین همچنان ادامه داشته باشد و هیچکدام از پیشنهادهای صلح و سازش مقبول طرفین واقع نشود. در این شرایط محتمل ترین سناریو برای جنگ اوکراین تکرار تجربه کره شمالی و جنوبی یا آلمان شرقی و غربی برای شرق و غرب اوکراین باشد. با توجه به فعالیت سنگین جمهوریهای دونتسک و لوهانسک و بدنه اجتماعی آنها بر علیه ارتش اوکراین و سابقه جنایات ارتش اوکراین و شبه نظامیان آزوف بر علیه اقوام روس شرق ارکراین، این احتمال که این مناطق توسط ارتش کیف بازپسگیری شود بسیار اندک است. حال باید منتظر ماند و دید که آیا غرب و کیف به این ایده تن میدهند یا خیر.