«اتاقک گلی»؛ تار جنگ و پود عشق

کدخبر: 2376262

جشنواره چهل‌ویکم فیلم فجر شاهد فیلمی دیگر در موضوع حمله منافقین به خاک ایران و عملیات مرصاد است. اثری که البته از زاویه دیگری به این ماجرا پرداخته است که شاید پیش از این در سینما ندیده باشیم.

نسیم‌آنلاین؛ محسن خسروی: جشنواره‌ی فیلم فجر روزهای پایانی خود را می‌گذراند و کم‌کم به لحظه‌ای که فجر چهل‌ویکم شکارچیان سیمرغ خود را می‌شناسد نزدیک می‌شویم. در روز برفی بیستم بهمن‌ماه، سینماآزادی میزبان فیلم «اتاقک گلی» بود. عاشقانه‌ای کُردی که در بستر حمله منافقین به مرزهای غربی کشور اتفاق می‌افتد. فیلمی که از خیلی جهات تشخص خود را داشت و از فیلم‌های هم‌رده خودش متمایز بود. بنیاد فرهنگی روایت فتح، بنیادشهید و امور ایثارگران و موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مشترکا تولید این فیلم را به‌عهده گرفته‌اند. تجربه مشارکت «محمد عسکری» کارگردان این اثر در ساخت فیلم‌های «ماجرای نیمروز» و «رد خون» که با موضوع منافقین ساخته شده‌ بودند حتما کمک‌کننده او در ساخت این فیلم بوده است. البته نگاه فیلم این‌بار از زاویه دید مردم روستانشین اطراف شهر کرمانشاه است.

یکی از شاخصه‌های مهم این فیلم که نظر هر کردزبانی را جلب می‌کند پرداختن به شاخه «جنوبی» زبان کردی است که پیش از این کمتر در فیلم‌ها و سریال‌ها دیده می‌شد. باتوجه به محل وقوع اتفاقات فیلم، بازیگران همگی به زبان «کردی کلهری» که در استان‌های کرمانشاه و ایلام رواج دارد سخن می‌گویند. این گویش از زبان کُردی، معمولا از طرف فیلمسازان با شاخه‌های دیگر این زبان که بیشتر در استان کردستان و آذربایجان غربی متداول است اشتباه گرفته می‌شود. خوشبختانه این‌بار این موضوع مورد توجه قرار گرفته و لااقل بیننده‌ی کردزبان فیلم را راضی نگه می‌دارد. همچنین در بخش‌هایی که به زبان فارسی گفتگو می‌شد، «لهجه‌ی کرمانشاهی» که خاص این استان است و در دیگر استان‌های کردنشین کشورمان وجود ندارد به خوبی ادا شده بود. این نشان‌دهنده شناخت درست عوامل فیلم از ویژگی‌های فرهنگی این منطقه و نوعی احترام و تشخص به گونه‌های فرهنگی ایران ماست. این درکنار بخش‌هایی از فیلم قرار می‌گیرد که بازتاب فرهنگ و شیوه زندگی مردم این خطه از کشورمان است و مجموعا این روایت عاشقانه‌حماسی را دلپذیرتر کرده است.

اما نکته مهم دیگر در مورد زبان فیلم، شیوه ادای جملات است که برخی بازیگران از جمله «تورج الوند» در نقش جوان عاشق‌پیشه‌ی کُرد و نقش اول داستان یعنی «شاهو»، باوجود اصالت غیرکردی به‌خوبی از پس آن بر آمده بودند. به شکلی که شاید گمان می‌رفت این بازیگران اهل همان منطقه‌اند. اما در نقطه مقابل ماجرا، معشوقه‌ی شاهو یعنی «خزال» با بازی «آناهیتا افشار» جدای از بازی خوب، از پس ادای درست این زبان بر نیامده است. به شکلی که شاید مخاطبان غیرکرد نیز متوجه آواها و لهجه متفاوت و نامانوسی که «خزال» به کار می‌برد شده‌ باشند.

در میان آثار متفاوت درمورد عملیات مرصاد، شاید اولین بار باشد که شاهد فیلمی هستیم که به اتفاقاتی فرع بر این عملیات پرداخته می‌شود. در فیلم‌های پیشین سعی شده بود اتفاقات جاری در «عملیات مرصاد» متن اصلی داستان باشد اما در «اتاقک گلی» شاهد بُعد دیگری از این عملیات هستیم. ماجرایی که در یکی از روستاهای اطراف تنگه مرصاد (محل انجام عملیات) اتفاق می‌افتد. علاوه بر این، داستان به‌جز رزمندگان، راوی مواجهه مردم روستا با لشکر منافقین است و از زاویه مردم عادی به این قضیه پرداخته؛ برخلاف بسیاری فیلم‌های دیگر که تنها روایت‌گر تلاش فرماندهان و جانفشانی رزمندگان بوده‌اند.

ویژگی دیگر «اتاقک گلی» دوری از شعارزدگی و روایت واقع‌بینانه از جنگ و حوادث آن است. با اینکه زمینه داستان بسیار شعارخیز است اما فیلم به خوبی از پس دوری از شعارزدگی برآمده است. قهرمانان فیلم، آدم‌های زمینی هستند که ممکن است هرروز با آن‌ها سروکار داشته باشیم. داستان به شکل هوشمندانه‌ای سعی کرده است مخاطب را از فضای شعاری دور کند و در این راه برخی شخصیت‌ها را نیز انگار مخصوصا برای همین کار به خدمت گرفته. رزمندگانی در داستان حضور دارند که باوجود شخصیت‌پردازی واقع‌بینانه و زمینی، شهادت‌شان آسمانی است. آن‌ها در فیلم بگومگو دارند، به اختلاف می‌خورند، تلفات می‌دهند و اشتباه می‌کنند و این امر مخاطب را هرچه بیشتر به واقعیت‌های شرایط بحرانی جنگ نزدیک می‌کند. بی‌آنکه به شخصیت معنوی و آسمانی قهرمانان فیلم خدشه‌ای وارد آید. این امر در سکانس گفتگوی «شاهو» با فرماندهان به خوبی نشان داده می‌شود. جایی که نقش اول قصه‌ی ما از فیلم‌های دفاع مقدسی تعریف می‌کند که در آن رزمنده‌ای با سه تیر ده نفر را می‌کشد! این علاوه بر طنزآمیز کردن داستان، فاصله مخاطب را با داستان کمتر و او را با جریان فیلم همراه می‌کند.

در این اثر شاهد نماد پردازی خوبی هستیم. اهالی یک آبادی به همراه سربازان، با سلاح‌های شکاری خود مقابل منافقین ایستادگی می‌کنند. در جای‌جای فیلم وقتی سخن از گریختن از روستا به میان می‌آید، جواب داده می‌شود که اینجا خانه‌ی ماست. روستا و شاید همان اتاقک گلی استعاره دقیقی است از «وطن». وقتی زنان و کودکان را در آن اتاقک جمع می‌کنند و دقیقه به دقیقه برای حفظ آن خون شهیدی بر زمین جاری می‌شود وجه نمادین و استعاری فیلم به خوبی آشکار می‌گردد. اوج این داستان هنگامی است که رزمندگان و اهالی روستا دور ساکنان حلقه می‌زنند تا سپر گلوله‌هایی باشند که به سمت آنان شلیک می‌شود. «اتاقک گلی» به خوبی توانسته در سراسر فیلم مخاطب را غافلگیر کند و صحنه‌های اصطلاحا «اکشن» خوبی بسازد. اما در بسیاری قسمت‌های فیلم در نمایش گلوله خوردن‌ها افراط می‌شود. به شکلی که به نوعی مخاطب می‌تواند آن را پیش‌بینی کند و این از ویژگی غافلگیرانه فیلم کاسته است.

همچنین روند تند اتفاقات در برخی سکانس‌ها باعث می‌شد بیننده برای لحظاتی سردرگم شود. این را اضافه کنید به زیرنویس فیلم که طبیعتا زمان بیشتری نیاز دارد تا بیننده اتفاقات جاری در فیلم را فهم کند. البته این روند تند، طبیعت فیلم‌های مربوط به زدوخوردهای نظامی است اما افزایش این ریتم باید تا حدی باشد که به درک درست مخاطب از اتفاقات صدمه نزند. علاوه بر این در بخشی از داستان فیلم شاید می‌توانستیم شاهد باورپذیری بیشتری باشیم. خصوصا در بخشی که شاهو با رزمندگان آشنا می‌شود و این آشنایی در مدت زمان کمی به حضور او در جلسه فرماندهان کشیده می‌شود! درصورتی‌که آشنایی اندکی با امور نظامی می‌تواند شما را در این لحظه از فیلم به شگفتی وا دارد. قطعا جلسه فرماندهان جنگ آن‌هم شب پیش از عملیات واجد حدی از محرمانگی است که هرکسی را به آن راه ندهند. این که یک غریبه توانسته به این راحتی وارد این جلسه شود قدری به باورپذیری فیلم صدمه وارد کرده است.

این امر در سکانس حضور در نزدیکی نیروهای منافقین هم دیده می‌شود که چطور فردی که با اصول اولیه نظامی هم آشنا نیست تا این حد می‌تواند به دشمن نزدیک شود و آسیبی نیز به او وارد نیاید. این آسیب‌ناپذیری شخصیت اول داستان تا پایان ادامه دارد و می‌توانست برای باورپذیری بیشتر، تغییری در آن به وجود می‌آمد. نوع کنش‌های جمعی و جابجایی رزمندگان نیز در بسیاری بخش‌ها از اصول نظامی و جنگی به دور بود. اینکه تعداد زیادی رزمنده با فاصله کم  و بدون تشکیل ستون و... از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر جابجا شوند قطعا بیننده‌ی آشنا به قواعد جنگ را متوجه این نقیصه خواهد کرد.

می‌توان گفت بخشی از کار ساخت فیلم به بازی بازیگران برمی‌گردد اما حتما قسمت مهمی از آن نیز به این بستگی دارد که کارگردان بازی خوبی از بازیگران بگیرد. در «اتاقک گلی» علاوه بر بازی قابل‌قبول بازیگران نام‌آَشنا، شاهد بازی خوب بازیگرانی بودیم که شاید کمتر نام آنان را شنیده باشیم. بخشی از این نقطه قوت به خود بازیگران و بخش دیگری به کارگردان برمی‌گردد که توانسته آن‌ها را به خوبی در جریان فیلم درگیر کند و بازی خوبی از آن‌ها بگیرد.

جلوه‌های ویژه نیز البته می‌توانست بهتر باشند. باید در نظر داشت برای ساخت فیلم در این موضوع رقیبان سرسختی مانند «رد خون» محمدحسین مهدویان را پیش‌رو داریم. این بر سختی کار می‌افزاید و از طرفی انتظار مخاطب را نیز از فیلم بالا می‌برد. جلوه‌های ویژه در برخی بخش‌ها قابل قبول نبود و مخاطب به خوبی متوجه ترفندهای کامپیوتری می‌شد و این امر تاثیر فیلم را بر بیننده کاهش می‌دهد. این درحالی است که بخش مهمی از اثر به زدوخوردهایی می‌گذشت که استفاده از جلوه‌های کامپیوتری در آن لازم بود. گرچه استفاده از این امکان می‌تواند از هزینه‌های فیلم بکاهد اما اگر عوامل از پس آن بر نیایند به کیفیت اثر لطمه وارد می‌آورد.

در نهایت و در سکانس پایانی شاهد اتفاق نمادین دیگری هستیم. جایی که برخورد دستان نوزاد با دستان «خزال» یعنی معشوقه‌ی داستان ما که از موج انفجار از هوش رفته، باعث هوشیاری او می‌شود و داستان، نوید بیداری یک امید دیگر را می‌دهد. امیدی که قرار است با زندگی مشترک «شاهو» و «خزال» و احتمالا سرپرستی نوزاد بازمانده از جنگ ادامه پیدا کند.

به‌طور کلی اما در این فیلم مثل یک غذای خوب همه چیز به اندازه است. حماسه، عشق، طنز و فرهنگ اصیل با هم درآمیخته‌اند. تلخی و شیرینی فیلم به اعتدال است. سکانس‌های عاشقانه به‌خوبی احساسات مخاطب را برمی‌انگیزد بی آنکه از میزان لازم فراتر رود. اهالی آبادی اهل حماسه‌اند بی‌آنکه مخاطب احساس کند با آدم‌های غیرعادی مواجه است. فیلم با رگه‌های طنز همراه است بی‌آنکه به ورطه لودگی گرفتار آید. جریان فیلم روان است و مخاطب زیادی معطل تعلیقات فیلم نمی‌شود. در مجموع می‌توان گفت شاهد فیلم قابل قبولی بودیم. خصوصا اینکه از زاویه‌ای تازه به عملیات منافقین پرداخته بود. گرچه اصل داستان به عملیات مرصاد برمی‌گردد اما حول و حوش این عملیات داستان‌های فرعی دیگری نیز در جریان بوده‌اند که کشش ساخت فیلم را دارند. «اتاقک گلی» این راه را باز کرده تا به ابعاد دیگر این عملیات پرداخته و در نهایت شناخت کامل‌تری در این مورد به مخاطبان ارائه شود.

ارسال نظر: