اخبار آرشیوی

کدخبر: 304325

پایگاه اینترنتی برهان در یادداشتی به تشریح ارتباط میان انقلاب اسلامی ایران با انقلاب‌های اخیر منطقه پرداخت و "ایده واحد، "دشمن یکسان"، "آرمان مشترک"، "وحدت گرایی"، "مردمی بودن"، "اسلام‌خواهی" و ‌"صهیونیزم ستیزی" را از جمله وجوه مشترک آن برشمرد

اقدس اقبال در پایگاه تحلیلی - تبیینی برهان نوشت: مسأله به دنبال وقوع تحولات اخیر در خاورمیانه و شمال آفریقا، تبیین­های نظری متعددی پیرامون چرایی شکل­گیری این تحولات از سوی «نظریه­پردازان انقلاب» صورت گرفته است. در این میان سؤال­های زیادی درباره‌ی ارتباط انقلاب اسلامی ایران، به عنوان یکی از آخرین انقلاب­های سیاسی و اجتماعی بزرگ معاصر با این تحولات انقلابی پیش می­آید.بر این اساس در این نوشتار در پی پاسخگویی به سؤال‌های زیر می­باشیم: 1- تبیین انقلاب اسلامی و الهام­بخشی به خیزش‌های مردمی؛ 2- تبیین تشابه‌های انقلاب اسلامی ایران با انقلاب­های اخیر خاورمیانه؛ 3- تبیین ظرفیت­های انقلاب اسلامی ایران در راستای الگودهی به انقلاب­های اخیر در خاورمیانه. انقلاب اسلامی و الهام بخشی به خیزش‌های مردمی خیزش‌های اسلامی در قرون متمادی تاریخ اسلام، عموماً پاسخی به شرایط زمانی و مکانی بوده است. استبداد داخلی و سلطه‌ی خارجی، عمده محرکه‌های مسلمانان مبارز برای رسیدن به آزادی، استقلال و کسب هویت اسلامی از راه بازگشت به اسلام و رهایی بوده است. با اوج‌گیری تحولات سیاسی در کشورهای منطقه­ی خاورمیانه و شمال آفریقا و در حالی که سیر این تحولات و خیزش­های مردمی می­رود تا معادله‌های معاصر منطقه­ای و جهانی را وارد مرحله­ای تازه گرداند؛ ضرورت بازخوانی ماهیت این خیزش­ها و واکاوی مسیر حرکت و سرانجام آن بیش از پیش خود را نمایان می­کند. بازخوانی بسیاری از این رویدادها صرفاً در همان بازه‌ی زمانی و مکانی قابل بررسی است، اما انقلاب اسلامی با پارادایم و پارامترهای خاص خود تحول عمیق فرازمانی و فرامکانی است؛ انقلاب اسلامی ایران رخدادی متمایز در ساخت حکومت مستقل بر پایه‌هایی از استوانه‌ی اسلام‌مداری و مردم‌سالاری است. این گفتمان بیداری و رهایی ­بخشی انقلاب اسلامی متوقف در سطح دولت‌ها نمانده و عمده مخاطبان خود را در میان لایه‌های ملت‌ها جست‌وجو می‌کند و توانسته است در این راه به ضریب نفوذ عمیقی دست یابد. تأکید انقلابیون کشورهایی نظیر تونس و مصر ـ که حاکمان آنان در طول چند دهه‌ی اخیر به تبعیت از سکولاریسم غربی راه دین‌زدایی را در پیش گرفته بودند ـ بر احیای مظاهر اسلامی چون حجاب نشان می‌دهد که سیاست‌های دین­ستیزانه‌ی آن‌ها در سطح رسانه‌ها باقی مانده است. شعارهای غالب تظاهرات مردمی در کشورهای عربی نشان می‌دهد که اسلام­گرایی و دین­مداری عمده عامل خیزش آن‌ها بوده است. با نادیده­گرفتن این مسأله، دنیای غرب تلاش دارد با تبلیغات متراکم خود این مسأله را تلقین کند که خیزش­های مردمی در کشورهای عربی با فلیکر، یوتیوب، فیس بوک، توییتر و دیگر رسانه‌های اجتماعی مجازی آغاز شده و پایان خواهد یافت؛ مسأله­‌ای که نشان از غفلت آنان از گفتمان بیداری بخشی انقلاب اسلامی است. ظهور و نقش­آفرینی انقلاب اسلامی، بارزترین مشخصه­ی مشترک در میان مجموعه­ی خیزش­های به هم پیوسته و دنباله­وار جاری در خاورمیانه و شمال آفریقاست. به عبارت دیگر، هرچند اشتراک‌های دیگری نیز - در کنار برخی تفاوت‌ها - در این تحولات پی­درپی دیده می‌شود؛ اما ردپای انقلاب اسلامی را می­توان در هریک از این خیزش­ها پی­گرفت. به واقع آموزه‌ها و اندیشه‌های انقلاب اسلامی مبتنی بر عدالت اجتماعی، مردم‌سالاری دینی، استقلال و آزادی که توانسته به تلفیقی از جمهوریت و اسلامیت دست­ یابد، الگوی بسیاری از جنبش‌ها و خیزش‌های مردمی است. از این دیدگاه می­توان گفت که انقلاب اسلامی نقطه‌ی‌ عطفی در بیداری و رهایی نه تنها جهان اسلام که دیگر ملت‌ها به شمار می‌رود. تشابه‌های جنبش‏های اخیر خاورمیانه با انقلاب اسلامی ایران مراجعه به حافظه‌ی تاریخی در سیر انقلاب اسلامی ایران نشان می­‌دهد که تمامی خصوصیات و مؤلفه‌­های یاد شده برای انقلاب‌های عربی و گاهی شعارها، گستردگی حضور مردم، عدالت‌خواهی، ظلم‌ستیزی، مبارزه با دیکتاتوری، استکبارستیزی، اسلام‌خواهی و حتی برخی رخدادها و مواضع حاکمان دیکتاتور در قبال مطالبات مردم، با رویدادهای انقلاب اسلامی مانند رفتار شاه مخلوع در ایران مطابقت کامل دارد. شاه نیز پس از گسترش اعتراض‌ها در ایران، اعلام کرد پیام مردم را برای تغییرات و اصلاحات شنیده و قول می‌‌دهد ... این همان رفتاری است که در تونس، مصر، بحرین، یمن و اردن می­توان مشاهده کرد و همان تلاش‌­های ناکام برای حفظ نظام از راه «شاهپور بختیار» و «ازهاری»، هم­‌اکنون در نمونه‌های دیگری در کشورهای عربی در جریان است که از سوی آمریکا و غرب به اجرا در می‌آید. اگرچه عنصر رهبری در انقلاب اسلامی، نقش و جایگاه ویژه‌ای در هدایت و سرعت پیروزی انقلاب اسلامی داشت و انقلاب‌های عربی فاقد آنند؛ ولی الهام‌­ گرفتن از مدل و پیام‌های انقلاب اسلامی در سه دهه‌ی گذشته، همواره سرمشق جریان‌های مردمی در مبارزه‌های خود بوده است. «جاناتان اسپایر» کارشناس مرکز مطالعات جهانی طی سخنرانی خود در نشست سالانه‌ی «هرتسلیا» در اسراییل، «ایران را هسته­ی اصلی تحولات خاورمیانه» معرفی می­کند. بنابراین در پاسخ به این سؤال که آیا انقلاب اسلامی ایران بر جنبش‏های سیاسی اسلامی اخیر در خاورمیانه تأثیر گذاشت؟ می‏توان به موارد مشترک فراوان موجود بین انقلاب اسلامی ایران و آن جنبش‏ها اشاره کرد. این وجوه یا زمینه‏های مشترک که از آن‌ها به عنوان عوامل هم‌گرایی یا عناصر هم‌سویی و هم‌رنگی نیز می‏توان یاد کرد، عبارت‌اند از: 1- ایده‌ی واحد: از آن جا که انقلاب اسلامی ایران، یک انقلاب شیعی است، همانند هر جنبش اسلامی دیگر، بر پایه‌ی وحدانیت خدا (لااله‏الاالله) و رسالت پیامبر اکرم(صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) (اشهد ان ‏محمداً رسول‏الله) بنا شده است. کعبه را قبله‌ی آمال و آرزوهای معنوی خود می‏داند، قرآن را کلام خداوند سبحان و آن را منجی بشریت گمراه تلقی می‏کند و به دنیای پس از مرگ و قبل از آن، به صلح، برادری و برابری ایمان دارد. همان‌گونه که حضرت امام خمینی(ره) فرمود: «در کلمه‌ی توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحید کلمه کنید.» این توحید کلمه امروز نمود یافته است. البته ویژگی کاریزماتیک حضرت امام(ره) و مواضع ضداستعماری وی که بیش‌تر مسلمانان جهان بر آن اتفاق نظر دارند را می‏توان بر تأثیر متقابل انقلاب اسلامی و جنبش‏های اسلامی افزود. 2- دشمن یکسان: انقلاب اسلامی و جنبش‏های اسلامی دارای دشمن مشترک­اند. این دشمن مشترک که آمریکا و اسراییل نام دارند، کیان اسلام را تهدید می‏کنند. در حالی که انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی و نه غربی» عَلَم مبارزه برضد دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است. امام خمینی(ره) در این باره فرمود: «دشمن مشترک ما که امروز اسراییل و آمریکا و امثال این‌هاست که می‏خواهند حیثیت ما را از بین ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند، این دشمن مشترک را دفع کنید.» در عرصه‌ی درونی نیز، مسلمانان دشمن مشترکی دارند، این دشمن مشترک، عقب‏ماندگی است و همین مسأله است که تمامی کشورهای جهان اسلام را در سطح کشورهای جهان سوم باقی نگاه داشته است. 3- آرمان مشترک: انقلاب اسلامی ایران و جنبش‏های اسلامی معاصر، خواهان برچیده شدن ظلم و فساد و اجرای قوانین اسلام و استقرار حکومت اسلامی در جامعه‌ی مسلمانان و به اهتزاز در آوردن پرچم «لااله‏الاالله» در سراسر جهان از راه نفی قدرت­ها و تکیه بر قدرت لایزال الهی و توده‏های مردم­اند. به سخن امام خمینی(ره)، در این مورد توجه کنید: «همه در میدان باشند، با هم باشند، ما می‏خواهیم اسلام را حفظ بکنیم، با کناره‏گیری نمی‏شود حفظ کرد، خیال نکنید که با کناره‏گیری تکلیف از شما سلب می‏شود.» البته برخی از جنبش‏های سیاسی اسلامی، تنها خواستار عمل به احکام اسلام در کشورهای خود و برخی نیز در پی تشکیل یک حکومت مستقل، بدون تأکید بر شکل اسلامی حکومت هستند. 4- وحدت‏گرایی: تأکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه‌ی قشرها و همه‌ی مذهب­های اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه‌ی داخلی و خارجی، زمینه‌ی دیگر گرایش جنبش‏های سیاسی اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است؛ چون، انقلاب اسلامی با الگوپذیری از اسلام ناب­محمدی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، اروپایی و غیراروپایی قایل نیست، بر جنبه‏های اختلاف برانگیز در بین مسلمین پای نمی‏فشارد، بلکه با ایجاد دارالتقریب فِرَق اسلامی، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی(ره) برضد «سلمان رشدی» و برگزاری هفته‌ی وحدت و ... در جهت اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، طیف گسترده‏ای از گروه‏های غیرشیعی و حتی جنبش‏های آزادی‏بخش غیراسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگو و اسوه‌ی خود قرار داده‏اند. بنابراین، جای شگفتی نیست که مسلمانان سنی مذهب فلسطینی به نام و یاد حضرت امام خمینی(ره) به عملیات شهادت­طلبانه دست می‏زنند. «مجیب‏ الرحمان شامی»، روزنامه‏نگار پاکستانی در این باره می‏گوید: «تأثیر بزرگ دیگر امام این است که گر چه ایشان یک رهبر شیعه بودند ... با این وجود مبلّغ جدایی نبودند، فریاد او برای اسلام بود.» 5- مردمی­بودن: یکی از ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران این بود، در حالی که احزاب سیاسی به اصطلاح منتقد خواستار برخی تغیییرات جزیی در داخل دولت و در نهایت تعویض نخست وزیر بودند، مردم سرانگشت اشاره‌ی خود را متوجه شخص شاه کردند و نهضت خود را تا ساقط­ کردن حکومت 57 ساله‌ی پهلوی پیش بردند. در نهضت‌های اسلامی منطقه نیز این مردم و توده‌های مسلمان هستند که در صف اول معارضین ایستاده‌اند و حضور احزاب به خصوص احزاب غیراسلامی کم‌رنگ است. مردم‏گرایی انقلاب اسلامی، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملت­های مسلمان بوده است. رهبری انقلاب 1357، بر این باور بود که باید به ملت­ها بها داد نه به دولت­ها. 6- خودباوری: اگر بخواهیم مهم‌ترین دست‌آورد تحولات منطقه برای ملل مسلمان این کشورها را برشماریم، بایستی «خودباوری» را عنوان کنیم. ملت ایران وقتی نتیجه‌ی اعتراض‌ها، نهضت‌ها و قیام‌های چند صد ساله‌ی خود برضد حکام جور را دید، خود را باور کرد و «ما می‌توانیم» را تفسیر کرد. هر چند قیام‌های متعددی توسط ملت ایران در دوره‌های مختلف رخ داده بود اما هنگامی که با رهبری امام، اجماع ملت به این باور رسید که می‌تواند سرنوشت خود را به دست گیرد، آن گاه بزرگ‌ترین انقلاب مردمی قرن را تحقق بخشید. اکنون نیز ملت‌های منطقه پس از کش و قوس‌های فراوان و امید واهی بستن به ناسیونالیست‌ها و غرب‌گرایان به این نتیجه رسیده است که اگر خواهان تحول هستند باید خود قیام کنند و نباید منتظر دیگران باشند و تنها در این صورت است که به نتیجه خواهند رسید همان طور که در کشورهای مصر، تونس و لیبی نتیجه‌ی این خودباوری با سرنگونی سه دیکتاتور مشهور کام مردم را شیرین کرد و همین اتفاق سایر ملت‌ها را به تأثیرگذاری قیام خود امیدوار ساخت. 7- اسلام­خواهی: اگر در ابتدای نهضت مردم ایران افزون بر توده‌ی مردم، اندک گروه­هایی با مشی­ سوسیالیستی یا لیبرال نیز همراه بودند، با گسترش نهضت این اقلیت به حاشه رفته و آن چه که نمود پیدا کرد، شعارهای الله اکبر و اسلام­خواهی میلیون‌ها مسلمان ایرانی بود که کاخ 2500 ساله‌ی ستم­شاهی را ویران کرد. در نهضت­های منطقه نیز با تمام تلاشی که از سوی رسانه­ها صورت گرفت که اعتراض‌های مردم را معیشتی و اقتصادی و برای به دست آوردن آزادی غربی وانمود کنند اما شعارهای کوبنده‌ی ملت­ها تمام این تبلیغات را خنثی کرد. اوج تجمع‌ها در این کشورها بعد از نماز جمعه شکل می­گیرد و نمازهای صدها هزار نفری به سمبل ثابت این اعتراض‌ها تبدیل­ شده است که کسی نمی­تواند آن را انکار کند. 8- صهیونیسم­ستیزی: یکی از شعارهایی که از اول در نهضت ایرانیان اسلامی داده شد و اکنون پس از 33 سال هنوز استمرار دارد، صهیونیسم­ستیزی است. در نهضت‌های منطقه نیز اولویت قیام‌ها در کشورهایی است که حاکمان آنان بیش‌ترین ارتباط را با اسراییل دارند و پیمان‌های مشترک نظامی، اقتصادی و سیاسی با این این کشور داشته‌اند. در شعارهایی نیز که از سوی مردم منطقه سر داده می‌شود، شعارهای ضداسراییلی و برائت از حاکمان وابسته به این رژیم بسیار پررنگ است. ظرفیت الگوسازی ایران در انقلاب‌های اخیر خاورمیانه جنبش­های اخیر اسلامی که در کم‌تر از چند هفته تظاهرات مردمی در تونس و مصر به نتیجه رسید و در ادامه کشورهای یمن، لیبی، بحرین، اردن، کویت، الجزایر و دیگر کشورهای عربی را هم‌چون باتلاقی در خود گرفتار ساخت، نتیجه‌ی خیزش و خروش مردمی است که بیش از سه دهه در فضایی از فقر، فساد و تبعیض گرفتار حکمرانی حاکمان ابدی شده‌اند و در کم‌تر از چندین هفته، چهره‌ی این کشورها و منطقه را به طور برگشت­ناپذیری تغییر داده است. تمامی این حوادث، ریشه در سرکوب و منکوب هویتی دارد که تمام لایه‌های جامعه را درگیر خود ساخته است. چنان که به اعتقاد برخی عامل اصلی حرکت عظیم مردم مصر، تونس، لیبی و ... احساس تحقیری بوده است که مردم از وضعیت سرانشان داشته­اند. با این حال و با وجود تفاوت در رهبری، سازماندهی و زمینه‌ی بروز و ظهور، روند این خیزش‌ها از الگویی پیروی می‌کند و الهام می‌گیرد که به باور بسیاری از جمله خود انقلابیون کشورهای عربی الگوی الهام­بخش و مرکز ثقل این تحولات، انقلاب اسلامی ایران است. نظام اسلامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت، به صورت یک الگو و مهم‌ترین خواسته‌ی سیاسی مبارزان مسلمان درآمد؛ این الگو پیش از هر جایی در اندیشه و آرمان همسایگان ایران تبیین شد. ابتدا افغانستان، ترکیه و عراق و سپس فلسطین، لبنان، تونس، مصر، لیبی، اردن و ... مقصدهایی بودند که پس لرزه‌های انقلاب اسلامی در آن جا طنین‌انداز شد. از این رو، گفتمان بیداری و رهایی­بخشی انقلاب اسلامی متوقف در سطح دولت‌ها نمانده و عمده مخاطبان خود را در میان لایه‌های ملت‌ها جست‌وجو می‌کند و توانسته است در این راه به ضریب نفوذ عمیقی دست یابد. بر این اساس می­توان گفت زمینه­های تاریخی و اهداف مشترک انقلاب اسلامی ایران با انقلاب­های اخیر در خاورمیانه که مبتنی بر گفتمان­های دین­محور، عدالت­محور و سلطه­ستیزانه می­باشد، ظرفیت­های است که موجب تأثیرگذاری و الگودهی انقلاب اسلامی ایران به انقلاب­های اخیر در خاورمیانه خواهد شد. در ادامه به ظرفیت­های انقلاب اسلامی ایران در راستای الگودهی به انقلاب­های اخیر در خاورمیانه اشاره می­شود: 1- گفتمان دین­محور: تأکید انقلابیون کشورهایی نظیر تونس، مصر و لیبی ـ که حاکمان آنان در طول چند دهه‌ی اخیر به تبعیت از سکولاریسم غربی راه دین‌زدایی را در پیش­گرفته بودند ـ بر احیای مظاهر اسلامی چون حجاب نشان می‌دهد که سیاست‌های دین­ستیزانه‌ی آن‌ها در سطح رسانه‌ها باقی مانده است. شعارهای غالب تظاهرات مردمی در کشورهای عربی نشان می‌دهد که اسلام­گرایی و دین­محوری یکی از عمده­ترین عوامل خیزش آن‌ها بوده است. 2- گفتمان عدالت­محور: گفتمان عدالت به معنای نظام معنایی و دلالت، از بدو پیروزی انقلاب اسلامی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران حاکم بوده است. این گفتمان، بعضی از رفتارها و منافع را برای سیاست خارجی ایران ممکن و مشروع ساخته و برخی دیگر را ناممکن و نامشروع می­سازد. گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، دارای عناصر و دقایق گفتمانی خاصی است که حول دال متعالی و مرکزی «عدالت» مفصل­بندی شده و معنا می­یابند. این عناصر و دقایق گفتمانی عبارت­اند از: عدالت­خواهی، استقلال­طلبی، صلح­طلبی مثبت، حمایت از مسلمانان و مستضعفان، ظلم­ستیزی، سلطه­ستیزی و استکبارزدایی و تجدید نظرطلبی و شالوده­شکنی نظم و نظام بین­الملل. این گفتمان با توجه به ظرفیت­های انقلاب اسلامی می­تواند به نوعی محور سیاست جنبش­های اخیر در خاورمیانه گردد. 3- آموزه­های انقلاب اسلامی: به­واقع آموزه‌ها و اندیشه‌های انقلاب اسلامی مبتنی بر عدالت ­اجتماعی، مردم‌سالاری دینی، استقلال و آزادی که توانسته به تلفیقی از جمهوریت و اسلامیت دست یابد، می­تواند الگوی بسیاری از جنبش‌ها و خیزش‌های مردمی گردد. از این دیدگاه می‌توان گفت که انقلاب اسلامی نقطه‌ی‌ عطفی در بیداری و رهایی نه تنها جهان اسلام که دیگر ملت‌ها به شمار می‌رود. 4- گفتمان مقاومت: انقلاب اسلامی مردم ایران با رمز گشایی از سه‌گانه‌ی هویت، بیداری و دین­مداری توانسته به تبیین و تثبیت گفتمان قدرت منطق در اعماق دل‌ها و باورها کمک رساند. چنین گفتمانی در طول سه دهه‌ی اخیر الهام‌بخش بسیاری از خیزش‌های مردمی بوده است؛ جنبش‌های رهایی­بخش اسلامی در لبنان، فلسطین، مصر، تونس، الجزایر، سودان، پاکستان، عربستان و ترکیه با چنین گفتمانی احیا شدند. این اندیشه که نشأت­ گرفته از آموزه‌های اسلام سیاسی است در تقابل با گفتمانی است که از سوی آمریکا ترویج و تبیین­ شده است؛ آمریکا در طول سه دهه‌ی اخیر عموماً و یک دهه‌ی اخیر خصوصاً تلاش داشته تا با اجرای طرح‌های متعدد مهار انقلاب اسلامی از عمق ضریب نفوذ آن در بین ملت‌ها بکاهد. سایه‌های پنهان چنین طرحی نشان از آگاهی غرب از اراده‌ی خواستن، اندیشه‌ی توانستن و تفکر خیزش در بین ملت‌های منطقه بود. از این رو چیزی که در پس پرده‌ی تمامی سناریوهای صلح و سازش و صدور دموکراسی نهفته بود، اندیشه‌ی مقاومت و فلسفه‌ی استقلالی بود که می‌بایست یا نابود گردد و یا حداقل کنترل و مدیریت شود. 5- تجربه‌ی انقلابی: غرب در این بازه زمانی ردپاهای آشکار گفتمان انقلاب اسلامی را در لایه‌های خیزش‌ها و قیام‌های مردمی رصد می‌کرد و تجربه‌ی انقلابی دیگر با مختصات انقلاب اسلامی ایران حادثه‌ای هولناک برای آنان بود. از این رو، و از قبال منطق قدرت غرب، خاورمیانه جدیدی قرار بود از زایمان نارس و عقیم خاورمیانه‌ی بزرگ متولد شود و تعیین اهداف راهبردی آمریکا در خاورمیانه، ایجاد نظم هژمونیک و برتری جهانی ایالات متحده را مورد اهتمام قرار دهد. اما چیزی که در عمل رخ داد یک محاسبه‌ی استراتژیک اشتباه بود؛ خلع سلاح اندیشه‌ی مقاومت و استقلال برای تغییر ژئوپلتیکی منطقه‌ی خاورمیانه در سایه‌ی چنین طرح‌هایی نه تنها محقق نشد، بلکه الهام­بخشی و بیداری سازی انقلاب اسلامی بار دیگر همه چیز را فرو ریخت. 6- تقویت اندیشه‌ی خاورمیانه‌ی اسلامی: روند هارمونی تحولات خاورمیانه حکایت از شکل‌گیری خاورمیانه‌ی اسلامی با اندیشه و ایده‌ی اسلامی و ملهم از انقلاب اسلامی ایران است؛ به واقع برآیند مدل خاورمیانه‌ی اسلامی افزایش نرخ نفوذ ایران و کاهش نفوذ آمریکاست. 7- برگزاری کنفرانس‏های بین­المللی: انقلاب اسلامی ایران همان‏گونه که مسلمانان ایران را به برادری و تفاهم اسلامی دعوت می‏کند، تمام مسلمانان را نیز برای تحقق وحدت اسلامی فرا می‏خواند. در این راه، جمهوری اسلامی اساس کار خود را دعوت از عالمان و متفکران سراسر جهان برای بحث و تبادل نظر جهت آگاهی و شناخت بیش‌تر مذاهب از یک‏دیگر و جلوگیری از هرگونه فعالیت‏های تفرقه‏افکنانه و ضدوحدت قرار داد. جمهوری اسلامی ایران با برپایی کنفرانس‏های متعدد در سطح جهان توانسته است گام‏های بزرگی برای گردهمایی و تجمع عالمان اسلامی بردارد و با ایجاد بحث‏های مفید و سازنده بیش‌تر حقایق مکتوم و نیز مشترک‌ها و امور مورد تفاهم مذاهب اسلامی را آشکار سازد و زمینه‏های تشکیل امت واحده را پدید آورد. رهبر انقلاب اسلامی در خصوص برگزاری کنفرانس‏ها و گردهمایی‏های بزرگ عالمان و متفکران اسلامی می‏فرمایند: «مهم‏ترین مسؤولیت این کنفرانس‏ها و امثال آن، شناسایی مبانی وحدت و رفع آن موانع می‏باشد. به اعتقاد ما کوچک‏ترین این موانع ذهنیت عامه‌ی مردم است که باید اصلاح شود و این امر جز به دست علما، روشنفکران، نویسندگان و کسانی که قدرت هدایت افکار عمومی را دارند، میسر نیست.» 8- قدرت نرم فرهنگی ایران جمهوری اسلامی ایران اگرچه از حیث قدرت سخت­افزاری در جایگاه پایین­تری نسبت به آمریکا قرار دارد، اما شواهد عینی نشان می­دهد که موقعیت معنوی و فرهنگی و به اصطلاح قدرت نرم ایران در منطقه رو به فزونی نهاده است و در حال تبدیل ­شدن به یک قطب فرهنگی مؤثر در منطقه است. ایران زمینه­ها و شرایط لازم برای کسب قدرت معنوی و ارتقای ناب محبوبیت خود در میان کشورهای منطقه را فراهم­ ساخته است. هر چند که خاورمیانه وضعیتی سیال و بی­ثبات دارد و هنوز شکل منسجمی به خود نگرفته است اما تحولات جدید سیاسی- امنیتی در خاورمیانه (قیام­ها و خیزش­های مردمی)، ساخت قدرت و سیاست در خاورمیانه را به نفع ایران تغییر داده و همین امر، آثار و عواقب منفی بر منافع استراتژیک آمریکا در منطقه، متحدان منطقه­ای آن در جهان عرب و موقعیت رژیم صهیونیستی داشته است.(*)
ارسال نظر: