دلایل گفتگوی اخیر ایران و امارات چیست؟

کدخبر: 2359120

توافق ایران و امارات بر گفتگو بر مبنای «ابتکار صلح هرمز» می تواند دستاوردی مهم برای نظم امنیتی منطقه خلیج فارس به شمار رود.

وزرای خارجه ایران و امارات اخیراً در گفتگویی بر تداوم مذاکرات بر اساس «ابتکار صلح هرمز» تأکید کردند.

در نشست اخیر ویدئویی محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران با شیخ عبدالله بن زاید وزیر امور خارجه و همکاریهای بین المللی دولت امارات، روند همکاری های دوجانبه و موضوعات مشترک منطقه ای مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.

در این گفتگو طرفین آمادگی خود را برای توسعه همکاریها در زمینه های مختلف در راستای منافع مشترک مورد تاکید قرار دادند.

ظریف با یادآوری شرایط حساس منطقه بر ضرورت گفتگو و همکاری های فیمابین تاکید کرد و اظهار داشت: دیگران ممکن است از شرایط کنونی در جهت بی ثباتی منطقه بهره برداری کنند، ولی ما به عنوان همسایه باید در اندیشه ثبات منطقه باشیم.

طرف اماراتی نیز در این گفتگو همکاری ایران و امارات را در منطقه ضروری دانست و بر استمرار رایزنی های فیمابین و تبدیل چالش ها به فرصت ها تاکید کرد.

محمد جواد ظریف پس از این گفتگو تاکید کرد: با آقای عبدالله بن زاید وزیر امور خارجه امارات متحده عربی، گفتگوی ویدئویی بسیار جدی، صریح و دوستانه‌ای داشتم و درباره کرونا و همچنین مسائل دوجانبه، منطقه‌ای و جهانی رایزنی کردیم. توافق کردیم که با توجه به چالش‌های سخت و انتخاب‌های سخت‌تری که منطقه با آن روبرو است، به گفتگو بر مبنای ایده «ابتکار صلح هرمز» ادامه دهیم.

این گفتگو از دو حیث اهمیت دارد؛ یکی گفتگو با اماراتی که روابط سردی در این چند سال با ایران داشته و دوم اعلام تداوم گفتگو بر اساس «ابتکار صلح هرمز».

در واقع گفتگوهای امارات با ایران در خصوص مسائل امنیتی خلیج فارس متعاقب انفجارهای صورت گرفته در الفجیره در اردیبهشت سال ۱۳۹۸ شمسی به شکل جدی آغاز شد.

در انفجار الفجیره، امارات متحده عربی حتی موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل نیز کشاند که به خاطر نبود شواهد متقن ادعاهای آن در خصوص ایران بی نتیجه و ناکام ماند.

اما امارات بعد از اتهام زنی بی اساس به ایران لحن خود را تغییر داد و در تیرماه ۱۳۹۸ عبدالله بن زاید آل نهیان وزیر خارجه امارات گفت: «صادقانه (می‌گویم) ما نمی‌توانیم کشوری را (در خصوص حمله به نفتکش‌ها) به عنوان متهم معرفی کنیم، چرا که هیچ شواهدی در دست نداریم. اگر کشوری چنین شواهد و مدارکی را در اختیار دارد، مطمئنم که جامعه بین المللی به آن گوش خواهد داد اما می‌بایست مطمئن شویم که چنین شواهدی دقیق و قانع کننده هستند. ما در منطقه‌ای حساس و مهم برای جهان قرار داریم و تمایلی به تنش بیشتر در این منطقه نداریم».

انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجه امارات هم در آن زمان گفته بود: «تنها راه مهار تنش‌ها در منطقه خلیج فارس راه سیاسی است و اولویت باید بر گفتگو و توقف تنش باشد. بحرانی که از مدتها قبل ایجاد شده، نیازمند به اهتمام جمعی برای کاهش تنش در وهله اول و دستیابی به راهکار سیاسی از طریق گفتگو و مذاکره است».

متعاقب همین بی ثباتی ها بود که طرح تشکیل ائتلاف دریایی آمریکایی و اروپایی برای منطقه خلیج فارس در دستور کار قرار گرفت و مقر ائتلاف دریایی اروپا به رهبری فرانسه در ابوظبی واقع شد.

به رغم این موضوع، امارات گفتگو با ایران در خصوص امنیت منطقه خلیج فارس را آغاز کرد و ادامه داد و چندین دور گفتگو در این خصوص صورت گرفت.

اما دلایل این رویکرد امارات چیست؟

امارات روابط تجاری گسترده ای با ایران قبل از شروع تحریمهای جدید آمریکا داشت. این روابط اگرچه کاهش یافته ولی هنوز تداوم دارد. امارات نیاز مبرمی به ثبات در منطقه خلیج فارس دارد و تنگه هرمز به عنوان گلوگاه مسیر ترانزیتی از دریای عمان به خلیج فارس اهمیت بسزایی برای این کشور دارد.

بندر الفجیره، تنها بندر کشور امارات در حاشیه دریای عمان است و همین ویژگی موجب شده تا حاکمان امارات نگاه ویژه‌ای به این بندر داشته و برای کاستن از موقعیت ژئوپلتیک تنگه هرمز و مقابله با تهدید بسته شدن آن، با ساخت یک خط لوله انتقال نفت از خلیج فارس به دریای عمان اقدام به دور زدن تنگه هرمز نمایند.

این خط لوله شامل ایستگاه‌های پمپاژ و ظرفیت ذخیره سازی اصلی هشت میلیون بشکه‌ای است که می‌تواند به ۱۲ میلیون بشکه برسد. این خط لوله می‌تواند روزانه ۱.۵ تا ۱.۸ میلیون بشکه نفت منتقل کند که سه چهارم صادرات روزانه نفت امارات و ۱۰ درصد از نفت عبوری روزانه از تنگه هرمز به بازارهای بین المللی را شامل می‌شود. علاوه بر این، بندر الفجیره دارای یک ایستگاه اصلی برای تأمین سوخت کشتی‌های تجاری است.

اگرچه امارات سعی دارد تنگه هرمز را دور بزند اما حمله پهپادی نیروهای انصارالله به تاسیسات نفتی عربستان در ساحل دریای سرخ نیز نشان داد که دریای عمان و دریای سرخ جایگزین خوبی برای تنگه هرمز نخواهند بود، چرا که صدور نفت از این مناطق با ناامنی مواجه خواهد بود.

این موضوع در حالی است که امارات در رقابت با عربستان سعی دارد در جنوب یمن بندری تجاری برای خود مهیا کند که وابستگی این کشور به تنگه هرمز کاهش یابد؛ در جایی که در تیررس انصارالله نیز هست.

بر اساس همین محدودیتها، منافع متقابل ایران و امارات و رقابتهای عربستان و امارات در منطقه، امارات سعی کرده روابط با ایران را حفظ کند و سطح تنش را به مثابه عربستان بالا نبرد.

از سوی دیگر امارات در بلوک بندی عربستان، بحرین و کویت در منطقه قرار می گیرد و کاهش تنش این کشور با ایران می تواند به کاهش تنش این کشورها با ایران نیز منجر شود.

علیرغم اینکه امارات، روابط نظامی و امنیتی گسترده با کشورهای آمریکا و فرانسه دارد و مقر ائتلاف دریایی اروپا نیز در این کشور است اما بنا به گفته «محمد جواد ظریف» گفتگوها با ایران را بر اساس «ابتکار صلح هرمز» دنبال می کند.

اما طرح ایران برای منطقه خلیج فارس چیست؟

«حسن روحانی» رئیس جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی خود در هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، طرح ایران برای صلح و ثبات در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز را تحت عنوان «ائتلافِ امید» HOPE یعنی «ابتکار صلح هرمز» (Hormoz Peace Endeavor) ارائه کرد.

روحانی در سخنرانی خود اعلام کرد: «دکترین امنیتی جمهوری اسلامی ایران حفظ صلح و ثبات در خلیج فارس و تامین آزادی و امنیت کشتیرانی در تنگه هرمز است. حوادث اخیر، این امنیت را به شکل جدی در خطر قرار داده است. امنیت و صلح در خلیج فارس، دریای عمان و تنگه هرمز را با مشارکت کشورهای این منطقه می‌توان تأمین کرد و جریان آزاد نفت و سایر منابع انرژی را تضمین نمود، به شرط آنکه امنیت را چتری فراگیر در همه حوزه‌ها برای تمامی کشورها بدانیم».

نگاهی به طرح مذکور نشان از این دارد که ایران نقش سازمان ملل یا عبارت بهتر نقش اعضای دائمی شورای امنیت را در طرح صلح خود به رسمیت شناخته است. این موضوع در قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت مندرج است. بر اساس بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ و به منظور مهار تنش‌های موجود در خلیج فارس، تامین امنیت انرژی و ممانعت از بروز حوادث اتفاقی، زمینه‌ساز تقابلات نظامی، تشکیل «گروه تماس ۱۳» شامل هشت کشور حاشیه خلیج فارس و پنج قدرت جهانی عضو دائم شورای امنیت ضروری است.

تفاوت این طرح با دو طرح پیشین ایران در خصوص امنیت خلیج فارس یعنی «مجمع گفتگوی منطقه ای» و «پیمان عدم تجاوز»، همین قائل شدن نقش نظارتی برای اعضای دائم شورای امنیت است که در طرحهای پیشین مطرح نبود.

دال متعالی این طرحها «درون زا بودن» امنیت در آن است. به این معنا که امنیت از طریق کشورهای خود منطقه بدون اتکا به قدرتهای برون منطقه ای تأمین شود. این موضوع در سخنرانی روحانی در خصوص «امنیت هرمز» نیز منعکس بود «منطق ما منطق خلیج فارسی است که امنیت آن درون‌زا باشد. امنیت خلیج فارس، دریای عمان و تنگه هرمز درون‌زاست و نیروهای خارجی در این منطقه می‌توانند ناامنی و مشکل ایجاد کنند».

تفاوت این طرحها با طرح دیگر امنیتی ایران برای منطقه خلیج فارس به نقش نظارتی برای اعضای دائم شورای امنیت باز می گردد. بر اساس این طرح و در چارچوب بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ و به منظور مهار تنش‌های موجود در خلیج فارس، تامین امنیت انرژی و ممانعت از بروز حوادث اتفاقی زمینه‌ساز تقابلات نظامی، تشکیل «گروه تماس ۱۳» شامل هشت کشور حاشیه خلیج فارس و پنج قدرت جهانی عضو دائم شورای امنیت ضروری است.

بر اساس این طرح، نقش نظارتی برای سازمان ملل (اعضای دائم شورای امنیت) برای تحقق امنیت درونزای خلیج فارس متصور می شود. بر این اساس اگرچه هدف غایی تأمین امنیت منطقه توسط کشورهای خود منطقه است اما می تواند با نظارت سازمان ملل صورت گیرد.

این طرح به طور مشخص به دنبال ایجاد «شبکه امنیتی» است که بر اساس آن کشورهای منطقه برای تأمین امنیت منطقه دخیل هستند و در مغایرت با «ائتلاف سازی» آمریکا است که مبتنی بر منطق حاصل جمع جبری صفر به معنای برد مقابل باخت ایران است.

بر اساس طرح ایران «امنیت برای همه یا هیچ» تعریف می شود و امنیت به اقتصاد و انرژی پیوند می خورد.

تداوم گفتگوهای ایران و امارات بر اساس «ابتکار صلح هرمز» در حالی رقم می خورد که کشورهای حاشیه خلیج فارس در ابتدا استقبالی از این طرح نکردند و جدیتی از سوی آنها مطرح نشد.

اگرچه امارات دکترین امنیتی خود را با مشارکت کشورهایی چون آمریکا و فرانسه تعریف کرده است اما در روندی بلندمدت می توان به یک دکترین امنیتی در منطقه خلیج فارس دست یافت که «امنیت همه» را تأمین کند.

امارات که در تلاش بود خودش را محور اساسی در سیاست واشنگتن ضد تهران قرار دهد اما باد موافق برایش نوزید و اوضاع بر عکس انتظاراتش پیش رفت. امارات دریافت در بی ثباتی در منطقه خلیج فارس این کشور است که متضرر می شود و نه آمریکایی ها.

از سویی عدم انعقاد پیمان امنیت دسته جمعی آمریکا با اعضای شورای همکاری خلیج فارس از جمله امارات؛ عدم حمایت جدی ترامپ از عربستان در حمله صورت گرفته به آرامکو؛ عدم توفیق طرحهای امنیتی از جمله بیانیه دمشق (۶+۲)؛ ناتوی عربی؛ سپر جزیره در قالب شورای همکاری و … نشان از این دارد که در منظومه امنیتی خلیج فارس تا ایران امنیت نداشته باشد هیچ کشوری امنیت نخواهد داشت و ورود کشورهای فرامنطقه ای در مناسبات امنیتی منطقه نیز زمانی است که منافع آنها را تامین می کند نه کشورهای منطقه را. مقوله عدم حمایت جدی ترامپ از عربستان در مقوله حمله به آرامکو موید این موضوع است.

از سوی دیگر ایران نیز با ارائه طرحی که نشان از نوعی واقعگرایی در سیاست خارجی این کشور است و از ایده آل گرایی در طرحهای امنیتی گذشته فاصله گرفته نگرانی های امنیتی کشورهای خلیج فارس را درک کرده و سعی در ایجاد گفتمانی فراگیر دارد که همه اعضای این «شبکه امنیتی» احساس امنیت کنند.

رسیدن به این مطلوب از رهگذر گفتگوهای درون منطقه ای حاصل می شود. این گفتگوها می تواند به ایجاد یک ساختار امنیت دسته جمعی بومی متشکل از کشورهای منطقه کمک کند و از سو گیری منطقه به سمت یک ائتلاف با حضور کشورهای غیر منطقه ای فاصله بگیرد.

«خبرگزاری مهر»
ارسال نظر: