اخبار آرشیوی

کدخبر: 861984

نخستین اجلاس ملی اصحاب عشق/۲-صفارهرندی: بعد از جنگ عده‌ای قصد داشتند مدیریت جهادی را به "بی‌منطقی" محکوم کنند/ برخی تئوری‌پرداز جریان "رفاه زده" شدند و آن را در خطبه‌های نماز جمعه هم مطرح کردند/ ولایتمداری و اعتقاد به ولایت یکی از شاخص‌های مدیریت جهادی است

به گزارش «نسیم»، محورهای مهم سخنان محمد حسین صفار هرندی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام صبح امروز در این اجلاس به شرح زیر است: - تجمع شما مصداق کوثری است که حتما به مذاق طعنه‌زنان خوش نمی‌آید. باید خدا را شاکر باشیم البته بی‌آنکه بخواهیم به مسئولیت‌های بزرگی که در پیش رو داریم، مغرور شویم و نسبت به آن غافل شده و برداشت‌های فعلی خود دلخوش باشیم. -نقش برجسته فردی مانند آقای یکتا در به وجود آمدن چنین شاکله‌ای حتما غیرقابل انکار است، اگر در سخنان حضرت آقا در دیداری که عزیزانمان در سال گذشته با ایشان داشتند کمی تامل کنیم، می‌بینیم که جای بالیدن و غره شدن هم دارد، به طوری که حضرت آقا می‌فرمایند من مدت‌هاست که منتظر شما هستم که این جمله تاثیر عجیبی دارد. -باید بدانیم که مدیریت جهادی در مقابل چه مدیریتی مطرح می‌شود. مدیریتی جهادی یعنی در فضایی عمل کردن که یک طرف آن اراده دشمن برای تقابل، حضور دارد البته تعاریف مختلفی در این زمینه وجود دارد. -در سال‌های دهه 60 به دلیل مسائلی نظیر جنگ و دوران دفاع مقدس که پیش آمد، ناگزیر به ورود در مدیریت جهادی بودیم، وقتی جنگ تمام شد عده‌ای معتقد بودند که جهاد به پایان رسیده است، اما جلوه‌های تازه‌ای از جهاد پیش روی ما بود و با اعلام پایان جهاد مجموعه‌ای از اقدامات فرهنگی را آغاز کردند. -اما یک تفکر معتقد بود که حالا که جنگ تمام شده، باید دفتر جهاد را تعطیل کنیم و دور جدیدی را آغاز کنیم که حتی به این دوره جدید وجهه تئوریک هم می‌دادند و در یکی از مقالاتی که در آن زمان منتشر شد، مدیریت فقهی مدیریت علمی نام گرفت. -آنها قصد داشتند طوری مدیریت کنند که مدیریت جهادی به بی‌منطقی محکوم است. افرادی تعابیری نظیر فرارسیدن اصل خدا را مطرح کردند و اقداماتی در حوزه‌های فرهنگ، اقتصاد و سیاست بر مبنای تجدیدپذیری در آنها صورت گرفت. -‌ کسانی که نظریه‌پرداز نگاه عدالت‌پیشه در انقلاب بودند، تئوری‌پرداز جریان رفاه‌زده شدند که در خطبه‌های نماز جمعه نیز آن را مطرح کردند و مردم را به دنیاطلب و دنیاخواه تشبیه می‌کردند و از این طریق فرهنگ رفاه‌زدگی و مصرف‌گرایی را ترویج می‌دادند. البته دست دراز کردن به صندوق بین‌المللی پول در همان دوران، یکی از اقداماتی بود که برای گسترش فرهنگ و رفاه‌زدگی انجام شد. البته این اقدامات با اهداف اولیه انقلاب در تعارض است، اما آنها به بهانه برخاستن در حوزه اقتصاد، وارونگی فرهنگی ایجاد کردند که باید آن را تحمل می‌کردیم. -آنها می‌گفتند باید به مردمی که از جنگ خسته هستند، تنفس داد و کمی تفنن و تفریح لازم است و باید فضا را از عصبانیت جنگ خارج کنیم که این مسئله در آثار فرهنگی ما در فیلم‌های همان دوران دیده می‌شد. -در سیاست نیز با این تئوری که باید از همه ظرفیت‌ها استفاده کنیم، کوتاه آمدند و آمادگی معامله کردن ارزش‌های انقلاب با اغیار را پیدا کردند. -ما از یک دوره‌ای که ناگزیر به مدیریت جهادی بودیم در دهه 60، به دوره‌ای وارد شدیم که با ارائه و تصمیم نسبت به گذشته‌های خودمان تصمیم گرفتیم و این کار توسط دست‌اندرکاران ایجاد شد. -در این شرایط رهبری از یک طرف می‌خواهند کشور و نظام مستقر را حمایت کنند و از طرفی نیز باید در برابر این ناهنجاری‌ها موضع می‌گرفتند که درباره این مقابله و ایستادگی هشدار دادند و از مردم می‌خواستند که نگذارند که وارونگی فرهنگی اتفاق بیفتد. -گاهی اوقات ما به ظاهر به خداوند ایمان داریم، اما اعتماد نداریم، بنابر این در مواقعی که می‌گوییم توکل به خدا از طرفی به دنبال کانال باز کردن از طریق یک آدم سرشناس می‌گردیم که راه را باز کنیم. -امیدواری و پرهیز از یاس و ناامیدی یکی از شاخص‌های مدیریت جهادی است. رهبر انقلاب مکرر در طول سال‌های تصدی مسئولیت خطیرشان همواره بر ایجاد امیدواری بین همه اقشار مردم و به خصوص جوانان تاکید کردند، لذا نباید هیچ‌گاه بگذاریم که امیدها کشته شوند چرا که اگر امید از بین برود، آمادگی برای ذلت آغاز می‌شود. -همه کسانی که در جبهه مقدم مبارزه حضور داشتند، پس از اینکه امیدهایشان متزلزل شد مغلوب شدند، یکی از اهداف دشمن متزلزل کردن امید‌هاست که باید به آن توجه کرد. -البته خودباوری در درون خودش آسیب‌ خودشیفتگی را نیز دارد. انسان در خودباوری نباید دچار خودشیفتگی شود اما باید قبول کنیم که ظرفیت‌ها و توانمندی‌های بسیاری داریم و باید خودمان را باور کنیم و بدانیم که خیلی بیشتر از اینها هستیم. باید خودمان را تجهیز کنیم و در برابر تهدیدها که با ظاهری منطقی می‌آیند مقاوم باشیم و در ایمان دچار تزلزل نشویم. -برخی از فعالان فرهنگی اسیر عملیات فرهنگی هستند، اما به درستی بهره‌ای از معارف نبردند، آنها باید بدانند که قطعا در بخش‌ها و مقاطعی کم می‌آورند. اگر همه مواردی که برای مدیریت جهادی عنوان کردیم موجود باشد، ولی اخلاص نباشد هر روز ممکن است که به گوشه‌ای از کار لطمه وارد شود، اگر اخلاص در کار نباشد از مسیر حق و الهی منحرف می‌شویم. -داشتن غیرت دینی، اعتقاد و انقلابی در برابر دشمنان خدا به هیچ وجه منافاتی با روحیه رافت و رحمت در برابر مومنین و دوستان خدا ندارد. ‌ -افرادی مانند بازرگان به آیاتی از قرآن استناد می‌کردند، در حالی که احساس می‌کردند باید با کافرین نیز رافت داشته باشند. استفاده کردن از روش‌های علمی و با تدبیر و برنامه‌ای عمل کردن منافاتی با پایبندی به ارزش‌های اسلامی، دینی و اعتقادی ندارد. ما در تئوری به اندازه سر سوزنی از آرمان‌های‌مان کوتاه نمی‌آییم، اما ممکن است در بعضی از جاها به نظر آید که کوتاه آمده‌ایم که رهبر انقلاب نیز از آن به نرمش قهرمانانه تعبیر می‌کنند، اما این بدان معنا نیست که ما از آرمان‌های‌ خود کوتاه آمده‌ایم. -امام خمینی(ره) پس از پذیرش قطعنامه فرمودند که ما قطعنامه را پذیرفتیم و واقعا این کار را انجام داده‌ایم، اما سرسوزنی نباید از کینه مردم انقلابی‌مان نسبت به آمریکا کاهش یابد. عمل جبهه‌ای در حوزه فرهنگ به مراتب ضروری‌تر از عمل جبهه‌ای در حوزه نظامی است و ما به آن باید واقف باشیم. -برخی جزیره‌های پراکنده در بعضی اوقات اصرار دارند که خودشان کار جدایی انجام دهند که این خطرناک است و یکی از خطرات آن هم این است که اینها طعمه گرگ‌های عقیدتی و تشکیلاتی می‌شوند. -کسانی ادعای خط امامی بودن می‌کردند اما از دایره منویات امام خارج شدند. کسانی مدعی ورود در سلک یاران امام عصر(عج) را کردند، اما از دایره منتظران واقعی خارج شدند و یا حتی روبه‌روی آن حضرت نیز قرار گرفتند. هر کس از دایره عمل جبهه‌ای خارج شود، به دنبال فرقه است. -ساعت 8 صبح به سر کار آمدن و 2 عصر از کار برگشتن، عمل جهادی نیست. ما باید روحیه‌ای خستگی‌ناپذیر و پرکار داشته باشیم. آمادگی اخذ تصمیم یکی دیگر از شاخص‌های اقتصاد مقاومتی است؛ بعضی از ما‌ها ده‌ها جلسه می‌گذاریم و مشورت می‌کنیم اما به تصمیم نمی‌رسیم از این رو جلسه باید به تصمیم و عزم منجر شود. -در مواقعی فهم افرادی از روحیه جهادی این بود که باید قوانین و قواعد را لگدکوب کنیم، بلکه اینطور نیست نباید به اسم انقلابی بودن قانون‌شکنی کنیم. -آمادگی برای قبول انتقاد یکی دیگر از شاخص‌های مدیریت جهادی است. مردمداری نباید به مردم‌خدایی منجر شود. بعضی‌ها برای اینکه دل مردم را به دست آورند، همه آرمان‌هایشان را فدای مردم می‌کنند. -ولایتمداری و اعتقاد به ولایت یکی از شاخص‌های مدیریت جهادی است و افراد باید به نظام ولایت اعتقاد داشته باشند، ما ولایتی‌هایی پیش از انقلاب داشتیم که ولایتی که آنها از آن دم می‌زدند، حتی امام راحل درمورد ولایتشان فرمودند که آنها دیانت هم ندارند. کسی که وارد ولایت الهی می‌شود باید به سلسله مراتب این ولایت توجه کند. نمی‌شود مرید امام زمان باشی و نایب امام زمان را کنار بگذاری و حتی در مقابلش بایستی. -کسانی را در سال‌های اخیر داشتیم که دم از ولایت می‌زدند اما بعد معلوم شد که منظورشان این است که ولایتی که آنها به آن وصل هستند و معتقد بودند که این ولایت این امکان را به آنها داده که مقابل ولی امر منصوب از ناحیه امام عصر شاخ و شانه بکشند و مقابلش بایستند، ما چنین ولایتی را قبول نداریم باید به نظام ولایت اعتقاد داشته باشیم. -باید مراقب باشیم که اگر پول بیت‌المال به دستمان رسید در شناخت مصالح نظام و دست بردن به بیت‌المال و پول ریختن به پای این و آن و این طرف و آن طرف دقت کنیم. -نباید خودمان را طلبکار بدانیم بلکه دائم باید احساس دین کنیم. یکی از عوامل سقوط از مدیریت جهادی پس از جنگ و دوران دفاع مقدس این بود که بعضی‌ها طلبکار شدند و به دنبال طلب‌هایشان بودند که بعضی از همین معراج‌برگشتگان به مطالبه‌گری افتادند.
ارسال نظر: