به گزارش خبرنگار «نسیم»، مهممترین محورهای سخنان عضو هیأت علمی دانشگاه تهران بدین شرح است: -از نظر جامعه شناسی، حوزه و دانشگاه دو مقوله جدا و متفاوت هستند که حوزه یک کارویژگیهایی برای خود دارد و دانشگاه نیز کارویژگیهای خود را دارد. -اساس فکر و اندیشه در دانشگاه بر روی شک، تردید و سئوالهای مبهم است. -در حوزه، ابهامی وجود ندارد در حالیکه در دانشگاه آرا و اندیشههای صاحبنظران را بررسی میکنند و مبنای بررسی آنها این است که به آن نظریات نقد وارد کنند. -حوزه خود را موظف به هدایت و نجات بشر میداند ولی دانشگاه همچین جسارتی را برای خود قائل نیست. -دانشگاه به منظور هدایت انسانها تشکیل نشده است زیرا ایدئولوژیها وظیفه هدایت را دارند. -وحدت حوزه و دانشگاه یک فکر بیپایه و اساس است. -نگاه حوزه به هستی و جهان ایدئولوژیک و از حقیقت مطلق میگوید و جلو میآید ولی در دانشگاه حقیقت مطلقی وجود ندارد که براساس آن حرکت کرد. -در این 33 سال که از پیروزی انقلاب گذشته است هیچگاه حوزه نگفته است که چیزی را نمیدانیم و یا نیاز تحقیقکردن داریم زیرا علوم حوزوی، علوم یقینی است. -سبک زندگی ایرانی اسلامی و راه رشد ایرانی اسلامی نیز از
علم یقینی حاصل میشود ولی در دانشگاه علم یقینی وجود ندارد و شک و ابهام حاکم است. -حوزویان معتقدند که دانشگاه برای لایهجرز خوب است و منبع ضلالت است؛ با این نگاه بین حوزه و دانشگاه وحدتی به وجود نمیآید. -بزرگترین فاجعه ای که در طی این 33 ساال اتفاق افتاده است، استقلال از دست رفته دانشگاه است. -در جوامع توسعه یافته، نهادهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و ... وجود ندارند که بخواهند برای دانشگاه تعیین کلیف کنند.