اتحادهای پوشالی اصلاحطلبان، آب رفت!
انتشار اخباری مبنی بر قهر فائزه هاشمی از جلسه حزب کارگزاران سازندگی، از سوی برخی اصلاحطلبان، خود حکایتی مفصل از زخم اختلافات عمیق در جریان اصلاحات است؛ زخمی که هر چند وقت یکبار به بهانهای سر باز میکند.
دو اظهار نظر متناقض
اخیراً برخی اصلاحطلبان از جمله عبدالله ناصری، مشاور محمد خاتمی، اعلام کردند که در جلسات حزب کارگزاران سازندگی، بر سر مواضع اخیر کرباسچی، دبیرکل این حزب که جایگاه رهبری خاتمی بر جریان اصلاحطلب را صراحتاً رد کرد، اختلافاتی پیش آمده است. بنا به زعم این افراد، اختلافات بهگونهای بوده که حتی فائزه هاشمی، صبیه پدر معنوی کارگزاران، به نشانه اعتراض، جلسهای از جلسات حزب کارگزاران را ترک کرده است. حسین مرعشی، سخنگوی کارگزاران در واکنش به این شائبهها، مشخصاً در واکنش به صحبتهای ناصری مدعی شد: بهعنوان رییس کمیته سیاسی کارگزاران، ضمن تکذیب هرگونه کشمکش بر سر مصاحبه اخیر آقای کرباسچی در جلسه این کمیته، تاکید میکنم که این روزها کارگزارانیها در اوج وحدت تشکیلاتی خود قرار دارند. فرزانه ترکان، دیگر عضو حزب کارگزاران نیز در اظهاراتی، با وجود انکار اختلاف میان کرباسچی و فائزه هاشمی، در عین حال تصریح کرد که «در جلسات سیاسی بحث و صحبت میشود و امکان دارد برخی اختلافنظرها وجود داشته باشد». ادعای مرعشی مبنی بر قرارداشتن کارگزاران در «اوج وحدت تشکیلاتی» در حالی است که محمود علیزادهطباطبایی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در گفتوگویی ضمن تشریح تحلیل کرباسچی از اظهارات اخیرش درباره خاتمی در جلسات اخیر این حزب، تلویحاً از بروز اختلاف در کمیته سیاسی خبر داد. او گفت: در شورای مرکزی کارگزاران این بحثها مطرح شد و فردی هم جلسه شورا را در این رابطه ترک نکرد، مگر اینکه در کمیته سیاسی حزب، بحثی مطرح شده باشد. او همچنین درباره اظهارات کرباسچی درباره نفی جایگاه خاتمی در رأس جریان اصلاحات گفت: بحث آقای کرباسچی در جلسات حزب این بود که وقتی مردم همه خود را در اختیار خاتمی میگذارند و با اشاره او به یک جریان در انتخابات رأی میدهند، این سؤال از خاتمی مطرح میشود که آیا از این جریان بازخواست لازم را انجام داده یا خیر؟ آیا ارزیابی از عملکرد اینها داشته یا آنها را مورد بازخواست قرار داده است؟
زخم کهنه اختلافات در جبهه اصلاحاتفارغ از اینکه شائبههای ایجادشده حول فائزه هاشمی و کرباسچی از سوی اصلاحطلبان، تا چه اندازه صحت داشته باشد، اما اساساً ایجاد چنین موضوعاتی آن هم از سوی کسانی که خود را منتسب به جریان اصلاحات میدانند، در نوع خود عجیب و حیرتآور است؛ البته این اعجابزدگی مشخصاً مختص کسانی خواهد بود که از مناسبات درون جبهه اصلاحات آگاهی و نگرش ندارند. اختلافات میان طیف عمدهای از جبهه اصلاحات با حزب کارگزاران که هرازگاهی مثل زخم سر باز میکند، ریشه در تاریخ این جبهه دارد.
معاملهگران خوبدر انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۶ که دو طیف بهاصطلاح چپ سنتی(مجمع روحانیون مبارز) و چپ مدرن(مشخصاً سازمان مجاهدین انقلاب و تتمههای رسوخیافته در مرکز استراتژیک ریاستجمهوری دوره هاشمیرفسنجانی) پس از اعلام انصراف میرحسین موسوی، تمامقد به سراغ محمد خاتمی برای نامزدی رفتند، حزب کارگزاران که نشریه «عصر ما» از آن بهعنوان جریان راست مدرن یاد میکرد، مشغول رایزنی با تشکل «جامعه روحانیت مبارز» برای حمایت از علیاکبر ناطقنوری بود. وقتی درخواست کارگزارانیها برای همسفرهشدن با جامعه روحانیت مبارز(جریان بهاصطلاح راست سنتی) با پاسخ منفی قاطع جامعه روحانیت مواجه شد، راستهای مدرن افتان و خیزان و با دلی لرزان، در فاصله یک ماه مانده به انتخابات آن سال، به سراغ خاتمی رفتند. این شکل از سیاستورزی آپورچونیستی از سوی کارگزارانیها، همواره مورد نقد بقیه اصلاحطلبان بوده است. محمد قوچانی که امروز عضو شورای مرکزی کارگزاران است، پیش از پیوستنش به جمع این حزب و در روزگاری که با حضور در حزب مشارکت سری پرشور در حمله به هاشمیرفسنجانی داشت، درباره نوع کنشگری کارگزاران در سپهر سیاسی ایران گفته بود: اینها(کارگزاران) معاملهگران خوبی هستند و برای تأمین منافع خودشان تغییر استراتژی و تاکتیک میدهند.
دعوای توسعه سیاسی و توسعه اقتصادیاختلافات روشی و نگرشی میان حزب کارگزاران با بقیه اصلاحطلبان، از فردای روز دوم خرداد ۷۶ بروز یافت. خاتمی پس از اطمینان از پیروزیاش، میزبان غلامحسین کرباسچی و محمدعلی نجفی شد. بهانه کرباسچی و نجفی بهعنوان رهبران حزب کارگزاران، از حضور در منزل خاتمی، تغییر رویکرد او از توسعه سیاسی به توسعه اقتصادی بود. کرباسچی و نجفی در آن دیدار با تاکید بر راه هاشمی، به رییس جریان دوم خرداد گوشزد کردند که راه آینده کشور، نه از مسیر توسعه سیاسی بلکه از دالان توسعه اقتصادی خواهد گذشت.
اختلاف بر سر نجفی و میانداری عبدالله نوریموارد اختلافی میان اصلاحطلبان و حزب کارگزاران در طول تاریخ ۲۲ ساله جبهه اصلاحات آنقدر زیاد است که بررسی تکتک آنها از حوصله نگارنده و البته صبر خواننده خارج است. با این حال بررسی موجز اختلافات میان حزب کارگزاران(طیف راست اصلاحات) و دیگر احزاب به خصوص اتحاد ملت(طیف چپ اصلاحات) طی دو، سه سال اخیر، بهویژه در داستان انتخاب شهردار تهران، چه در مورد نجفی و چه در مورد جانشین او، یعنی افشانی، نشان از این دارد که وجود تزاحم میان ایشان، نه یک ادعا از سر سوءنیت سیاسی، بلکه یک امر قابل رصد و تحلیل است. تنش بر سر انتخاب نجفی بهعنوان شهردار تهران در شهریور سال ۹۶ آنقدر عور و عریان بود که پسلرزههای آن در جریان بازداشت اخیر مشارالیه به جرم قتل همسرش، فضای رسانهای کشور را چند روزی به خود مشغول کرد. در ماجرای انتخاب جانشین نجفی در بهار سال 97 نیز، اختلاف و کشمکش میان اقطاب چپ و راست اصلاحات آنقدر وخیم و بغرنج شد که نهایتاً عبدالله نوری، وزیر کشور دولت اصلاحات، آستینها را برای حل اختلافات بالا زد و با دعوت از سران دو حزب کارگزاران و اتحاد ملت(حزب مشارکت سابق) با نصیحت و ریشسفیدی، تا حدودی و البته بهطور موقت، فتیله دعواها و بگومگوها را پایین کشید. یکی از آخرین موارد اختلافی میان اصلاحطلبان، به اظهارنظر کرباسچی در نفی خاتمی بهعنوان رهبر جریان اصلاحات بازمیگردد. این اظهارات بهگونهای بود که تعداد زیادی از چهرههای اصلاحطلب، خواستار جدایی کارگزاران از جبهه اصلاحات شدند. باید دید آیا اختلافات بیپرده میان طیفهای اصلاحطلبی، تاثیرش را بر فعالیت جبهه اصلاحات در انتخابات پیش روی مجلس خواهد گذاشت یا رویکرد سلبی اصلاحطلبان به انتخابات، آنها را بهطور موقت، کنار هم خواهد چسباند.
صبح نو