رویا میرجلالی در"برهان" نوشت: مذاکرههای بغداد از لحاظ زمانی در شرایطی ویژه برگزار میشود که طی آن خاورمیانه، شمال آفریقا، کشورهای اروپایی و آمریکا شاهد تحولاتی هستند که اهمیت رسیدن به توافق با تهران را بالاتر میبرد. این در حالی است که در مواضع جمهوری اسلامی ایران در پافشاری بر حق استفاده از انرژی هستهای در راستای اهداف صلحآمیز هیچ تغییری مشاهده نشده و مذاکره کنندگان ارشد ایرانی بر لزوم دستیابی کشورمان بر این حق بر اساس معاهدهی (NPT) تأکید میکنند؛ موضوعی که در مذاکرههای قبلی نیز از سوی تهران مورد پافشاری قرار میگرفت و این بار حتی شدت بیشتری در تحقق آن دیده میشود. این نوشتار در پی آن است شرایطی را که طی ماههای اخیر کشورهای غربی را به لزوم توافق با ایران در موضوع هستهای، به تلاش واداشته است، مورد بررسی قرار دهد. تلاشی که در مذاکرههای (1+5) و ایران در استانبول دیده شد و به نظر میرسد نتیجهی ملموس آن در مذاکرههای بغداد حاصل شود. 1. منابع غیرقابل جایگزین نفت ایران برای کشورهای بزرگ مصرف کننده؛ طی ماههای اخیر پس از اعلام تحریمهای اتحادیهی اروپا برضد نفت ایران که مقرر شده بود تا 6 ماه دیگر اعمال
شود، موجی از ناآرامی و نوسان، بازار جهانی نفت را فرا گرفت. 2. آغاز موج تغییرات در اروپای بحران زده با نتایج انتخابات یونان و فرانسه؛ نخستین مسئلهای که پس از اعلام نتایج انتخابات پارلمانی در یونان و ریاست جمهوری در فرانسه مشاهده شد، نگرانی مقامهای ارشد اتحادیهی اروپا از شکنندهتر شدن توافق دربارهی استراتژی مقابله برضد بحران مالی در قارهی سبز بود. روی کارآمدن جریانهای مخالف سیاستهای فعلی اتحادیهی اروپا حتی باعث ایجاد نگرانیهایی در زمینهی خروج کشورها از حوزهی یورو شد. انتخابات اخیر در انگلیس و شکست حزب حاکم را نیز میتوان به عنوان نشانهای جدّی از رسیدن موج تغییرات به این کشور دانست. آلمان نیز از موج این تغییرات در امان نیست و به تازگی رهبر اصلی اپوزیسیون آلمان به «آنجلا مرکل» صدر اعظم آلمان دربارهی روبهرو شدن با سرنوشت «سارکوزی» هشدار داده است. 3. نزدیکی موعد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تکاپوی دولت اوباما برای رونمایی برگ برنده در مصاف با جمهوریخواهان؛ ضلع دیگر مذاکرههای بغداد و به عبارتی مهمترین بازیگر حاضر در جریان مذاکره با ایران، واشنگتن است. «باراک اوباما» و تیم وی در کاخ سفید این روزها
به طور جدّی در تلاش برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر 2012م. هستند. در این میان جمهوریخواهان از مسئلهی سیاست خارجی به عنوان یکی از مهمترین ناکامیهای دولت اوباما یاد میکنند که دولت اوباما طی این مدت سعی خواهد کرد که با سروسامان دادن به این وضعیت، آرای مردمی را به سمت خود متمایل کند. 4. نگرانی از تحولات منطقه و افزایش شدید گرایشهای ضدصهیونیستی؛ به گفتهی تحلیلگران منطقه، موجودیت 64 سالهی رژیم نامشروع صهیونیستی تا بیش از 80 درصد مرهون حمایتهای خارجی است، در غیر این صورت این رژیم هرگز تا کنون توان حضور در منطقهای که گرداگرد آن مملو از دشمنانش است را نداشت. تشکیل ائتلاف جدید در رژیم صهیونیستی که در تاریخ بیسابقه بوده نیز بیانگر نگرانی از تحولات منطقه به ویژه در مصر است که تا عمق تلآویو کشیده شده است. بر این اساس مصر جدید که زمانی دژ مستحکم حامی منافع رژیم صهیونیستی بود حالا به اصلیترین عامل تهدیدکنندهی این امنیت تبدیل شده است، در همین راستا «آویگدور لیبرمن» در محفلی صهیونیستی اعلام کرد: «تحولات مصر پس از انقلاب از موضوع ایران نگران کنندهتر است.» این مسائل باعث شده که توافق با تهران در
مذاکرههای بغداد به مسئلهای حیاتی و لازم برای حامیان همیشگی تلآویو تبدیل شود. 5. پشتیبانی رهبر انقلاب اسلامی از مذاکرههای جاری میان ایران و (1+5) دربارهی موضوع هستهای؛ به اذعان رسانههای غربی «آیتالله خامنهای» رهبر انقلاب اسلامی برای نخستین بار است که به صورت واضح و صریح از مذاکرهها در موضوع هستهای ایران حمایت میکند. «کریستین ساینس مانیتور» این موضع رهبری ایران را به عنوان یک تحول مهم ارزیابی کرده که به مذاکرههای بغداد مشروعیت و قدرت میبخشد تا مذاکره کنندگان ایرانی در نشست آینده، آزادی عمل داشته باشند. یکی از سؤالهای مهمی که در این بین با وجود خواست غرب برای مذاکره با ایران هر لحظه از رسانهها مشاهده میگردد این است که پس علت این سیگنالهای منفی از طرف غرب چیست؟ در این مورد دو فرضیهی اصلی مطرح است که قابل تبیین، تأمل و بررسی بیشتر میباشد. فرضیهی اول این که، با وجود خواست غرب برای به نتیجه رسیدن مذاکرهی بغداد به خصوص با توجه به شرایط فعلی غرب و آمریکا، گاهاً سیگنالهای منفی از طرف غرب برضد ایران ساطع میشود. علت اصلی این امر را باید در جلب توجه اسراییل جستوجو کرد. اسراییل بزرگترین راه
مقابله با خواستهای ایران را گزینهی حملهی نظامی قرار داده است و با مذاکره و مصالحه بر سر ایران، سر ناسازگاری دارد. مصداق این امر را در سفرهای مکرر اخیر مقامهای غرب به اسراییل و برعکس برای جلب رضایت و حمایت تلآویو میتوان مشاهده کرد. غرب و آمریکا آشکارا خواستار مذاکره با ایران نیستند اما با تلف کردن وقت به دنبال به نتیجه نرسیدن برنامهی هستهای ایران هستند همان طور که با این اوضاع ممکن است مذاکرههای دیگری نیز به جز مذاکرهی بغداد در آینده در پیش رو باشد. برگ برندهی ایران در این مذاکرهها ناشی از مشکلاتی است که غرب اکنون گرفتار آن شده است؛ مشکلاتی که غرب سعی دارد تا با برآورد و حل آنها، خود زیر بار قبول غنی سازی اورانیوم ایران نرود. فرضیهی دوم این که، آمریکا با تلف کردن وقت تا نوامبر امسال که زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست همچنان سعی دارد مذاکرهها را به تعویق بیندازد تا با وجود این که مانع دستیابی ایران به مذاکرههای صلحآمیز هستهای شده است ولی این امر نقطهی کوری در پروندهی انتخاباتی اوباما در اذهان ارزیابی نگردد و احتمال برد اوباما را کاهش ندهد. در این بین غرب با تبلیغات مکرر در پی آن است که
کنفرانس بغداد را پایان بخش به نتیجه رسیدن برنامهی هستهای ایران معرفی کند. مهمترین دلیل این امر را باید در تحت فشار قرار دادن ایران برای پذیرفتن شرایط و کنار آمدن با خواست غرب دانست. گفتهی «اشتون» نمایندهی اتحادیهی اروپا که بیان داشته است رویکرد غرب در مقابل ایران رویکرد فشار و مذاکره خواهد بود، مؤید این امر میباشد و این تبلیغات به گونهای برنامهریزی شده است که این کنفرانس آخرین راه حل مشکل ایران خواهد بود و در غیر این صورت گزینههای دیگر از جمله حملهی نظامی بر روی میز قرار خواهد گرفت. با وجود اظهارنظرهای متناقض در مورد آیندهی گفتوگوها و همکاریها، مذاکرههای بغداد تفاوتهای بسیاری با مذاکرههای قبل دارد که میتواند تا حدی راهگشای حل مشکلات ایران باشد. یکی از این تفاوتها، شرایط فعلی غرب؛ یعنی، گرانی، تحریم و کمبود و گرانی نفت، اقتصاد ورشکستهی اروپا و اختلافهای داخلی اتحادیه، احتمال موفقیت ایران را نسبت به سایر مذاکرهها افزایش میدهد ولی مهمترین تفاوت این مذاکره با سایر مذاکرهها طبق برآورد دیپلماتهای ایرانی و مخصوصاً به زعم غرب، حمایتهای رهبر معظم انقلاب که به گمان آنها اولین حمایت جدّی
رهبر از فعالیتهای هستهای ایران بوده است، باعث جلب توجه غرب شده است و نکتهی مثبتی برای مذاکرهها ارزیابی شده است. با وجود اظهارنظرهای متناقض در مورد آیندهی گفتوگوها، شرایط فعلی غرب؛ یعنی، گرانی، تحریم و کمبود و گرانی نفت، اقتصاد ورشکستهی اروپا و اختلافهای داخلی، احتمال موفقیت ایران را نسبت به سایر مذاکرهها افزایش میدهد ولی مهمترین تفاوت این دور مذاکرهها، به زعم غرب، حمایتهای رهبر انقلاب، باعث جلب توجه غرب شده است و نکتهی مثبتی برای مذاکرهها ارزیابی شده است. بعد از فتوای رهبر انقلاب مبنی بر حرام بودن تسلیحات هستهای، و دیدار رهبر ترکیه با مقامهای غربی و تأکید بر مواضع رهبر انقلاب، این اطمینان در غرب بیشتر قوت گرفته است که ایران به دنبال تسلیحات هستهای نمیباشد و تلاش ایران برای مصارف صلحآمیز است و لاغیر. با وجود فرضیات متعدد در مورد نیات مبهم و غیر روشن غربیان این نوع برخورد غرب با بیانات رهبری، نقطهی بسیار مثبتی میتواند در شرایط فعلی در روند برنامهیهستهای ایران ارزیابی شود و میتواند نور امیدی برای ایران باشد. نتیجهگیری به نظر میرسد مهمترین ملاحظه هم اکنون برنامهی هستهای ایران در
مذاکرههای بغداد، مواضع اسراییل باشد. انرژی صلحآمیز هستهای طبق معاهدهی (NPT)حق مسلم ایران است ولی برخی از کشورهای عربی نیز همصدا با اسراییل نمیخواهند مذاکرهها به نتیجه برسد و در این راستا ایران را تهدید جهانی جلوه میدهند و کشورهای عربی تحت لابی صهیونیست فکر میکنند اگر مشکل بین ایران و اروپا حل شود، آنها جایگاه خود را از دست میدهند و منافع کمتری به دست میآوردند. ایران در اجلاس بغداد باید از این موضع که تکنولوژیهای هستهای که به دست آوردهایم غیر قابل بازگشت است، دفاع کند زیرا تهدیدهای غربیها راه به جایی نمیبرد و خود آنان هم بر این نکته واقفاند که با بمباران و حملهی نظامی اساساً دانش و علم را نمیتوان از بین برد. از سوی دیگر، با توجه به شرایط یاد شده به نظر میرسد در شرایطی که حجم واردات ایران از اروپا از 50 میلیارد دلار به 20 میلیارد دلار کاهش مییابد و از سویی ایران تمامی منابع مایحتاج خود را نیز در اختیار دارد، حذف 30 میلیارد دلار چندین فرصت شغلی را در اروپا نابوده خواهد کرد که به نظر میرسد پافشاری بر سر تعلیق فعالیتهای هستهای ایران باخت بزرگی را برای غرب رقم بزند که باعث و بانی اصلی آن
فقط تن دادن آنان به خودکامگیهای رژیم صهیونیستی باشد. با توجه به این ملاحظهها اگر اروپا با ملاحظهی شرایط به خصوص گرفتاریهای مالی اخیر اتحادیه، تحت تأثیر اسراییل قرار نگیرد احتمال مذاکرهی مثبت، سازنده و مفید در روز 3 خرداد 1391 نیز دیگر چندان دور از انتظار نیست.