داریوش سجادی: لاقیدی هاشمی به مفهوم "ولایت فقیه" مسبوق به سابقه است

کدخبر: 1046427

اصلاح طلب مقیم آمریکا نوشت: این سَـیّآس آبدیده فردای رد صلاحیتش از هرگونه فردین بازی به سنت منتظری احتراز و ثقل سیاسی خود را بر ‌"جنگی نیابتی" استوار کرد

به گزارش «نسیم»؛ داریوش سجادی فعال سیاسی اصلاح طلب مقیم آمریکا در یادداشتی با عنوان " پایان بد هاشمی" در صفحه شخصی خود نوشت:

پایان بد هاشمی!

برخلاف تصور و باور عامه «اکبر هاشمی رفسنجانی» از لحاظ وجوه تیپیک و شاکلة شخصیتی اصلاً پیچیدگی ندارد و به اعتبار همین شخصیت رقیق، مشارالیه به سادگی و به سهولت قابل پیش بینی است. به اعتبار همین سادگی «رفتار و شخصیت» هاشمی است که بوضوح می توان همه قرائن و شواهد و مدارک در عزم هاشمی بمنظور انجام «بازی بزرگ» ایشان در انتخابات خبرگان پیش رو را دلالت کرد.

در ساده ترین شکل ممکن، صورت مسأله در «بازی بزرگ» هاشمی عبارت است از «تک ایشان در خبرگان 94 بابت پاتک موفق نظام به فتنه 88 ایشان و تسویه حساب ایشان با نظام بابت رد صلاحیت 92 ایشان توسط نظام» به عبارت دیگر «بازی بزرگ هاشمی» بعد از تلخ کامی ایشان بابت هزیمت آشوب 88 در خرداد 92 و بعد از سورپرایز غیر قابل انتظار ایشان از «ماجرای رد صلاحیت» کلید خورد.

هاشمی که به تعدد و فراست نشان داده از سنسورهائی دقیق در پایش تحولات سیاسی ایران برخوردار است در 92 نیز بعد از مواجه شدن با «سورپرایز رد صلاحیتش» همان سنسورها بخوبی و بموقع به ایشان فهماند در صورت هر گونه واکنشی تند و عجولانه و ساختار شکنانه نسبت به «سورپرایز رد صلاحیتش» نظام خود را آماده برخوردی جدی با ایشان کرده تا بدان وسیله هزینه قِسِر در رفتن معظم له از ماجراجوئی های 88 را به حسابش واریز کنند.

بدین اقتفا بود که این سَـیّآس آبدیده در فردای رد صلاحیتش بفراست از هرگونه فردین بازی به سنت «آیت الله منتظری» احتراز کرد و در ازایش همه ثقل سیاسی خود را تا «لحظه مناسب» بر «جنگی نیابتی» و با اتکای بر «خـَلَف خود ساخته اش» در ساختمان پاستور، استوار کرد.

لحظه مناسب برای هاشمی انتخابات پیش روی خبرگان است که همه شواهد و قرائن نشان از آن دارد که هاشمی با دورخیزی محاسبه شده خود را مهیای ورود به این بازی بزرگ کرده است.

ترش یا شیرین به اعتبار شهری بودن انتخابات خبرگان پیش رو به قطع و یقین هاشمی از زمین این انتخابات، پیروزی محتمل و پر ثمری را برداشت خواهد کرد.

این پیروزی محتمل استوار بر این واقعیت است که:

اولاً تهران زمین بازی اختصاصی هاشمی است و پایگاه اصلی و طبقاتی هاشمی در این کلان شهر تعریف شده که عمدتاً شامل اقشار لاقید و هرهری مسلکی می باشند که «اکبر هاشمی رفسنجانی» برای ایشان همواره در قامت لیدری قابل وثوق و قابل اتکا برسمیت شناخته شده.

ـ گذشته از آنکه از فردای سرکوب فتنه 88 و به اعتبار مواضع کشدار و بعضاً پر ایهام و با ابهام و زاویه دار هاشمی با آیت الله خامنه ای این فرصت برای هاشمی فراهم شد تا بتواند در فضای سیاسی ایران گسل «با رهبری» و «بر رهبری» را تمهید و فعال کرده و با قرار دادن خود در میانه این گسل، در ناخود آگاه همه مخالفان با نظام و رهبری خود را در نقطه مقابل «رهبری نظام» قهرمان سازی کند.

قهرمانی که اینک یک رسالت تاریخی و معطل مانده را برای خود تعریف کرده و آن به چالش کشیدن تمامیت هژمونی و اقتدار نهاد رهبری از طریق ایجاد فراکسیون حواریون هاشمی در خبرگان پنجم است.

همان چیزی که بالغ بر ده سال پیش «مهدی» فرزند ماجراجوی هاشمی در مصاحبه اش با روزنامه USA Today با صراحت از آن تحت عنوان «تشریفاتی کردن ولایت فقیه» نام برد و به صراحت در آن مصاحبه اذعان داشت:

تنها پدرم توان مدیریت شایسته ایران را دارد ... و چنانچه در انتخابات ریاست جمهوری (سال 84) پیروز شود ولایت فقیه را به یک نهاد تشریفاتی همچون نهاد تشریفاتی سلطنت در انگلستان تبدیل خواهد کرد.

هر چند لاقیدی هاشمی به مفهوم «ولایت فقیه» مسبوق به سابقه است و پیشتر شادروان «عزت الله سحابی» نیز این حیثیت نامتعارف را در هاشمی اطلاع رسانی کرده بود.

علی ای حال و در راستای فهم بازی بزرگ و نوین هاشمی در خبرگان پیش رو مصداقاً می توان و باید خاصه خرجی ایشان در اعطای لقب «علامه» به حجت الاسلام حسن خمینی و دعوت از ایشان جهت شرکت در انتخابات خبرگان را تمهید زیرکانه «معظم له» بمنظور فراکسیون سازی از حواریون خود در خبرگان پنجم بمنظور چینش مهره ها در زمین «بازی بزرگ خود» معنا کرد.

هر چند حجت الاسلام خمینی نیز با شکل ورود خود به زمین انتخابات نشان داد علی رغم جوانی به اندازه کافی با ظرائف دنیای سیاست آشنایند و با معرفی خود به عنوان «نامزدی مستقل» عملاً مانع از آن شد تا هاشمی رفسنجانی در افکار عمومی بتوانند ایشان را «آدم خود» معرفی کنند. قدر مسلم ترجیح هاشمی آن بود تا حجت الاسلام خمینی ثبت نام خود در انتخابات خبرگان را بنام ایشان سند زده و صراحتاً حضورش در انتخابات خبرگان را به «فراخوان هاشمی از خود» گره می زد. علی ایحال تا اینجا حسن خمینی نقش خود را خوب بازی کرده و بالتبع از اینجا به بعد بر عهده مدیریت عالیه نظام است تا از طریق گذاشتن حمایت خود بر روی «حاج حسن» مانع از مصادره آرای پیروزی محتمل ایشان در خبرگان پنجم توسط هاشمی شوند.

در مجموع مدیریت عالیه نظام در چگونگی برخورد بهداشتی با بازی بزرگ هاشمی می تواند ضمن لحاظ بین «هاشمی فعلی» با «هاشمی پیشین» معظم له را خنثی سازی کند.

درست یا نادرست طی 30 سال گذشته عموم تحلیلگران سیاسی برای اکبر هاشمی رفسنجانی یک حیثیت بالانسر (Balancer) یا متعادل کننده را در هرم قدرت سیاسی ایران تعریف کرده بودند. حیثیتی که تا آن درجه ثقل دارد که بتواند در برآیند نیروهای سیاسی ایران توازن بخشی کند. بیرون از صحت یا عدم صحت چنین حیثیتی، داده ها و واقعیت های موجود موید آن است که هاشمی اگر هم زمانی نقش یک بالانسر را در زمین سیاست ایران بر عهده داشت اما اینک این بالانسر با یک شیفت محتوائی می کوشد خود را در جایگاه یک ترانسفر (Transfer) یا انتقال دهنده بازسازی کند تا از آن طریق آخرین بخت خود جهت «انتقال» جمهوری اسلامی موجود به جمهوری اسلامی مطلوب و مطمح نظر خود را گمانه زنی و در صورت امکان عملیاتی کند.

نوعی جمهوری اسلامی عُرفی و همگون با نظم کدخدائی که در آن صورت استبعادی هم نخواهد داشت که تا اسفند ماه، کدخدا نیز بمنظور تقویت حاملان این پروژه توصیه سال گذشته «دکتر ظریف» در شورای روابط خارجی به آمریکائی ها مبنی بر آنکه «به ما در مذاکرات اتمی و رفع تحریم ها جایزه دهید تا مردم ایران را متقاعد بر حمایت خود در انتخابات سال آینده مجلس و خبرگان کنیم» جدی گرفته و از طریق کمی شل کردن «سر کیسه تحریم ها» اقدام به تزریق دوپینگ به طرف مورد وثوق خود بنماید!

مگر آنکه قوه عاقله نظام عزم خود را برای یک جراحی بزرگ جزم کرده و پیش دستانه با رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی مانند ریاست جمهوری 92 مانع از حضور ایشان در انتخابات خبرگان شده و از این طریق تن به این گزینه اجتناب ناپذیر دهد که:

یک پایان بد ، بهتر از یک بدی بی پایان است.

ارسال نظر: