خصوصی سازی دانشگاهی، رهاشدن علم و فرهنگ

کدخبر: 2373702

محمدحسین بادامچی، هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم بیان کرد: از بعد از سال ۸۸ فضای دانشگاه‌ها کاملاً تغییر کرد و دانشگاه از یک نهاد علمی و فرهنگی به یک نهاد اقتصادی و تجاری تبدیل شد و زمین بازی عوض شد.

گفتگوی مجازی پیرامون اولویت‌های و چالش‌های پیش روی وزرات علوم، تحقیقات و فناوری به همت بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و با حضور محمدحسین بادامچی، هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم برگزار شد که گزارش صحبت‌های این گفتگو به شرح زیر است: 

 

محمدحسین بادامچی، هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم:

ما باید در یک سطح اساسی‌تری به مشکل دانشگاه پبردازیم. ما مشکلات زیاد و متنوعی داریم که همه از شاخ و برگ‌های یک بحران اساسی در دانشگاه‌های ایران است. بحث مدرک‌گرایی، قبیله‌گرایی، افت کیفیت علمی، وضعیت همایش‌ها و پایان‌نامه‌ها، وضعیت علوم انسانی و اندیشه، بحث‌های فرهنگی دانشگاه و تشکل‌های دانشگاهی و... نشان از بیماری نظام دانشگاهی ما هست. همین نهاد بیمار دانشگاه با تمامی مشکلات خود، در آستانه‌ی احتضار است و در حال از بین رفتن است و الان خود دانشگاه زیر سوال است. خصوصا اینکه امسال حدود پنجاه درصد افرادی که می‌توانستند در کنکور سراسری انتخاب رشته کنند، این کار را انجام داده‌اند و این‌ها همه زنگ خطر‌هایی هست که از سال‌های پیش شروع شده است.


در دهه نود دانشگاه ارزش خود را از دست داد
همه آن چیزی که به عنوان دانشگاه می‌شناسیم، در دهه نود دچار تغییرات زیادی شده است و اساساً دانشگاه موضوعیت خود را از دست داده است و همچین نهادی معنی‌ای ندارد. وضعیت به گونه‌ای شده است که می‌گوییم‌ای کاش همان وضع بیمارگونه گذشته حفظ می‌شد و وضعیت بدتر نمی‌شد. اگر در مقیاس کلانی به دانشگاه نگاه کنیم، یک توافق نانوشته‌ای بین نظام و مردم بر سر دانشگاه وجود داشت که می‌توان به آن ایثار دهه شصتی گفت که به دوره سال‌های ۶۸ تا ۸۸ باز‌می‌گردد که متولین بعد از انقلاب وارد دانشگاه‌ها می‌شوند. این توافق در دهه نود نقض شد و تغییری در نهاد دانشگاه‌ها از سوی حاکمیت اتفاق افتاد و عملاً دانشگاه ارزش خود را میان حاکمیت و جامعه از دست داد.


نهاد دانشگاه در ایران از اول انقلاب یک نسبت نامشخصی با جمهوری اسلامی و حاکمیت داشت و در وهله اول نیز حاکمیت دانشگاه را دچار مشکل می‌دانست؛ بنابراین اتفاقی به نام انقلاب فرهنگی افتاد و دانشگاه‌ها دوسالی بسته شدند و بعد از آن نیز که باز شد، اعلام شد که انقلاب فرهنگی تمام نشده است و این یعنی مسئله جمهوری اسلامی با دانشگاه حل نشده باقی ماند؛ لذا شورایی که در قانون اساسی نبود، برای مدت زمان دیگری تمدید شد و کلاً نهاد دانشگاه به صورت یک مسئله در نظام ما باقی ماند. دانشگاه‌های ما دانشگاه‌های پهلوی‌ها هستند و نمی‌دانیم با آنان می‌خواهیم چه بکنیم.


دانشگاه به صورت یک وسیله‌ای برای کنترل اجتماعی تعریف شد
این مشکل نظام با دانشگاه که منجر به تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی شد، در حال حاضر شبیه به مسئله فضای مجازی و تأسیس شورای عالی فضای مجازی است که در قانون اساسی وجود ندارد و یک نهاد بالادستی می‌خواهد یک مشکل اساسی را به صورت از بالا به پایین حل کند. سال ۶۸ تا ۸۸ یک توافقی به وجود آمد و آن این بود که دانشگاه برای مهار دهه شصتی‌ها و تمدید جوانی تأسیس شد و به این معنا دانشگاه به رسمیت شناخته شد. از طرف دیگر نیز یک شکاف عمیق بین دانشگاه و نهاد حکمرانی و توسعه وجود داشت. به عبارتی دانشگاه به صورت یک وسیله‌ای برای کنترل اجتماعی تعریف می‌شد.


از اوایل دهه نود، دانشگاه از یک نهاد علمی و فرهنگی به یک نهاد اقتصادی تبدیل شد
از سمت دیگر از طرف جامعه این پذیرفته شد که دانشگاه یک محیط عملی و فرهنگی است که می‌تواند به ما مدرک و بعد از آن شغل بدهد و مسئله مدرک مساوی است با شغل، بین خانواده‌ها شکل گرفت. همچنین دانشگاه، سرمایه اجتماعی و فرهنگی نیز به جامعه می‌داد و آزادی‌های خوبی در بخش‌های مختلف برای جوانان داشت تا آنان بتوانند مردانگی و زنانگی خود را بروز دهند.

 

به نوعی هر خانواده‌ای خود را به تکاپو می‌انداخت تا فرزندان خود را به دانشگاه بفرستد. اما از بعد از سال ۸۸ این توافق کاملاً بهم خورد و دیگر دانشگاه از یک نهاد علمی و فرهنگی به یک نهاد اقتصادی تبدیل شد و زمین بازی عوض شد و اصلا دانشگاه توانایی این کار را نداشت. به نوعی مسئولین زیادی دانشگاه را وارد این بازی کردند و مقاومتی در برابر این تغییر اتفاق نیفتاد. ما سه موج خصوصی‌سازی در ایران بعد از انقلاب داشتیم که خصوصی‌سازی و تجاری‌سازی دانشگاه‌ها در سومین موج قرار داشت.


افسانه مدرک مساوی است با شغل از زمان شاه مانده است
دانشگاه از زمانی که وارد تجاری سازی شد، به نوعی دچار قماری شده است که معاونت علمی ریاست جمهوری، وزارت علوم و مسئولین را در توهم این کار قرار داد که خواستند با کپی‌کاری از دانشگاه‌های آمریکایی، این کار را در ایران اجرا کنند که واقعاً عجیب است و بوی خیانت نیز می‌دهد. این ساختار دانشگاه‌ها متنساب با ساختار اقتصادی ایالات متحده است، ولی به ساختار کشور ما بی‌ربط است. در حال حاضر دانشگاه دیگر فضای علمی و فرهنگی نیستند و بیشتر جنبه اقتصادی و تجاری پیدا کرده است و در ده سال اخیر شرکت‌ها وارد دانشگاه‌ها شده‌اند و بیزینس راه انداخته‌اند. این اصطلاح فن‌آوری و نوآوری واقعا نامناسب است که متأسفانه فراگیر شد. همچنین افسانه‌ای از زمان شاه وجود داشت که هر کس مدرک داشته باشد، شغل خوب نیز دارد. اساساً دیگر دانشگاه‌ها محیط فرهنگی نیز نبود و کرونا نیز وضعیت را بدتر کرد و همین یک مقدار حضور در دانشگاه نیز از بین رفت.


سرمایه‌داری تا پشت کلاس‌های درس جلو آمده است
اگر هدف پول درآوردن است، چرا باید دانشگاه برویم و می‌توانیم از روش‌های دیگر به پول برسانیم. تجربه ما جلوی چشم دهه هشتادی‌ها هست که ما دانشگاه رفتیم و عایده خاصی به دست نیاوردیم. در آینده ما این فقدان فضای علمی و فرهنگی را داریم و اساساً تقریبا دیگر نهادی به نام دانشگاه وجود ندارد. گفتمان نوآوری در دانشگاه‌ها قبلا جایی وجود نداشت و به تدریج از دانشکده مدیریت دانشگاه شریف که دست طیف کارگزاران و نزدیکان آقای هاشمی رفسنجانی بودند، شروع شد و در کل دانشگاه‌ها رفت. ما اساساٌ تجربه دانشگاه خصوصی به نام دانشگاه آزاد را نیازمودیم و از آن درس نگرفتیم و این مسیر را ادامه دادیم و گام بزرگ‌تری را در راستای تجاری سازی آموزش برداشتیم و سرمایه‌داری تا پشت کلاس‌های درس جلو آمد و خیلی از اساتید ذی‌نفع شدند و اساتید به کارآفرین تبدیل شدند. حتی سربازی که مانند ناموس نیرو‌های مسلح است، در شرکت‌های کارآفرین به نحوی دیگر اجازه داده شد و از این مسئله در آنجا کوتاه آمدند.


ما هیچ زمانی به صورت جدی به مسئله اینکه مدل دانشگاه مطلوب چیست، فکر نکرده‌ایم و مانند مدل‌های غربی فقط کپی می‌کنیم. ما خسارت‌های زیادی دیده‌ایم و سنجش خسارت نیز نداریم. ما باید برای دانشگاه به مدل دیگری فکر کنیم و ساختار آن نمی‌تواند جدا از نظام سیاسی و اقتصادی ما نیست و اصولاً باید یک چرخش حکمرانی داشته باشیم که در حال حاضر غیرممکن است. دانشگاه در حال حاضر نه نهاد علم است و نه نهاد فرهنگ و فقط دانشگاه مصرف سرمایه‌های قبلی است. به عبارتی همه چیز فقط پول شده است و اساتید و دانشجویان و جامعه و دولت به فکر پول و سرمایه است.


علوم انسانی از همان ابتدای انقلاب فرهنگی، خودش مشکل بود و به سمت علوم انسانی اسلامی رفتیم و وضعیت آن در حال حاضر بدتر شده است. الان دانشگاه تهران به عنوان مادر همان الگویی را دنبال می‌کند که دانشگاه شریف به عنوان دانشگاه صنعتی دنبال می‌کند و بیشتر دانشگاه‌های کشور بر همین مسیر هستند و این برای علوم انسانی ضرر‌های بیشتری دارد. اساساً علوم انسانی از گذشته درست تعریف نشده بود و بیشتر جنبه آموزش عمومی داشت. مسئله در سطوح من و شما نیست و باید حکمرانی با تغییرات عمده داشته باشد و وزارت علوم نیز در این دوره همان ریل قبلی را ادامه خواهد داد.

 

منبع: خبرگزاری دانشجو
ارسال نظر: