ظریف: افراط و خشونت ابزار برخی بازیگران منطقه‌ای و فرا‌منطقه‌ای در پیشبرد اهداف است

کدخبر: 958424

وزیر امورخارجه در اختتامیه کنفرانس بین‌المللی "جهان علیه خشونت و افراطی‌گری" تصریح کرد: آن چیزی که در مورد افراط و خشونت جدید است قالب‌های نوینی از افراط و خشونت است

به گزارش «نسیم»، متن سخنرانی محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه در مراسم اختتامیه کنفرانس بین‌المللی جهان علیه خشونت و افراطی‌گری بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

در ابتدا مایلم از همه شرکت کنندگان و برگزار کنندگان این همایش برای برگزاری ، مشارکت فعال و سازنده ، ارائه دیدگاه های نظری و راهکارهای عملیاتی و مهمتر از همه «نشان دادن حساسیت به پدیده افراط و خشونت» تشکر و قدردانی نمایم .

طی دو روز گذشته، مطالب عمیق و گسترده ای در این هم اندیشی بین المللی مطرح شد که من قصد خلاصه کردن آنها را ندارم. ولی می خواهم از مجموعه نظریه ها و راهکارهایی که بیان شد یک رابطه معنادار بین پدیده افراط و خشونت و روابط بین الملل به طور عام وسیاست خارجی و دیپلماسی به طور خاص برقرار کنم .

ابتدا چند نکته بنیادین درمورد افراط و خشونت که درخلال بحث ها و سخنرانی ها نیز مورد اشاره قرار گرفتند، را یادآوری می کنم .

* نکته اول : خشونت و افراط پدیده ای چند وجهی، چند سطحی و چند علتی است. همان گونه که تقلیل گرایی در فهم خشونت و افراط گمراه کننده است ، به همان میزان تقلیل گرایی در مبارزه با این پدیده، خطرناک و دارای تبعات بسیار وخیم است .

* نکته دوم: افراط و خشونت پدیده جدیدی نیست و به صور و اشکال مختلف در زندگی بشر وجود داشته است. آنچه که دراین خصوص جدید است قالب های نوینی از افراط و خشونت است که «ایدئولوژی » و «تکنولوژی » را به هم پیوند زده و از این طریق «نسل»و «حرث» را به تعبیر قرآن را به نابودی می کشد .

* نکته سوم: افراط و خشونت که برای عده ای به ویژه درمیان جوانان در اقصی نقاط جهان به یک آرمان و یک اعتقاد عمیق تبدیل شده ، به طورهمزمان به صورت ابزار و وسیله برای پیشبرد اهداف فردی و جناحی توسط بازیگران سیاسی مخصوصا درمنطقه ای که ما در آن زندگی می کنیم، مورد استفاده قرار می گیرد .

اگر نکات فوق را در نظر بگیریم، برای تبیین چگونگی رابطه بین افراط و خشونت در روابط بین المللی، سیاست خارجی و دیپلماسی ، سه گزاره ، قابل طرح ، شرح و بسط است .

گزاره اول : «افراط و خشونت» در روابط بین المللی کنونی، حتما یک «ضرورت» محتوم و غیر قابل اجتناب نیست، بلکه صرفا نتیجه «نگرش ها» و «سیاست های » نادرست است. به عبارت دیگر خشونت و افراط کنونی در منطقه و جهان بر آیند عوامل «ذهنی » و عواملی «عملی » است.

گزاره دوم: هیچ منطقه ای مانند منطقه ما، یعنی خاورمیانه، شمال آفریقا و غرب آسیا، در چند دهه گذشته هدف افراط و خشونت نبوده است. اما تجمیع و تمرکز خشونت و افراط در این منطقه ،«پدیده ای ذاتی و ساختاری » نیست، بلکه عارضی است و قابل کنترل ، مدیریت و ریشه کنی است .

گزاره سوم:وظیفه ای که فرا روی همه اعضای جامعه بین المللی به طور عام و بازیگران منطقه قرار دارد، مقابله با افراط و خشونت، از طریق شناسایی آن به عنوان عامل اصلی تهدید «صلح»، «آرامش و ثبات » است. چنین مبارزه ای نیازمند درک دقیق از گوشه ها و عوامل شکل دهنده این پدیده خطرناک و تحول در ذهنیت ها در خصوص چگونگی آن و دگرگونی در سیاستگذاری است .

1. ابعاد جهانی خشونت و افراط

افراط و خشونت در روابط بین الملل در خلاء اتفاق نمی افتد و نتیجه فعل و انفعالات گوناگون برگرفته از ریشه های مختلف است. ریشه ها به دو دسته قابل تقسیم اند: ریشه های ذهنی و ریشه های عینی .

اهمیت ریشه های ذهنی غیر قابل تردید است. ابتدا جنگ ها در اذهان آغاز می شوند. دشمن تراشی ها و دشمن بینی ها برگرفته از برتری طلبی هایی است که ریشه هایی ذهنی مانند برتری نژادی ، طبقاتی ، قومی و نظایر آنها دارند. متقابلا صلح و دوستی نیز از ذهن شروع می شود. ریشه افراط و خشونت را ابتدا باید در اذهان جستجو کرد .

برخی نظریه پردازهایی که در روابط بین الملل صورت می گیرد، نیز افراط و خشونت را ترویج می کنند. نظریه هایی که هژمونی طلب و حذف گرا و در پی بازی های برد و باخت هستند، که شامل برخی از پردازش های رئالیستی می شوند، در نهایت و عملا به مروج های ذهنی خشونت و افراط تبدیل می شوند .

افکار برنارد لوئیس به عنوان پدرخوانده، محافظه کاران جدید، که می گفت که باید خاورمیانه را با زور نظامی دگرگون ساخت، بی تردید یکی از اصلی ترین دلایل لشکر کشی آمریکا در دوره بوش به خاورمیانه است .

علاوه بر عوامل ذهنی ، عوامل عینی را نیز باید مد نظر داشت. اشغال ، سرکوب، نقص حقوق اولیه انسانی ، توسعه طلبی ، استعمار ، استکبار ، تجاوز خارجی و گونه های دیگر خشونت ساختاری همچون فقر، بی عدالتی ، عقب ماندگی و تحریم نه تنها ذاتا خشونت آمیزند بلکه مروج خشونت نیز هستند .

آنچه در روابط بین الملل جدید باید مورد توجه قرار گیرد خشونت با چهره ای نرم در ظاهر است . مداخلاتی که به عنوان دفاع از حقوق بشر در ظاهر ولی به منظور دستیابی به اهداف استراتژیک در باطن می باشند از این زمره اند. کمتر جایی مانند سوریه و عراق قربانی این دوگانگی ها می باشند .

2. خشونت در منطقه

کمتر منطقه ای در روابط بین الملل امروز مانند منطقه ما خشن شده و گرایش های افراطی در آن رو به افزایش گذاشته است. اما اینها ذاتی این منطقه نیستند. همه عارضی اند و از اشغال فلسطین ، تا اشغال نظامی افغانستان درسال 1358 و حمله نظامی به عراق در سال 1382 ، خشونت و افراط به این منطقه تزریق شده است .

آنچه رژیم صهیونیستی در هفت دهه گذشته انجام داده است، به تزریق خشونت به این منطقه دامن زده که سایه سنگین و پایدار عوامل فرا منطقه ای نیز در آن به روشنی وجود دارد .

در دوران جنگ سرد و رقابت های شرق و غرب ، اشغال نظامی افغانستان نقطه عطفی است که خشونت را در این منطقه قالب جدیدی داده است. ولی تحولات بعدی نظام بین المللی که با تکثر بازیگران محلی ، فرو ملی و منطقه ای همراه بوده ، تعداد تزریق کنندگان به خشونت و افراط در این منطقه را افزایش داده است .

تحولات سه سال گذشته ، مخصوصا تزریق خشونت و افراط به دو سرزمین سوریه و عراق چیزی جز هم پوشانی منافع برخی بازیگران بین المللی و بازیگران منطقه ای در استفاده ابزاری از خشونت و افراط نیست .

استفاده ابزاری از گروه های افراطی و خشن ، نتایجی به بار آورده که به قول ضرب المثل فارسی ، دود را به چشم بر پا کنندگان آتش آورده است. بسیاری از بازیگران منطقه ای که گروه های تروریستی تکفیری و افراطی را به مثابه ابزاری برای دستیابی امیال و آرزوهای اهداف توسعه طلبانه منطقه ای و یا وسیله ای برای اصلاح آنچه از دید خود عدم تعادلات منطقه ای پس از سقوط صدام و جنبش بیداری اسلامی ایجاد و حمایت کرده بودند، امروز به تدریج به این واقعیت پی برده اند که بیشترین خطر از سوی این گروه ها متوجه خودشان است و بیشترین آسیب پذیری جمعیتی را خودشان دارند. گرچه این اصلاح دیدگاه امر مهم و مثبتی است، اما رفتارهای برخی دوستان ما نشان می دهد که هنوز امیدهایی دارند که بتوانند از این سرمایه هنگفتی که در این مسیر تلف کرده اند برای منافع و یا حتی کینه های شخصی به صورت کوتاه مدت استفاده کنند .

لذا اگر واقع بینی حاکم شود و اگر منفعت طلبی های کوتاه مدت کنار گذاشته شود، می توانیم در یک تلاش مشترک عوامل عارضی را تعویض ، تعدیل و جراحی کنیم، و در این صورت منطقه ما ، عاری از خشونت خواهد شد .

سابقه مناطقی که با پدیده های افراط و خشونت در دهه های معاصر رو به رو بوده اند نشان می دهد که همگی قابل ریشه کنی و یا لااقل قابل مدیریت هستند .

امتیاز ویژه منطقه ما این است که مردم این منطقه مسلمان هستند و روح اسلام ضد افراط و تفریط و خشونت است. مردم این منطقه در پی عزت، شرق و صلح اند و با برنامه ریزی و هماهنگی مناسب میان دولت ها و جامعه مدنی می توان با بهره گیری از آموزه های دینی و سابقه تاریخی و فرهنگی ، زمینه های بروز و گسترش خشونت در منطقه را زدود .

3. مدیریت افراط و خشونت در جامعه بین الملل

خشونت و افراط بیماری واگیردار جهانی است. به خاطر آسیب پذیری جهانی که یکی از زوایای جهانی شدن است ،خشونت در یک منطقه بر دیگران اثر می گذارد .

مدیریت افراط و خشونت در جامعه بین المللی باید باتغییر نگرش ها و اذهان دنبال شود. اسلام هراسی ، شیعه هراسی و ایران هراسی ، اشکال گوناگون ذهنیت های خشونت گرا و افراطی و همزمان خشونت ساز و افراطی پرور است .

در مقابل پذیرش واقعیت . باور عمیق و تاکید بر اشتراکات و سرنوشت مشترک بشری، ناگزیری از بازی برد - برد و پیوند امنیت همه با هم ، شرایط مثبت ذهنی است که باید در تقویت آنها کوشید .

نمی توان با ذهن های برتری طلب، سلطه طلب، زیاده خواه، حذف گرا و استکباری ، افراط و خشونت را در روابط بین الملل مهار کرد .

همچنین همه اعضای جامعه جهانی نه تنها به خاطر نوع دوستی بلکه حتی به دلیل صرف منافع شخصی و ملی خود ناگزیرند که بستر عملی افراط و خشونت ، یعنی عدم مردم سالاری ، فقر، بیکاری را مهار و ریشه کن کنند .

در عرصه عملی ، سازوکارهای موجود در سازمان های بین المللی ناکافی ولی در عین حال قابل بهره برداری است. ایجاد اجماع علیه خشونت، اقدامی عملی و بسیار کارآمد است. اجماع سازی علیه افراط و خشونت باید همه جانبه، گسترده و فراگیر باشد .

نهادهای مذهبی که منادیان اعتدالند بیش از هر زمان دیگر در مقابله با افراط و خشونت می توانند نقش ایفاء کنند .

و بالاخره دیپلماسی به عنوان یک ابزار در قالب های گوناگون آنها یعنی دیپلماسی رسمی ، غیر رسمی ، عمومی، رسانه ای و مردمی و در ابعاد دو جانبه و چند جانبه ظرفیت بالایی برای مقابله با این دو پدیده دارد .

دوستان عزیز ، خانم ها و آقایان

جمهوری اسلامی ایران میراث انقلاب اسلامی است که بزرگ ترین انقلاب در عصر حاضر است که بدون استفاده از اقدامات خشونت آمیز و با بهره گیری از آموزه های دینی و با تکیه بر حضور گسترده مردم در صحنه و قدرت ناشی از باور و استقامت مردم به پیروزی رسید .

ایران از ابتدای پیروزی این انقلاب غیر خشن مردمی ، قربانی خشونت های گسترده و پیچیده بوده است. تروریزم کور و سازمان یافته ، تجاوز وحشیانه نظامی که برخوردار از حمایت همه قطب های قدرت جهان بود، استفاده گسترده و بی سابقه از سلاح شیمیایی همراه با بی توجهی جامعه بین المللی ، تحریم های گسترده و فزاینده اقتصادی از آغاز پیروزی انقلاب و جنگ تبلیغاتی و روانی مهمترین نمودهای این خشونت عملیاتی و ساختاری است که بر مردم ایران وارد شده است .

لذا ایران نه تنها به صورت اصولی با افراط و خشونت مخالف است بلکه در تجربه تاریخی خود خطرات و پیامدهای آن را درک کرده است. ایران معتقد به مهار پذیری افراط وخشونت در منطقه و جهان از طریق تحول ادراکی و گفتمانی همراه با اقدامات منسجم منطقه ای و بین المللی است .

اسلام رحمانی، اسلام معتقد به پیوند معنویت و عقلانیت ، مردم سالاری دینی ، توجه به سرنوشت مسلمانان ، اجزای لایتجزای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایرانند. لذا در مقابله با خشونت و افراط ، راه ایران ، عقلانیت و نه افتادن در دام های خشونت وافراط است .

طرح ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی ملل متحد نمایانگر دیدگاه ما در مورد مناسب ترین راه برخورد با این پدیده خطرناک است. پیشنهادهای ریاست محترم جمهوری دراین اجلاس نیزتوجه به ابعاد نرم افزاری و تمرکز برهمکاری های منطقه ای و بین المللی را به خوبی روشن می کند .

باید برای مقابله با افراط و خشونت نهادسازی کرد. این کنفرانس ، بازتاب اراده جمعی همه ما در مقابله با افراط و خشونت است و امیدواریم آغازی برای نهادها و سازوکارهای موثر و کارآ برای ایجاد جهانی امن می باشد .

ارسال نظر: