سهم نیاز کشور از ظرفیت دانشگاه‌ها

کدخبر: 2375573

در حال حاضر نهاد آموزش بدلیل مشکلات اقتصادی بیشتر راهی برای پیشرفت مالی افراد است. ساختارهای موجود هم بدلیل عدم وجود نیروی اسنانی درست، توانایی مشکل‌گشایی از معضلات را نخواهند داشت.

نسیم‌آنلاین؛ محمد غفاری:‌ معضلات اقتصادی، ایرادات عمده ساختاری، فسادها، سیاست‌های غلط و دیگر موارد مشابه به این کلمات همیشه به نام مسائل کشور بیان شده و می‌شوند. این مشکلات واقعا وجود دارند و در حوزه آموزش نیز تاثیر و تاثر جداگانه‌ای خواهند داشت. تقاضای بسیار زیاد دانش‌آموزان برای دانشجو شدن همواره باعث بحرانی بودن شرایط آموزش و مجبور شدن به اتخاذ تصمیمات کوتاه‌مدت می‌شود. یکی از اساسی‌ترین ایرادات امر آموزش در ایران تقاضای بسیار زیاد و متراکم دانشجویان بر روی رشته‌های خاص است. اساسا آموزش عالی در ایران امری وارداتی است و برخی رشته‌های موجود اصلا ضرورتی برای کشور ندارند. همچنین برخی رشته‌های مورد نیاز کشور بدلیل اینکه در مبدا خود اهمیت چندانی ندارند در ایران نیز بها نمی‌گیرند و نمی‌توانیم از ظرفیت آنها درست بهره ببریم. علاوه بر این، شرایط سخت اقتصادی، اقتضائات اجتماعی دانشجویان، ظرفیت‌های تنظیم‌نشده و بازار کار راکد، همچنین نگاه شخص‌محور خانواده‌ها شرایط را برای تربیت‌کردن نیروی انسانی مطابق نیاز کشور دشوار نموده‌است.

جمهوری اسلامی مطابق با اصول 19 الی 42 دولت را موظف به انجام برخی وظایف در قبال ملت نموده‌است. نیازهای مردم از قبیل حقوق بازنشستگی، آموزش و مسکن همگانی و مواردی از این دست جزو وظایف دولت در برابر ملت ذکر شده‌اند. بر طبق این اصول، دولت باید از همه‌ی ابزارهای خود بهره بگیرد تا بتواند نیازهای مردم را برطرف و حقوق ایشان را محقق نماید.

ابزارهایی که هر دولت برای بهبود دادن اوضاع  و رفع نیازهای اولیه کشور در دست دارد به دو دسته سرمایه‌های عمومی(منابع) و نیروی انسانی تقسیم می‌شوند. سرمایه‌های هر دولت در اشکال مختلف خود در هماهنگی با نیروی انسانی کارآمد می‌توانند راهی برای رشد و تعالی کشور باز کنند. ناکارآمد بودن اکثریت نیروی انسانی و مطلوب نبودن اوضاع منابع کشور راه هر نوع بهبودی را پیش‌روی نظام سد خواهد کرد.

بنظر می‌رسد بین کارآمدی نیروی کار موجود و نهادهای آموزشی کشور نوعی رابطه مستقیم وجود دارد. تا وقتی که نهاد آموزش دچار معضلات بسیار زیاد باشد، نیروی انسانی کارآمدی تربیت نخواهد شد. وقتی نیروی انسانی کیفیت لازم را نداشته باشد، همچنین دانشگاه به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های منابع فرهنگی کشور دچار ناکارآمدی و بی‌کیفیتی باشد، هماهنگی بین نیروی انسانی و نهاد علم و سرمایه‌های فرهنگی کشور برای برطرف کردن مسائل وجود نخواهد داشت.

در کنکور 1401 حدود یک میلیون و نهصد نفر باهم به رقابت پرداختند و در سال 98 یک میلیون و صد هزار نفر باهم به رقابت پرداختند. مطابق جدول زیر ظرفیت رشته‌های پرمتقاضی در کنکور 1401 با افزایش زیادی در دانشگاه‌های سراسری مواجه شده‌اند. این رشد ظرفیت شاید در ظاهر با افزایش تعداد داوطلبین مرتبط باشد اما هیچ توجهی به ظرفیت دانشگاه‌ها و نیازهای کشور ندارد و طبق موج امیال افراد افزایش یافته‌است.

نام رشته ظرفیت سال 1398 ظرفیت سال 1401
حقوق 2100 2500
روانشناسی 886 1135
مدیریت دولتی 292 266
مهندسی برق 6065 6465
مهندسی عمران 4311 5056
مهندسی کامپیوتر 6730 5275
پزشکی 4949 6786 (1105)
دندانپزشکی 1168 1363 (270)
داروسازی 1011 1265 (121)

در جدول بعدی، با آماری فاجعه‌وار و خیره‌کننده مواجه می‌شویم. افزایش ظرفیت بسیار زیاد دانشگاه‌های غیرانتفاعی. این افزایش ناگهانی و زیاد نتیجه‌ای بجز بی‌ارزش شدن سرمایه فرهنگی، افت کیفیت آموزش، ترویج فرهنگ خریدن هر چیزی با پول و افزایش تنبلی، مطرود شدن علم و حل نشدن معضلات کشور نخواهد داشت.

نام رشته ظرفیت سال 1398 ظرفیت سال 1401
حقوق 645 5895
روانشناسی 1320 6250
مدیریت دولتی ندارد 1198
مهندسی برق 120 3745
مهندسی عمران 300 4896
مهندسی کامپیوتر 400 6714
پزشکی  -
دندانپزشکی - -
داروسازی - -

 در بخش آخر هم به ظرفیت دانشگاه پیام نور نگاهی می‌اندازیم تا مطمئن شویم گزاره‌های بالا براساس اطلاعات موجود درست هستند. حتما افزایش 700 هزار نفری داوطلبین به این میزان افزایش ظرفیت صندلی نیاز ندارد.

نام رشته ظرفیت سال 1398 ظرفیت سال 1401
حقوق 1410 15490
روانشناسی 6620 13436
مدیریت دولتی 630 7580
مهندسی برق - 1140
مهندسی عمران - 1520
مهندسی کامپیوتر - 6620
پزشکی  - -
دندانپزشکی - -
داروسازی - -

تقاضای بسیار زیاد برای ورود به دانشگاه بدلیل بیکاری و نیاز به داشتن تخصص و یا حداقل متخصص بنظر رسیدن، همچنین شانیت اجتماعی مطلوب دانشجو بودن باعث کج‌کارکردی نهاد دانشگاه می‌شود. بر طبق آمار بالا که از دفترچه انتخاب رشته سال 98 و 1401 استخراج شده بود، ما با افزایش بی‌قید و بند و افسار گسیخته ظرفیت در همه رشته‌ها و مخصوصا رشته‌های پرطرفدار مواجه بوده‌ایم. جالب است بدانید درصد بیکاری در اکثر این این رشته‌ها بدلیل اشباع شدن بازار کار، بسیار بالا و نامناسب است. همچنین رشد حیرت‌انگیز ظرفیت دانشگاه‌های خصوصی و پیام نور نشان‌دهنده بی‌ارزش شدن نهاد علم و پررنگ‌شدن جنبه تجاری مدرک است. آسان‌شدن راه مدرک گرفتن در هر کشوری به معنی افت کیفیت آموزش است. اگر تنها کابرد نهاد دانشگاه برای کشور، تامین مالی اشخاص بوسیله مجهز کردن ایشان به سرمایه نمادین (مدرک) باشد، خود علم و دانشی که در دانشگاه تولید می‌شود بی‌ارزش خواهد شد. در حالی که نهاد آموزش عالی می‌تواند علم را تولید و مسائل را حل کند.

نگاه‌های اقتصادی خانواده‌ها و کلیت وضعیت اقتصادی و اجتماعی شاید به سادگی قابل اصلاح نباشند، اما تنظیم قانونی برای کنترل ظرفیت‌ها راهی به مراتب ساده‌تر خواهد داشت. پیدا کردن راهکاری برای تنظیم این تقاضا و مدیریت درست آن یکی از مهم‌ترین گام‌ها برای هماهنگ کردن ساختارهای علمی - فرهنگی کشور و منابع انسانی در جهت یافتن راه‌حل‌هایی برای مشکلات ایران است.

ارسال نظر: