شب متفاوت ماه عسل؛ احسان علیخانی هم عذرخواهی کرد و هم رقم درآمدش را گفت+فیلم

به گزارش «نسیم»، چند جانبار دوران دفاع مقدس دیشب با حضور در برنامه "ماه عسل" احسان علیخانی به خاطراتی از دوران دفاع مقدس پرداخته اند.

احسان علیخانی شروع برنامه خود را با در خصوص یکی از جانبازان خود اینچنین توصیف کرد: مهمون امشب در شروع برنامه در صحنه حضور نداشت و ابتدا با همراهانش برنامه آغاز شد و هر یک از همراهان یکی از خصیصه های جانباز محمد را گفتند که به ویژگی هایی چون قدرت، جسارت، شجاعت، صبور و بمب انرژی اشاره کردند.

در یکی از آیتم ها نشان داده شد که این جانباز هنوز کارهای کشاورزیشون را خودشون انجام میدهند و گفتند من ترمز ندارم. حاج محمد در این برنامه گفت من به خاطر اعتقادم روی ویلچر نشستم و از این کیف می‌کنم.

وی گفت: با اجازه پدرم رفتم جنگ ولی ایشون شرط گذاشتن که من دیپلم بگیرم، بچه ها ما اگر تو شرایط ما قرار بگیرند همان کارها را انجام میدهند، انقلاب یعنی آدم هایی که دچار تحول میشوند و به خاطر اعتقادشون می‌جنگند.

احسان علیخانی در این خصوص گفت: وقتی بحران میشود همه قرص هستیم اما وقتی شرایط آرام میشود همه یادمان میرود و الان باید جوان ها رو امتحان کرد نه اینکه منتظر یک اتفاق باشیم، جانباز محمد در این خصوص گفت: متأسفانه ما بلد نیستیم تشویق کنیم و وقتی یک جوان از مرحله ای به مرحله ی بعد رفت هیجان بهش بدیم.

جانباز جلالوند گفت: من باید قبول کنم که فرزندم به سلاح روز آگاه تره.حاج محمد ترکش خوردند و قطع نخاع شدند و من از قطع نخاع بدم نمیومد ولی آن را یه محدودیت میدانستم و اشتباه میکردم.

حاج محمد در رابطه با وضع تحصیل خود گفت: من وقتی رفتم آلمان درس خواندم و برگشتم ایران و کنکور دادم وحقوق قبول شدم ولی چون دانشگاهم عوض شد علوم سیاسی خواندم و سوالی که سکوت احسان رو شکست این بود که حاج محمد پرسید شما که از همه درامدشون رو میپرسی خودت درآمدت چقدره؟ که احسان علیخانی گفت، درآمد من برای یک سال دویدن و این ور و اون ور رفتن برای اجرای این برنامه ۴۵میلیون تومان است و ما باید ۴ ساعت حرف بزنیم و کلی سخت گیری و هزار و یک مشکلات دست و پنجه نرم کنیم.

علیخانی گفت: به حرمت این ۱۰سال چند دقیقه میخواهم حرف بزنم گفت وقتی شادو خوشحال میگیم میگن دروغ گفت وقتی از حقیقت میگوییم میگویند تلخی.من میدانم چه تایمی تو دستمه و قبول میکنم ما اشتباه کردیم وعذر میخواهم ومن میدونم میلیونها مخاطب داریم واگر بفهمم خاطر مردم مکدر میشه میرم.

وی گفت: من الان 35 شب است که خانواده خود را ندیدم و روی مبل دفتر خوابیدم چون با بچه ها مشغول کار بودیم ،من بابت اشتباهمون عذر میخواهم وما اگر هستیم به خاطر شما هاست و روایت قصه های مردم و اگر شما ها دوست ندارید خداحافظ. حاج محمد گفت: اگر شما قهرمان های خفته مردم رو نشان میدی دارید حرکت میکنی و امکان داره سنگ هم بخورید و به مدیران فرهنگی میگویم من یک ساعته این جا هستم وهمه جوون ها دارند کار میکنند ونیروی فرهنگی به حمایت نیاز دارد و این جانباز در قسمت اخر وصیت نامه شهید رستمی رو خواند که درخواست کرده بود سر مزارش خونده بشه.

علیخانی گفت: سازمان صداوسیما به شدت مشکل مالی دارد و در عین حال کارشناسان دقیق و متبحری دارد که بابت هزینه های ما به شدت دقیق هستند. آگهی های بازگانی و اسپانسر برنامه هم پولشان به من هیچ ربطی ندارد و مستقیم وارد خزانه دولت می شود. ما هم گاهی دوست داشته ایم که اسپانسر نداشته باشیم ولی مشکلات مالی به ما اجازه نداده است. آن وقت چجوری من احسان علیخانی از دکتر محمد سرافراز، حاج آقای پورمحمدی و از آقای میرحسینی در این اوضاع و احوال یک میلیارد و دویست بگیرم که من می خواهم بروم برای مردم اجرا کنم؟ کت و شلوار قشنگه هم بپوشم و یکسری باور میکنند این حرفها را و در فضای مجازی یک لشکر زخمی می نشینند برای اینکه با تمام قوا هویت تو را به لجن بکشند.

وی ادامه داد: به نظر من این بداخلاقی در حال زیاد شدن است. بعد هم من یک سوال دارم راجع به غمی که شما گفتید. یک روزهایی ما در برنامه مان می گوییم و می خندیم و خیلی از این دوستان که انتقاد می کنند، می گویند ببین.. دارند دروغ می گویند و حقیقت را کتمان می کنند. درد مردم کو؟ مشکلاتی که وجود دارد کو؟ بعد می رویم از درد و آسیب در کشورمان می گوییم، می گویند ببین... غمگینی... تلخی... آقا ما چکار کنیم؟ اگر در ماه مبارک رمضان و زمان افطار برنامه داریم، برنامه متعلق به مردم است و تمام سال می دویم برای اینکه این سوژه ها را پیدا کنیم.

علیخانی تصریح کرد: من در زمانی برنامه گرفته ام که هرگز هم دنبالش نبوده ام و شما یک مدیر نمی توانید پیدا کنید که بگوید احسان علیخانی پشت در اتاق من نشسته بود و التماس کار می کرد. این را صریح می گویم. اما من در ساعتی برنامه اجرا می کنم که اگر قرار بود سبک و سنگین کنند می شد یک مرجع عالیقدر و یک مجتهد بگذارند که برای مردم حرف بزند. من می فهمم که چه تایم ارزشمندی دستمان است. اما اشتباه هم می کنیم.

وی عنوان داشت: امروز سالروز اقدام وحشتناک ناو وینسنت به هواپیمای ماست که زدند، با جان این همه آدم بازی کردند، بعد هم پایش ایستادند و مدال هم به کاپیتان ناوشان دادند. اما ما از این حرف ها نداریم. همین تذکری هم که گرفتیم درست بوده. بچه های ما سهوا یک اشتباهی کردند. این حرف درست است. ما آمدیم آن تضاد و تبعیض را در کار نشان بدهیم و نمی دانستیم که مهمانمان یک کار دیگری هم در گذشته کرده اند و ما مجبور و موظف بودیم که آن کار را بکنیم. من معذرت می خواهم از همه کسانی که خاطرشان را آزرده کردم. از همه بزرگترهای کشورم عذرخواهی می کنم و از همه مدیرانی که همیشه برای ماه عسل وقت گذاشته اند و می دانند که مخاطب میلیونی دارد.

وی گفت: قرارمان این است که از بین مردم کسانی که دیده نمی شوند بیایند و حرف بزنند. در این میان ما هم قطعا اشتباه می کنیم. مگر می شود؟ من بچه این مردم هستم. من در این قاب و جلوی چشم شما بزرگ شدم و قد کشیدم و اشتباه هم می کنیم و معذرت هم می خواهیم بابت اشتباهی که کرده ایم اما تمام عشق ما این بوده که آدمهایی بیایند و حرف بزنند که جایی دیگر برایشان نباشد که بیایند و حرف بزنند. اما اینکه ما رذلیم چون که یک بدبختی بزرگتر را در مقایسه با یک بدبختی به شما نشان می دهیم این انصاف است؟ من یک قهرمان 8 ساله به برنامه ام آورده ام که سرپرست خانواده است. آن وقت یک نفر در اوج بی رحمی نوشته است که دست های کثیفت را از سر این پسربچه بردار. شما که دستت تمیز است کاری کن. دست من کثیف... صورت من پلاستیکی... دست تو تمییز و صورتت نورانی... یک کاری بکن. جلوی اسپیلت نشستن و تایپ کردن و توهین کردن به خانواده آدم کاری ندارد. چند وقت پیش محسن تنابنده حرف می زد و میگفت مادر من مگر پایتخت را ساخته که به او فحش می دهید؟ من هم همینطور.