قدرت گرفتن جریانی که اعتقاد به انتخاب واقعی مردم ندارد

کدخبر: 2372800

چند جمله‌ای در مورد جریان‌های معارض جمهوریت در جمهوری اسلامی و عملکرد هیات‌های نظارت مجلس در انتخابات شوراها به ویژه با توجه به رد یا عدم احراز صلاحیت برخی چهره‌های انقلابی منتقد جریان ائتلاف اصولگرایان

نسیم‌آنلاین؛ میثم ظهوریان: متاسفانه جریانی در کشور در حال قدرت گرفتن است که اساسا اعتقادی به انتخاب واقعی مردم ندارد. به دنبال این است که انتخابات در ایران را مانند مصر دوره مبارک تبدیل به بیعت با یک لیست یا فرد خاص کند. لذا از نظر این جریان حذف هر فرد یا جریانی که حاضر به هضم شدن در آن‌ها نباشد، هر چند انقلابی و متدین چه با ابزار تکفیر و تفسیق و چه رد صلاحیت، مشروع می‌شود.

یکی از خروجی‌های این جریان افزایش جوانانی است که از دوره دانشجویی می‌آموزند راهکار رشد و قرار گرفتن در جایگاه‌های مختلف در آینده به جای کسب صلاحیت یا توانایی جلب نظر مردم، سرسپردگی به یک جریان یا افراد خاص و آویزان شدن به آن‌ها است.

این جریان البته جریانی ریشه‌دار است و در دوره امام نیز حضور داشته است که امام در مورد آن‌ها می‌گوید: آن وقت (دوره شاه) شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است... حالا می‌گویند که سیاست حق مجتهدین است یعنی، در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقیشان بروند سراغ کارشان. یعنی مردم بروند سراغ کارشان و چند نفر پیرمرد ملا بیایند دخالت بکنند. این از آن توطئه سابق بدتر است برای ایران. برای اینکه، آن یک عده از علما را کنار می‌گذاشت، این تمام ملت را می‌خواهد کنار بگذارد.

فقط تفاوت این است که اگر در آن زمان صحبت از انحصار مجتهدین در سیاست می‌شود، این عزیزانی که امروز مدعی چنین امری شده‌اند بعضا حتی درس‌های حوزوی اولیه را هم نخوانده‌اند.یا مدیران بازنشسته‌ای هستند که در کل دوره مدیریتی طولانی خود یک کار موثر در کارنامه‌شان وجود ندارد.

این جریان بعد از پایان جنگ قدرت بیشتری پیدا می‌کند و محوریت آن نیز هاشمی رفسنجانی است و افرادی از هر دو جریان چپ و راست در آن حضور دارند. پس از پایان دو دوره ریاست جمهوری وی این جریان اقدام به طرح مسئله ضرورت مادام العمر کردن ریاست جمهوری هاشمی می‌کند.

چهره‌های مختلفی از هر دو جناح در آستانه پایان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی با استدلال‌های مختلف به طرح ضرورت تداوم دوره ریاست جمهوری وی می‌پردازد.

یکی از این چهره‌ها عطاالله مهاجرانی است که بعدها و بعد از پیش آمدن مسائل اخلاقی و خانوادگی از کشور خارج و در سال 88 یکی از رهبران شورای پنج نفره فتنه سبز در لندن می‌شود.

«مجمع تشخیص نظام می‌تواند مصوباتی داشته باشد که مغایر قانون اساسی است؛ اینکه دوره‌ی ریاست جمهوری یک نفر 4 سال، 5 سال باشد. این رکن (قانون اساسی) نیست و از این رو، می‌توانیم درباره‌ی انتخاب مجدد یک نفر به ریاست جمهوری صحبت کنیم»

شخص دیگری که به طور جدی این مسئله را طرح و پیگیری می‌کند حسن روحانی است. روحانی در یک سخنرانی در سمنان می‌گوید: «قانون اساسی نوکر نظام است و ارزش قانون اساسی آرای مردم است... انسان‌های استثنایی و شایسته در قالب قانون نمی‌گنجند»

و در مصاحبه با روزنامه همشهری نیز همین مطلب را در قالب یک احتمال مطرح می‌کند: «نمی‌دانم آیا لازم است برای آینده قانون اساسی تغییر کند تا ایشان دوباره در جایگاه ریاست جمهوری باشند، یا در مجلس به عنوان رئیس مجلس باشند....»

طاهری اصفهانی امام جمعه وقت اصفهان از دیگر افرادی است که در آن دوره به طرح مسئله تداوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی می‌پردازد. وی در سفری که یک سال قبل از انتخابات سال 76 هاشمی رفسنجانی به اصفهان داشت در جمع مردم خطاب به هاشمی می‌گوید:

«اگر ما در مجلس خبرگان می‌دانستیم شخصیتی مانند جنابعالی(خطاب به آقای هاشمی) عهده‌دار منصب ریاست جمهوری خواهید بود، هرگز محدودیتی را در انتخاب این مسئولیت تصویب نمی‌کردیم»

طاهری چند سال بعد با نوشتن نامه‌ای تند خطاب به رهبرانقلاب ایشان را متهم به ایجاد فضای بسته کرده و استعفا می‌دهد.

اما چهره‌ای که آشکارتر و پررنگ‌تر از سایرین خط ریاست جمهوری مادام العمر هاشمی را پیگیری می‌کند عبدالله نوری است.

«مصلحت نظام اسلامی و منافع کشور ایجاب می‌کند تا دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی برای بار سوم تمدید شود»

«بنده معتقدم نباید با استناد به منع قانون اساسی در مورد تمدید دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی دست‌های خود را ببندیم. از مردم می‌خواهم که به عنوان یک وظیفه و برای قدردانی از اقای هاشمی و استمرار برنامه‌های سازندگی و توسعه کشور نگذارند وی کنار برود»

«بنده به دور از هرگونه جناح‌بندی و خط بازی معتقد هستم نباید با استناد به منع قانون اساسی در مورد تمدید دوره‌ی ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی دست‌های خود را ببندیم و کشور و نظام اسلامی را از وجود چنین شخصیت ارزنده و شجاع و مدیری محروم کنیم»

غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران و از اعضای حزب کارگزاران سازندگی دیگر چهره شناخته شده طرفدار تمدید ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی است. 

«قانون اساسی پیش‌بینی کرده است که یک فرد به صورت مداوم مسئولیت ریاست جمهوری را برعهده نداشته باشد. البته گاهی شخصیت‌های استثنایی در جوامع حضور پیدا می‌کنند که از این قاعده مستثنا هستند»

این پروژه که پشت آن شخص آقای هاشمی قرار دارد در نهایت با مخالفت رهبرانقلاب ناکام می‌ماند. اما طرح بعدی جریان مذکور برگزاری انتخابات با مهره‌ها و نتیجه از پیش مشخص شده است.

موسوی خوئینی‌ها از سران جناح چپ در گفت‌وگو با ایرانا این موضوع را این چنین روایت می‌کند: در انتخابات سال 76 یک وقت متوجه شدیم خبرهایی می‌آید که بالاخره می‌خواهند یک جوری بازی انتخابات را به هم بزنند و بناست همان کسی که می‌خواهند روی کار بیاورند.

من و آقای کروبی رفتیم خدمت آقای هاشمی. آقای هاشمی در پاسخ گفت: اتفاقا من با اقای خامنه‌ای اینجا اختلاف نظر دارم. آقای خامنه‌ای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هر چه مردم بیشتر بیایند بیشتر تایید نظام است اما من می‌گویم شما بگویید نظرتان چه کسی است ما همه می‌رویم کار می‌کنیم که همان بشود.

و در ادامه می‌گوید:

«این روزها تعبیری به اسم مهندسی انتخابات را به کار می‌برند. آقای هاشمی آن زمان را در نظر بگیرید با آن روابط و امکانات و قدرت نه آقای هاشمی سال‌های آخر را، آقای هاشمی آن زمان می‌توانست انتخابات را جوری مهندسی کند که آن نتیجه‌ای که می‌خواهد گرفته شود.»

«مثلا فرض کنید همان سال 76، اگر رهبری هم نظرش این بود، می‌گفت من می‌خواهم که آقای ناطق رئیس جمهور بشود و شاید هم مایل بودند انتخاب شود اما با رعایت همه معیارهای انتخاباتی، به طوری که همه مردم باور کنند واقعا انتخابات جدی است بنابراین پای صندوق رای بیایند. اما آقای هاشمی نظرش متفاوت بود، می‌گفت ما همه سازوکارها را جوری طراحی کنیم که این آقا رای بیاورد حالا به جای بیست میلیون، 15 میلیون بیایند پای صندوق رای...»

خلاصه اینکه این جریانی که امروز از دل اصولگرایان ظهور کرده است نیز امتداد همان جریانی است که به دنبال مادام العمر کردن ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بودند. از انتخابات تنها به دنبال حفظ پوسته‌ای ظاهری بدون رقابت واقعی است. از همه ابزارهای ممکن اعم از قانونی و غیرقانونی و مشروع و نامشروع برای هدف خود استفاده می‌کند. از تکفیر و تفسیق تمام رقبای بالقوه و بالفعل انتخاباتی تا بسیج تمام نهادها و سازمان‌ها و امکانات بیت‌المال برای پیروزی در انتخابات.

و به این روش عملا یکی از دو رکن جمهوری اسلامی یعنی جمهوریت را هدف قرار داده است و چون نمی‌تواند آن را رسما حذف کند به دنبال نمایشی کردن آن است.

ارسال نظر: