اخبار آرشیوی

کدخبر: 471936

نشریه آمریکایی "نشنال اینترست" در گزارشی با اشاره به "جنگ سرد جدید در خاورمیانه" نوشت: حضور ایران در جنگ سرد کنونی منطقه دلایل راهبردی دارد/ عربستان مشغول نگه‌داشتن ایران در مرداب سوریه است تا توجه و قابلیت‌های تهران را از خلیج‌فارس منحرف کند

اشراف نوشت: تنها با توجه به جنگ قدرت و نفوذ در سطح وسیع‌تر است که می‌توان حمایت ایران از «اسد» و طرفداری آمریکا و عربستان از مخالفان او را به درستی درک کرد؛ لذا سرنوشت بحران سوریه به آن‌چه در این دو حوزه رخ دهد بستگی دارد و نمی‌توان آن را از مابقی قضایا جدا کرد. به گزارش اشراف، نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» در مقاله‌ای نوشته است: سوریه به دلیل قرار داشتن در میان دو مرکز قدرت در قرن بیست‌ویکم، مصر و عراق، برای ده‌ها سال طلایه‌دار سیاست اعراب بوده و در منطقه به دید قلب ملی‌گرایی عربی شناخته می‌شده است. از عواملی که به این نگرش دامن زد می‌توان به تاسیس اولین حزب ملی‌گرای عرب با عنوان «بعث» و نقش فعال متفکرین و فعالان سوری (و لبنانی) در تشکیل خط فکری عرب گرای مقبول عام اشاره داشت. سایت خبری تحلیلی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را برای اطلاع نخبگان و تصمیم گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند ■ سوریه، میزبان جنگ سرد امروز■ علاوه بر این، هر خط مشی فکری یا سیاسی که در سوریه پیروز می‌شد صحنه سیاست عرب را کمابیش به سلطه خود درمی‌آورد. این مسئله در دهه‌های 1950 و 1960 و در زمان «جنگ سرد» بین حکومت‌های نظامی «انقلابی» پشتیبان ملی‌گرایی عربی و شاه‌نشین‌های محافظه‌کار که به فکر حفظ قدرت و امتیازات خود بودند نمود بسیار داشت. به نظر یک تحلیل‌گر، سیاست منطقه‌ای امروز نشانه‌هایی از جنگ سرد را به همراه دارد «و بار دیگر آن بحران وسیع خود را در دعوا بر سر سوریه نشان می‌دهد» . اما جنگ سرد جدید تا فراتر از مرزهای جهان عرب گسترده شده است. عربستان سعودی توسط کشوری غیر عرب، یعنی ایران، به چالش کشیده شده. هم‌چنین خطوط فکری این معضل دیگر چندان مشخص نیست. شیخ‌نشین‌های محافظه‌کار حوزه خلیج‌فارس که به شدت با دموکراسی در کشورهای خود مخالفند به همراه ترکیه دموکراتیک از برقراری دموکراسی در سوریه حمایت می‌کنند. در همین‌ حال «اسد» از حمایت ایران، که ساختار چندلایه قدرتش نظام روحانیون و بنیادهای نماینده را در برمی‌گیرد، برخوردار است. ■ دلایل فرقه‌ای و قومیتی دلیل اصلی حمایت از سوریه نیست■ برخی اعتقاد دارند نقش ایران در جنگ سرد کنونی منطقه تزریق اختلافات فرقه‌ای (شیعه در مقابل سنی) و قومیتی (فارس در برابر عرب) بوده است. اما حمایت قوی تهران از «اسد» نه به دلایل فرقه‌ای (و حتی قومیتی) ، بلکه به دلایل راهبردی وجود دارد.سوریه تنها متحد وفادار ایران بوده است و حتی در طول جنگ مخرب ایران-عراق که توسط عراق بر ایران تحمیل شد نقش خود را به خوبی ایفا کرد. این در حالی ‌است که دیگر حکومت‌های عرب که اخیراً با پول ناشی از نفت ترقی بسیار داشته‌اند، نه تنها از عراق حمایت کردند بلکه جنگ تسلیحاتی صدام را از نظر مالی تغذیه نمودند. نکته مهم دیگر، که شاید به اهمیت مورد قبل نباشد، این است که از دهه 1980 به بعد، سوریه معبر اصلی کمک‌های نظامی و مالی ایران به حزب‌الله لبنان و تا همین اواخر حماس بوده است. ■ سوریه برای ایران اهمیت حیاتی دارد■ وجه اقتصادی این ارتباط هم حائز اهمیت است. سوریه به عاملی حیاتی برای ایران بدل شده است. همان‌طور که یک تحلیل‌گر بیان می‌کند «با انزوای هرچه بیشتر دو کشور در جامعه بین‌الملل، ارتباطات اقتصادی از اهمیت بسزایی برخوردار شده‌اند» . این ارتباطات شامل موافقت‌نامه‌ای 10 میلیارد دلاری جهت ساخت خط لوله گازی که با گذر از عراق، سوریه و لبنان از طریق مدیترانه به اروپا می‌رسد می‌شود. این موافقت نامه درست قبل از ناآرامی‌های سوریه به امضا رسید. ■ سوریه پایگاه مقابله ایران با اسرائیل است■ علاوه بر این ایران، سوریه تحت حکومت «اسد» را بخشی از جبهه مقاومت در برابر اسرائیل، یکی از دو دشمن عمده خود در منطقه (که دشمن دیگر عربستان سعودی است) به حساب می‌آورد. حکومت‌های خودکامه سنی اعراب، مثل عربستان سعودی و یمن (و تا همین اواخر مصر تحت فرمان «مبارک») حمایت ایران از حکومت علوی سوریه را تلاشی فرقه‌ای برای ساختن حلقه‌ای شیعه در خاورمیانه توسط این کشور خطاب کرده‌اند و بدین وسیله بر آتش اختلافات فرقه‌ای دامن زده‌اند. این شایعات درباره سیاست ایران در قبال سوریه چندان منطقی نیستند. اما برخی از این شایعات حمایت می‌کنند و دلیل آن‌ها روابط خوب حکومت شیعه عراق با ایران و وابستگی «حزب‌الله» به حمایت نظامی و مالی ایران است. ■ ایران از حزب‌الله برای حمله با اسرائیل در صورت بروز جنگ بهره خواهد برد■ اما بخش کوچکی از انگیزه سیاست ایران، چه در قبال عراق و چه در مقابل حزب الله، از عوامل فرقه‌ای-دینی نشئت می‌گیرد. ایران ضروری می‌داند روابط دوستانه‌ای با حکومت بغداد داشته باشد چرا که دیگر نمی‌تواند جنگی دوباره با عراق آغاز کند، آن هم جنگی که خسارات زیادی به دو کشور درگیر، خصوصاً ایران، وارد آورد. سقوط «صدام» اکثریت شیعه عراق را به قدرت رساند، که این موضوع به نوبه خود باعث تقویت حس امنیت ایران در کشور همسایه‌اش شده است. تمام احزاب شیعه عراق توسط افرادی رهبری می‌شوند که در طول دوره صدام در ایران پناهنده بودند و آموزش می‌دیدند. حزب‌الله لبنان هم با روحانیت حاکم ایران روابط مذهبی و ایدئولوژیکی نزدیک داشته اما رابطه این دو منطق راهبردی هم دارد. حزب‌الله تنها نیروی عربی است که توانایی ایستادن در مقابل اسرائیل و وارد کردن ضربه‌های مهلک به آن را دارد ، همان‌طور که در هجوم اسرائیل به لبنان در سال 2006 این توان را از خود نشان داد. توان نظامی حزب‌الله مفری است برای ایران که در هنگامه حمله احتمالی اسرائیل یا آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران از آن استفاده کند. ■ مداخله ایران در سوریه این کشور را از توجه به خلیج فارس منحرف می‌کند■ از سوی دیگر، عربستان سعودی نه به دلایل فرقه‌ای، بلکه به دلیل رابطه «اسد» با ایران از مقاومت سنی علیه حکومت «اسد» حمایت می‌کند. به نظر عربستان سعودی و دیگر شیخ‌نشین‌های متحد در در خلیج‌فارس، مشغول نگه‌داشتن ایران در مرداب سوریه هستند تا توجه و قابلیت‌های تهران را از خلیج‌فارس منحرف ‌کند. این مسئله به نفع حکومت‌های خلیج است چرا که آنان از گسترش بهار عربی و از بین رفتن مشروعیت و دوام حکومت خود می‌ترسند. ناآرامی‌های بحرین، که با حمایت عربستان سعودی و توسط حکومت «آل خلیفه» به شکل وحشیانه‌ای سرکوب شد، پادشاهان خلیج را از آینده بسیار نگران کرده است. به همین دلیل آنان حرکت دموکراسی خواهی در بحرین را تلاشی مخفیانه از سوی ایران برای جلب حمایت عموم مردم عرب و قدرت‌های غربی نشان می‌دهند. ■ کمک‌های مالی به مخالفان، شرایط را به جنگ داخلی مبدل ساخته است■ دولت‌های سوریه و قطر به مخالفان سوریه کمک مالی کرده‌اند و بر طبق گزارشان «شورای همکاری خلیج‌فارس» سامانه‌های تسلیحاتی به «ارتش آزاد سوریه» و دیگر عوامل مسلحی که با حکومت «اسد» می‌جنگند ارسال کرده است. حمایت‌های خارجی از این دست بحران سوریه را به یک جنگ داخلی تمام عیار مبدل ساخته است. ■ بحران سوریه ابعاد جهانی دارد■ دخالت قدرت‌های منطقه مثل عربستان سعودی و ترکیه به نفع نیروهای مقاومت، و ایران در حمایت از حکومت سوریه، بحران سوریه را به مسئله‌ای منطقه‌ای تبدیل کرده است. اما به دلیل روابط راهبردی و اقتصادی حکومت سوریه با روسیه و حمایت گسترده آمریکا و اروپا از نیروهای مقاومت، مسئله سوریه ابعاد جهانی به خود گرفته ‌است. روسیه و چین تا به حال ندای غرب برای زیر فشار گذاشتن حکومت «اسد» را رد کرده‌اند. آن‌ها هم‌چنین سه قطعنامه «شورای امنیت سازمان ملل» که با هدف اعمال تحریم بر سوریه طراحی‌شده بود (و آخرین مورد آن در 19 جولای 2012 بود) را وتو کردند. ■ روسیه اخیراً حمایت همه‌جانبه خود از سوریه را نقض کرده است■ اما روسیه اخیراً اعلام کرده که لزوماً حمایت بی‌قید و شرط از حکومت «اسد» ندارد. به عقیده یک تحلیل‌گر، هدف روسیه گارد گرفتن در برابر بی‌ثباتی و عدم حمایت از آقای «اسد» است. او می‌گوید «روس‌ها به طور ضمنی با تغییر رهبری در سوریه موافق هستند اما در صورتی که از طرف خود سوری‌ها باشد و از بیرون بر آن‌ها تحمیل نشده باشد» . این گفته نشان می‌دهد که با این که مسکو تعهدی به حفظ بی‌قید و شرط حکومت «اسد» ندارد ولی با مداخله غربی‌ها به شکلی که در لیبی انجام شد هم مخالف است چرا که در این حالت به نقش مهم روسیه در سوریه، که تنها متحد روسیه در کشورهای عرب حوزه مدیترانه است، صدمه وارد می‌شود. تنها پایگاه نظامی روسیه که در دوره شوری سابق در خارج از مرزهای این کشور ساخته شد در «طرطوس» سوریه قرار دارد که اهمیت آن به عنوان عاملی روانی برای مسکو نباید نادیده گرفته شود. درحالی‌که رابطه روسیه و سوریه تمایل قدرت‌های غربی به مداخله مستقیم در سوریه را محدود می‌کند، رابطه «اسد» با ایران آمریکا را به فکر حذف حکومت سوریه انداخته است. سوریه کارت سبز ایران در جهان عرب است که به عنوان مسیری برای کمک به حزب‌الله عمل کرده و توان بالقوه ایران برای حمله به اهداف اسرائیل و آمریکا در صورت حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای را افزایش می‌دهد. ■ غربی‌ها نگران بروز اغتشاش و بی‌قانونی بعد از مداخله نظامی هستند■ نکته‌ای که حائز اهمیت است این است که دخالت غربی‌ها برای نابودی حکومت اسد به احتمال قوی آمریکا و متحدانش را در مردابی دیگر به دام می‌اندازد. واشنگتن نگران آن است که سوریه پس از «اسد» شاهد بی‌قانونی و خشونت باشد، یعنی همان اتفاقی که برای عراق پس از سقوط صدام رخ داد. حمله آمریکا به عراق و تبعات آن باعث شده تصویر این کشور در خاورمیانه مغشوش شود. اگر اقدام مشابهی بدون اجازه «شورای امنیت» - اجازه‌ای که به خاطر مخالفت روسیه و چین بسیار غیر محتمل است- انجام پذیرد می‌تواند به خصومت‌های شدیدی میان نیروهای غربی و متحدان محلی‌اش مثل ترکیه با ایران و روسیه بینجامد. به همین دلیل با این که آمریکا لحن خود در حمایت از مخالفان حکومت «اسد» را کمی ملایم کرده ولی همچنان از آن‌ها حمایت می‌کند، لیکن از مداخله مستقیم نظامی در این کشور طفره می‌رود. ■ نیروهای مخالف با هم متحد نیستند و همین امر ترس از اغتشاش را تقویت می‌کند■ نبود یکپارچگی در میان نیروهای مخالف نگرانی از بروز اغتشاش در دولت بعد از «اسد» را تقویت می‌کند. به عقیده مفسرین «شکافی عمیق میان مخالفان سیاسی از کشور رانده شده و فرماندهان انقلابیون در داخل سوریه به وجود آمده؛ بین» اخوان‌المسلمین و دیگر گروه‌ها تنش‌هایی بروز کرده و نیروهای مذهبی در حال محکم کردن پایه‌های خود به عنوان قدرت‌های منطقه‌ای هستند «فرستاده» سازمان ملل، «اخضر ابراهیمی» عقیده دارد باید با مذاکره به توافقی بین حکومت و مخالفان رسید و با تشکیل دولت انتقالی مقدمات انتقال قدرت فراهم شود. او هشدار می‌دهد که چنین موافقی بسیار حیاتی است او هشدار می‌دهد که چنین موافقتی ضروری است تا از رخ دادن آن چه محاکمه مردم و سران فعلی سوریه به دست حکومت بعدی است جلوگیری شود. او اضافه می‌کند که اگر هرچه زودتر به موافقتی مذاکره‌ای درباره دولت انتقالی نرسیم صدها هزار سوری در سال آینده در اثر جنگ داخلی کشته‌ خواهند شد. ■ حل بحران سوریه نیازمند اقدام خیرخواهانه همه بازیگران منطقه‌ای و جهانی است■ رسیدن به چنین موافقتی ممکن نخواهد بود مگر آن که نقش‌آفرینان منطقه‌ای و جهانی که در بحران دخیلند، یعنی عربستان سعودی، ترکیه، ایران، آمریکا و خصوصاً روسیه، به موافقت رضایت دهند و اجازه دهند مذاکرات در داخل سوریه بدون مداخله منفی آن‌ها به پیش برود. مشکل اینجاست که این کشورها همگی می‌توانند نقش «مخرب» را بازی کنند چرا که با داشتن ارتباطات مالی و نظامی به حمایت از گروه‌ها در سوریه کمک می‌کنند. در عوض طرفداران و مخالفان حکومت می‌توانند هرگونه موافقتی که بدون رضایت سران خود بدانند را زیر پا بگذارند. ■ بحران سوریه در کنار مسئله هسته‌ای ایران قرار دارد و با آن درهم تنیده است■ بحران سوریه با دو موضوع درهم تنیده که در آن سران با یکدیگر درافتاده‌اند دچار پیچیدگی دوچندان شده است. اولی تلاش برای تأثیر یا کنترل بر مناطق نفت‌خیز میان ایران و عراق از یک طرف، و عربستان سعودی و ترکیه، که توسط آمریکا حمایت می‌شوند از طرف دیگر است. دومی رویاوریی بین ایران از یک سو، و آمریکا، اروپا، اسرائیل و عربستان سعودی از سوی دیگر بر سر حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم و شاخص‌های این حق است. ■ سوریه تنها نشانه‌ای از اختلافات عمیق زیر آب است■ لذا سوریه به مجادله‌ای با ابعاد منطقه‌ای تبدیل شده که در آن دو تعادل به هم وابسته قدرت در حال شکل‌گیری دوباره هستند: یکی میان ایران و عربستان سعودی و بر سر خلیج‌فارس، دیگری تعادل کلی منطقه‌ای بین اتحاد آمریکا-اسرائیل و ایران. سوریه تنها نمایشی سطحی از خصومت‌های مهم‌تر، راهبردی و عمیق‌تر است. تنها با توجه به جنگ قدرت و نفوذ در سطح وسیع‌تر است که می‌توان حمایت ایران از «اسد» و طرفداری آمریکا و عربستان از مخالفان او را به درستی درک کرد؛ لذا سرنوشت بحران سوریه به آن‌چه در این دو حوزه رخ دهد بستگی دارد و نمی‌توان آن را از مابقی قضایا جدا کرد.
ارسال نظر: