رضا سراج:
تسخیر لانه جاسوسی، نقطه پایان سلطه آمریکا و آغاز میدانداری نیروهای انقلابی بود
رضا سراج، کارشناس مسائل استراتژیک در یادداشتی، "انزوای نهضت آزادی"، "میدانداری نیروهای انقلابی"، "پایان رابطه استعماری آمریکا" و "ظهور بازیگران مستقل" را از جمله مهمترین دستاوردهای "فتح لانه جاسوسی" برشمرد
پایگاه اینترنتی برهان در یادداشتی به قلم رضا سراج نوشت: 13 آبان، همواره یادآور حوادث مهمی است که در شکلگیری انقلاب اسلامی و بیرون راندن مظهر استکبار یعنی «آمریکا» از ایران نقش اساسی داشته است. این روز مصادف با 3 رخداد بسیار مهم است که نقش مؤثری در شکل دادن به انقلاب اسلامی و استمرار آن داشته و ماهیت و هویت هر 3 رویداد مبارزه بااستکبار، نظام دست نشاندهی آن و مداخلهی آمریکا در امور داخلی ایران بوده است؛ به همین دلیل 13 آبان ماه، هر سال یادآور مبارزه با استکبار میباشد و این روز «روز ملی مبارزه با استکبار» نامیده شده است. رخداد اول؛ اولین واقعهی این روز تاریخی، تبعید حضرت امام(ره) به ترکیه است که در 13آبان 1343ه.ش. رخ داد و در آن امام عظیم الشأن راحل توسط ساواک بازداشت، از قم به تهران منتقل و همان روز توسط یک هواپیمای نظامی به ترکیه تبعید شدند. دلیل این اقدام رژیم شاه، به مبارزههای حضرت امام(ره) باز میگردد. امام(ره) پس از خرداد 42، دامنهی مبارزهها را گستردهتر کرده و به تصویب قانون «کاپیتولاسیون» اعتراض کردند. این اعتراض در 4 آبان صورت گرفت. امام خمینی(ره) در مراسمی که به مناسبت ولادت حضرت زهرا(سلامالله) در منزلشان برگزار شد، مفاسد این قانون استعماری را افشا کردند و رژیم شاهنشاهی از ترس این که اعتراضها دامنهدار و گسترده شود، تصمیم گرفت تا ایشان را به ترکیه تبعید کند. رخداد دوم؛ واقعهی دوم رویداده در این روز، شهادت دانش آموزان توسط رژیم شاهنشاهی میباشد. 13آبان 1357 تعدادی از دانش آموزان در ادامهی تظاهرات برضد رژیم دستنشاندهی آمریکا، از سوی دولت به اصطلاح «آشتی ملی» شریف امامی به شهادت رسیدند. این حادثه، پس از 17شهریور، یکی از بزرگترین فجایع رژیم شاه بود. به صورتی که باعث سقوط کابینهی 70 روزهی شریف امامی گردید. به همین مناسبت این روز، «روز دانش آموز» نیز نامیده شد. رخداد سوم؛ 13 آبان 1358 اتفاق سوم به وقوع پیوست و ساختمان سفارت آمریکا در تهران توسط جمعی از دانشجویان که بعدها به «پیروان خط امام(ره)» مشهور شدند، تصرف شد تا قبل از این اقدام، سفارتخانهی آمریکا چند نقش را برای مقابله با انقلاب اسلامی انجام میداد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1- هدایت و حمایت شبکههای کودتا و براندازی انقلاب در داخل کشور؛ 2- تأمین منابع مالی گروهکهای ضدانقلاب در غرب و جنوب کشور؛ 3- ایجاد ناامنی و بیثباتی در کشور از راه هدایت گروهکهای ضدانقلاب (انفجار خطوط لوله نفت در جنوب، ایجاد ناامنی در شمالغرب)؛ 4- ایجاد ارتباط با جریانهای سازشکار (نهضت آزادی و ملیگراها)؛ 5- تلاش برای ایجاد انحراف در انقلاب اسلامی توسط این جریانها. نقش آفرینی سفارت آمریکا و دیپلماتهای آن در موضوعهای یاد شده، هم در اسناد لانهی جاسوسی به اثبات رسیده و هم در خاطرههای برخی از مقامهای آمریکایی به آنها اشاره شده است؛ به عبارت دیگر سفارتخانهی آمریکا مرکز هدایت اقدامها برضد انقلاب اسلامی بود. حضرت امام خمینی(ره) در 16 آبان 1358 با تأیید اقدام استکبارستیزانهی دانشجویان، از سفارت آمریکا به عنوان «لانهی فساد» یاد کردند و برای اطمینان بخشی به ملت ایران در برابر آمریکا و جریانهای مرعوب (نهضت آزادی و ملیگراها) فرمودند که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. بنابراین در هر 3 رخداد، یک طرف قضیه مردم ایران و در طرف دیگر آمریکا، رژیم دست نشانده و ایادی شیطان بزرگ قرار داشتند. در مجموع، رخداد اول زمینهساز انقلاب شد. رخداد دوم پیروزی انقلاب را تسریع کرد و رخداد سوم نیز زمینهی تثبیت و استمرار انقلاب را فراهم کرد. ریشههای یک رخداد تاریخی با توجه به ابعاد گسترده و تأثیرهای وسیع رخداد سوم -یعنی فتح لانهی جاسوسی شیطان بزرگ- که حضرت امام(ره) از آن به عنوان «انقلاب دوم» تعبیر کردند، نگارنده لازم میداند به بررسی برخی نکات مهم در این رابطه بپردازد. مهمترین مسأله، ریشهیابی اقدام انقلابی دانشجویان پیرو خط امام(ره) است که در این جا حداقل میتوان به چهار عامل مهم اشاره داشت که عبارتاند از: 1- اعلام آمریکا برای پذیرش شاه به بهانهی معالجهی وی که با واکنش و اعتراض امام(ره) در 9 و 12 آبان 58 مواجه گردید. ایشان در 12آبان با پیامی خطاب به دانشگاهیان، دانش آموزان و طلاب علوم دینی اعلام داشتند که با قدرت تمام مبارزهی خود را برضد آمریکا ادامه دهند. 2- اقدامهای دولت موقت بازرگان در سازش با آمریکا که حتی موجب اعتراض شدید امام(ره) در 7 آبان 1358 گردید. 3- ملاقات «بازرگان» (نخست وزیر موقت) و «ابراهیم یزدی» (وزیر خارجهی وقت) با برژینسکی. برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، رییس جمهور آمریکا بود. در زمان وقوع انقلاب اسلامی، او برخلاف «سایروس ونس» (وزیرخارجهی وقت آمریکا) خواستار سرکوب شدید نظامی مردم ایران و انقلابیون شد. برژینسکی به شدت از انجام کودتای نظامی برای پیشگیری از پیروزی انقلاب اسلامی حمایت میکرد. او طراح کودتای 21 بهمن بود و در پناه دادن آمریکا به «محمدرضا پهلوی» هم نقش بهسزایی داشت. ملاقات با برژینسکی در 11 آبان 1358 در کشور الجزایر و با درخواست بازرگان صورت گرفت و یک ساعت و نیم به طول انجامید. 4- اقدامهای مداخلهگرایانهی آمریکا برضد انقلاب اسلامی که پیشتر به آن اشاره شد. دستآوردهای داخلی انقلاب دوم تسخیر لانهی جاسوسی دستآوردهای مهمی در داخل و خارج به همراه داشت که به برخی از آنها اشاره میشود. اولین دستآورد فتح لانهی فساد شیطان بزرگ، منزوی شدن نهضت آزادی و ملیگراها و افشای وابستگی آنها بود؛ به عبارتی دیگر میتوان گفت افشای خط سازش و به حاشیه رفتن آنان یکی از دستآوردهای بزرگ این اقدام انقلابی محسوب میشود. دولت موقت در 14 آبان 1358 استعفا داد و حضرت امام(ره) در 15 آبان این استعفا را قبول کردند. پس از افشاگریهای اولیهی دانشجویان خط امام(ره) که برخی از اعضای دولت موقت را نیز در بر میگرفت، بازرگان در واکنشی انفعالی اعلام کرد: «اسم خودشان را میگذارند خط امام(ره)، خط شیطانند... اینهایی که میگویند ما راه کج رفتیم و راه سازش رفتیم. اینها ضد انقلاباند.» در این راستا توضیح دو نکته لازم به نظر میرسد: نکتهی اول؛ استعفای دولت موقت بود و نکتهی دوم؛ اقدامهای این دولت در تضعیف نیروهای انقلابی است. در خصوص استعفای دولت موقت باید گفت که این استعفا در واقع یک ترفند سیاسی بود، زیرا آنها پیش از آن نیز چند بار استعفا داده بودند، ولی امام(ره) آن را نپذیرفتند؛ از این رو، به نظر میرسد دولت موقت با این فرض که این بار هم با استعفا مخالفت میشود، میخواستند موضوع استعفا را به عنوان اهرم فشار برضد نیروهای انقلابی و حضرت امام(ره) به کارگیرند تا با گذاشتن دو شرط به سر کار برگردند. شرط اول آنان آزادی جاسوسان آمریکایی و شرط دوم، رهایی از دست نیروهای انقلابی بود. البته یک نکتهی قابل ذکر دیگر هم وجود دارد و آن این که بعضی از اعضای دولت موقت از افشای اسناد همکاری با آمریکا به شدت بیمناک بودند. این ترفند سیاسی با بصیرت بالا و هوشیاری امام(ره) خنثی شد. برای بحث ترفند سیاسی بودن استعفای دولت موقت، استناد وجود دارد؛ مرحوم «حاج سید احمد خمینی» نقل میکنند و میگویند: «من در نخست وزیری، در اتاق بازرگان و سحابی بودم که از قم با من تماس گرفتند و گفتند که امام(ره) استعفای دولت موقت را پذیرفتهاند. من پس از بازگشت به اتاق به روی خودم نیاوردم. سحابی و بازرگان میگفتند، معلوم است که امام(ره) استعفای ما را قبول نمیکند، ولی ما باید برای پذیرش مجدد مسؤولیت شرط و شروط بگذاریم که یکی از آنها آزادی آمریکاییهاست.» اما درخصوص اقدامهای دولت موقت هم ذکر توضیحاتی ضروری است. از آن جا که اعضای دولت موقت به لحاظ مبانی، دلبستگی به انقلاب و خط امام(ره) را نداشتند، در اقدامها، انتصابها و مواضعشان، انقلابی عمل نمیکردند؛ به عنوان نمونه، در بینش دولت موقت مبارزه با آمریکا و نظام سرمایهداری لیبرال مفهومی نداشت. دولت موقت مخالف مشارکت مردم در امور انقلاب و کشور، محاکمهی وابستگان به رژیم گذشته، دادگاههای انقلاب و جهاد سازندگی بود. همچنین اعضای این دولت مخالف برخورد با ضدانقلاب و عناصر تجزیهطلب بودند؛ بنابراین طبیعی بود که نیروهای انقلابی و معتقد به گفتمان انقلاب و امام(ره) در مقابل اقدامها و مواضع دولت موقت معترض باشند. در هر صورت تسخیر لانهی جاسوسی، جریان مرعوب، غیرانقلابی و سازش کار را به حاشیه برد. جریانی که به شدت با برپایی نظام دینی مخالفت میکرد و حتی پس از تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی، خواستار انحلال مجلس خبرگان شد و در آن موقع آن افراد استعفا دادند که در آن شرایط حضرت امام(ره) آن را نپذیرفتند و در نهایت تسخیر لانهی جاسوسی پس از 268 روز به عمر دولت موقت خاتمه داد. این دستآورد، یعنی سقوط دولت موقت و خط سازش از این جهت اهمیت داشت که دولت آمریکا درصدد بود تا با ایجاد ائتلافی تحت لوای دولت موقت، از لیبرالهای سیاسی (نهضت آزادی)، چهرههای به اصطلاح دینی غیرانقلابی (مانند شریعتمداری و...)، سکولارها و ملیگراها (جبههی ملی و...) موجبات حذف تدریجی نیروهای معتقد به گفتمان انقلاب و امام(ره) را از صحنهی سیاسی کشور فراهم کند و انقلاب را به انحراف بکشاند. دومین دستآورد بزرگ 13 آبان 58 به عنوان انقلاب دوم، میداندار شدن نیروهای انقلابی و پیرو خط امام(ره) و بازگشت مردم به صحنه بود. این ره آورد مهم از یکسو زمینهساز تثبیت انقلاب در برابر اقدامهای گروهکهای ضدانقلاب، مقابله با کودتاها و مقابله با تجاوز بعثی صدام شد و از سوی دیگر موجب تقویت روحیهی خودباوری و «ما میتوانیم» در عرصههای دیگر که امروز شاهد نتایج آن در حوزههای مختلف هستیم. سومین دستآورد داخلی این رخداد بسیار مهم، پایان یافتن رابطهی استعماری و سلطه جویانهی آمریکا و ایران بود که با قطع رابطهی سیاسی و تحریم اقتصادی رقم خورد. دستآورد چهارم 13 آبان 1358، تولید قدرت ملی از راه ایجاد وحدت در نیروهای معتقد به انقلاب و ایجاد انسجام اجتماعی بود که به پشتوانهای عظیم برای بقای انقلاب تبدیل شد. پنجمین ره آورد انقلاب دوم، افشای ماهیت واقعی گروههای مدعی مبارزه با امپریالیسم و مدافع خلق است. گروههایی که تا پیش از این نیروهای انقلابی را به سازشکاری در مقابل آمریکا متهم میکردند، با این حرکت دانشجویان به یکباره در شرایط بنبست سیاسی قرار گرفتند و بدین ترتیب جامعه از ستیزههای فزآیندهی این گروهکهای بیهویت رهایی پیدا کرد، ستیزههایی که میتوانست بیثباتی و چالشی طولانی را در فضای داخلی برضد انقلاب به وجود آورد و بالاخره ششمین دستآورد داخلی اقدام دانشجویان انقلابی، توجه افکار عمومی و نیروهای انقلابی به خطر و تهدید اصلی برضد انقلاب، یعنی توطئههای آمریکا بود. این مهم تأثیرهای زیادی بر ساختار سیاسی و فرهنگی جامعه از خود برجای گذاشت؛ در این رابطه میتوان به اوج گیری مبارزه با استکبار اشاره کرد. دستآوردهای خارجی پیامدهای خارجی این رخداد نیز بسیار حایز اهمیت است که در این جا به برخی از آنها به اختصار اشاره میشود. در حوزهی خارجی افشای ماهیت شیطانی و مداخله جویانهی آمریکا، اولین دستآورد بود. آمریکاییها در پشت نقاب حقوق بشر (به ویژه در دورهی کارتر) و آزادی، سعی داشتند چهرهای مقبول از خود به نمایش بگذارند و زرادخانههای قدرت نرم را توسعه دهند. با افشای اسناد مداخلهی آمریکا در ایران، ماهیت واقعی آنان برای افکار عمومی دنیا بیش از پیش نمایان شد. تحقیر آمریکا، شکسته شدن ابهت و هیمنهی آن، دومین ره آورد اقدام شجاعانهی دانشجویان و رهبری حضرت امام(ره) بود. در این رابطه به جاست به خاطرههای «هامیلتون جردن»، رییس ستاد انتخاباتی کارتر در سال 1980م. توجه کنیم. وی در خاطرههای خود مینویسد: «مردم آمریکایی که در مقابل سفارت ایران در آمریکا به شدت علیه ایران شعار میدادند، میگفتند ما نمیتوانیم این تحقیر را تحمل کنیم.» این دستآورد بزرگ موجب شکلگیری و پختگی بیداری اسلامی و ظهور بازیگران مستقلی شد که امروز در مناسبات بینالملل به خوبی شاهد آن هستیم. قرار گرفتن انقلاب اسلامی در کانون توجهات مسلمانان، مستضعفان و آزادگان جهان به عنوان الگو و نماد استقلال و پایداری و همچنین شکلگیری انقلابهای اسلامی در خاورمیانه، رهآورد سوم رخداد یاد شده در حوزهی خارجی است. تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا، ایران و انقلاب اسلامی را در کانون توجهات بینالمللی قرار داد و جمهوری اسلامی ایران عملاً به مدت 444 روز، رسانههای جهان را در اختیار خود گرفت. در حوزهی دیپلماسی عمومی، قدرت نرم و جنگ روانی، این شرایط و وضعیت یعنی یک فرصت استثنایی یا به تعبیر دیگر، تبدیل کردن تهدید به فرصت، مدیریت بحران استراتژیک و خارج ساختن انقلاب از انزوا، اینها دستآوردهای بسیار مهمی هستند که همگی به رهبری امام عظیم الشأن راحل باز میگردد. دستآورد چهارم تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا، خلع سلاح شوروی در مبارزه با امپریالیسم بود. این ابرقدرت تا پیش از این توانسته بود در برخی از نقاط جهان از این راه نفوذ، اعتبار و قدرت نرم برای خود در برابر غرب تولید کند که انقلاب دوم ستونهای این قدرت پوشالی را فرو ریخت. قلب مواضع برخی انقلابیون علیرغم همهی این دستآوردها، در سالهای پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی، شاهد مواضعی از انقلابیون دههی 60 و تجدیدنظرطلبان (اصلاحطلبان) دههی 70 بودیم که از یکسو به شدت از اقدام خود اظهار ندامت و پشیمانی کردند و از سوی دیگر، دستآوردهای این رخداد بسیار مهم را تخطئه و اصل موضوع را تقبیح نمودند و در نهایت با روحیه و مواضعی مرعوبانه و همراه با مبانی سکولار خواستار سازش نظام با استکبار شدند. تجدیدنظرطلبان مدعی اصلاحات، با این مواضع و مبانی به نوعی بر سرشاخه نشسته و بن آن را بریدند، یعنی از نظام و گفتمان انقلاب و امام(ره) جدا و به همین دلیل از سوی مردم طرد شدند. در ادامهی این سقوط، تجدید نظرطلبان دههی 70 به فتنه گران دههی 80 تبدیل شدند و در این میان تلاش کردند در سال 88، 13 آبان یعنی «روز ملی مبارزه با استکبار» را به «روز همبستگی با آمریکای جنایتکار» بدل کنند. فتنهگران در 13 آبان سال 88 تلاش بسیاری کردند تا در مقابل امواج ضد استکباری مردم خودی نشان داده و همچون روز قدس آن سال که به رژیم صهیونیستی خوش خدمتی کرده و شعار «نه غزه، نه لبنان» را سرداده بودند، در این روز هم به آمریکا خدمت کنند و برای رسانههای نظام سلطه، سوژهسازی کنند که با هوشیاری و بصیرت مردم انقلابی کشورمان راه به جایی نبردند و خود را رسواتر ساختند. در سالهای اخیر نیز زمزمههای برقراری رابطه با آمریکا از سوی برخی مسؤولین به بهانههای مختلف مطرح شد که مقام معظم رهبری دربارهی آن فرمودند: «اگر دستى دراز شده باشد که یک دستکش مخمل رویش باشد، اما زیرش یک دست چدنى باشد، این هیچ معناى خوبى ندارد.» که نشاندهندهی تداوم دشمنی ملت ایران با آمریکا است. همچنین معظم له در سفر اخیر خود به کرمانشاه دربارهی وضعیت آمریکا در جهان فرمودند: «امروز در میان ملتها، هیچ دولتى در دنیا به قدر آمریکا منفور نیست. امروز آمریکا منفورترین دولتها و رژیمها در چشم ملتهاى منطقه است.»