حاشیه‌های افطاری اهالی فرهنگ و هنر انقلاب در حسینیه هنر؛

از تقدیر فعالان اقتصاد مقاومتی تا روایت عرفان‌پور از "هتل کوبرگ"

کدخبر: 2044873

جا در حسینیه پر شده است و صدای "وحید جلیلی" همه را متوجه می‌کند که برای اقامه‌ی نماز به طبقه‌ی بالا بروند. در همین زمان بهروز افخمی و فهیم تقریبا آخرین چهره‌هایی هستند که وراد حسینیه می‌شوند و البته اولین کسانی که افطار می‌کنند!

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین » ؛ جا در حسینیه پر شده است و صدای «وحید جلیلی» همه را متوجه می‌کند که برای اقامه‌ی نماز به طبقه‌ی بالا بروند. در همین زمان بهروز افخمی و فهیم تقریبا آخرین چهره‌هایی هستند که وراد حسینیه می‌شوند و البته اولین کسانی که افطار می‌کنند!

کلمن‌های شربت و پوشاک ایرانی «ردا»

بیش‌از یک ساعت به اذان مغرب و حضور مهمان‌ها مانده است. من اما برای اینکه هیچ حاشیه‌ای را از دست ندهم، وارد حسینیه هنر می‌شوم. میدان انقلاب، خیابان 16 آذر، «حسنیه هنر». صدای به هم پیچیده‌ی چند موسیقی از پشت در به گوش می‌رسد. داخل حسینیه خیلی شلوغ نشده است، اما سراسیمگی و رفت و آمد عوامل اجرایی، یک‌مقدار حیاط را به هم ریخته است. دورتاردو حیاط غرفه‌های نمایشگاهی برپا شده است؛ نمایشگاه محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، کلمن‌های شربت و فروشگاه پوشاک ایرانی «ردا» برای کودکان و...

کم‌کم چند نفری وارد حیاط می‌شوند و «حجت‌الاسلام بِنیسی» اولین نفری است که در تور مصاحبه‌ی خبرنگاران عمار می‌افتد. روحانی است، اما از همان اوایل طلبگی شروع به ساختن بازی‌های رایانه‌ای کرده است.

عصای دست استاد و قدم‌های آهسته‌اش

«نادر طالب‌زاده» از اولین چهره‌هایی است که از در اصلی وارد حیاط می‌شود و پس از خوش‌آمدگویی دبیر اجرایی جشنواره عمار، وارد ساختمان اصلی دفتر می‌شود. عصای دست استاد و قدم‌های آهسته‌اش باعث می‌شود دعایی برای سلامتی‌اش بکنم و به دنبالش راه بیفتم. چند دقیقه‌ای نگذشته بود که «وحید جلیلی» به جمعی که در دفتر نشسته‌اند، اضافه می‌شود. با همه دست می‌دهد اما با طالب‌زاده دست می‌دهد و روبوسی می‌کند. طالب‌زاده می‌گوید: «این مبل‌های شما هم درسته به یک‌بار مصرف معروفه، اما 10 ساله که استفاده می‌کنید و چند بار مصرفش کرده‌اید»! جلیلی هم می‌گوید: «آن‌ها را از یک خانومی به صورت حراجی و دستِ‌دوم خریده‌ایم! اتفاقا بیشتر امکانات دفتر دست دومه»! گفتگوها به سمت مباحث جدی سینمایی کشیده می‌شود.

تسلیت بر «ارج» / میثاق حمایت از تولید داخلی

اتاق را ترک می‌کنم و به سمت حیاط می‌روم. آن‌سوی حیاط یک بنری است که رویش متن میثاق‌نامه نوشته شده است؛ میثاق‌نامه‌ای برای حمایت از تولیدات داخلی. تصویری هم از نقشه‌ی ایران روی بنر هست که به‌جای استان‌ها، برندهای تولید داخلی است. دنبال حاشیه‌ام و از روبان سیاهی که در لوگوی «ارج» با ماژیک کشیده شده هم نمی‌توان گذشت! با کم‌کردن صدای «دکتر سلام» و «متولد کالیفرنیا» که از تلویزیون‌های داخل حیاط پخش می‌شود، حالا می‌توان صدای ترانه‌های حامد زمانی را راحت‌تر و واضح‌تر شنید.

کم‌کم مهمان‌ها زیاد می‌شوند و بازار عکاسی و مصاحبه داغ‌تر. هر مهمانی که وارد می‌شود پس از توقفی کوتاه در حیاط، وارد حسینیه می‌شود. «منوچهر پناهی‌نژاد» از پیشکسوتان نوازندگی و نوازنده‌ی سمفونی «اروند رود» از همان اول تا آخر، سرپا در حیاط می‌ایستد و به گفتگو با دیگران می‌پردازد.

افطاری ساده

حیاط را به‌سمت طبقه‌ی پایین حسینیه (تالار) ترک می‌کنم و از پله‌ها پایین می‌روم. گروه تواشیح «هم‌سرایان اهل‌البیت» به رهبری استاد «هادی آرزم» درحال تمرین برای اجرای شب هستند. سفره‌های افطاری ساده هم چیده شده‌اند؛ چای و پنیر و خرما و خربزه! شام هم عدس پلو.

دوباره برمی‌گردم حیاط و حجت‌الاسلام «حمیدرضا غریب‌رضا» را که از فعالان بین‌المللی است، می‌بینم. با خبرنگار عمار مصاحبه می‌کند و در مصاحبه‌اش از اینکه تا حالا حتی یک فیلم و مستند درباره‌ی یکی بودن شیعه و سنی در سوریه ساخته نشده است، گلایه می‌کند.

به تاسی از رهبری معظم

ساعت 20:17 است و پدر شهید احمدی روشن مهمان دیگری است که وارد می‌شود. یکی از میزبان‌ها بخش‌های مختلف حیاط را به ایشان نشان می‌دهد. دست آخر می‌روند سمت میثاق‌نامه و امضای پدر شهید احمدی‌روشن روی بنر؛ «بسم‌الله الرحمن‌الرحیم. به تاسی از رهبری معظم، پدر ناقابل شهید احمدی روشن». میثاق‌نامه را امضا می‌کند و صدای شاترهای دوربین‌ها شروع می‌شود. با اینکه مهمان‌های زیادی وارد حیاط شده‌اند اما مصاحبه مفصلِ خبرنگار عمار با «غریب‌رضا»، باعث می‌شود تا خیلی از سوژه‌ها از دستشان برود.

گفتگوی طولانی بین المللی‌ها

هرچه به اذان مغرب نزدیک‌تر می‌شویم، غلغله و شلوغی حیاط هم بیشتر می‌شود. «علیرضا قزوه» را از دور می‌بینم که به سمت ساختمان اصلی دفتر می‌رود. سرعتش آن قدر زیاد است که زود عرض حیاط را طی می‌کند و چیزی جز همین قدم‌های سریعش برای حاشیه‌نویسی پیدا نمی‌کنم. سه روحانی که عربی حرف زدنشان مشخص می‌کند از میهمانان بین‌المللی هستند، توجهم را جلب می‌کند. یکی از آن‌ها «شیخ یوسف‌الناصری» است که معاون «جنبش مقاومت‌اسلامی حرکت‌النجباء» عراق و از فرماندهان فرهنگی و جهادی حشد الشعبی عراق است. پس از گفتگویی مختصر با منفرد که دبیر اجرایی جشنواره عمار است، چند کتاب و مجله را تقدیمش می‌کند و مشغول حرف‌زدن با «غریب رضا» می‌شود. گفتگویشان طولانی می‌شود و احوالپرسی «غریب رضا» با برخی دیگر هم این گفتگو را پایان نمی‌دهد. آن دو روحانیِ دیگر را نمی‌شناسم، اما این‌طور که می‌فهمم از بحرین و عراق هستند. «زاده محمدی» که از منتقدان سینما است، همان اول کار با میثاق‌نامه عکس می‌گیرد و بعد هم جای خودش را به «محمد صادق کوشکی» می‌دهد.

خط زیبای نیک‌نام برای حمایت از تولید داخلی

حسینیه هنر شلوغ‌ترین لحظاتش را سپری می‌کند و حاشیه‌نویسی از این همه سوژه سخت می‌شود. با این حال از خط زیبای «داوود نیک‌نام» نمی‌شود گذشت. نوشتن با حوصله‌ی اسمش روی بنر میثاق‌نامه، چشمم را خیره می‌کند. خطاطی کتیبه ضریح شش‌گوشه امام حسین (ع) و شعارهای سال که هرساله از طرف حضرت‌آقا بیان می‌شود، از کارهای اوست. وقت اذان شده است و هم‌زمان با اذان زنده‌ای که روح‌الله کاظمی‌زاده، کارگردان مستند بانو در حیاط اجرا می‌شود، عوامل اجرایی میهمان‌ها را متوجه نماز در حسینیه می‌کنند. جا در حسینیه پر شده است و صدای «وحید جلیلی» همه را متوجه می‌کند که برای اقامه‌ی نماز به طبقه‌ی بالا بروند. هرچند طبقه‌ی بالا هم ظرفیت این همه مهمان را ندارد و بعضی از نماز جماعت باز می‌مانند. در همین زمان بهروز افخمی و فهیم تقریبا آخرین چهره‌هایی هستند که وراد حسینیه می‌شوند و البته اولین کسانی که افطار می‌کنند!

سرفه‌های سوغاتی از عراق

پس از نماز «وحید جلیلی» جلوی در می‌ایستد و با مهمان‌ها خوش‌و بش می‌کند. «افخمی» و «فهیم» از جمع افطارکنندگان خارج شده‌اند و در حیاط، به کلیپ اکران مردمی «هنگامه» هم نگاه می‌کنند و راجع به آن حرف می‌زنند. افطار تمام شده نشده، «طالب‌زاده» از حسینیه خارج می‌شود و پشت سرش جلیلی تا در اصلی بدرقه‌اش می‌کند. حال استاد خیلی هم خوب نیست و همین دیروز بود که بستری شده بود. همان سرفه‌های سوغاتی از عراق و ترور بیولژیکی‌اش هنوز هم حضرت استاد را آزار می‌دهد. این‌طور که از حرف‌های عوامل اجرایی مشخص می‌شود، طالب‌زاده سخنران ویژه مراسم بود و حالا با رفتنش، «شیخ یوسف‌الناصری» جایگزینش شده است.

از تقدیر فعالان اقتصاد مقاومتی تا روایت عرفان‌پور از «هتل کوبرگ»

برنامه در تالار حسینیه شروع می‌شود. دور تا دور تالار را صندلی چیده‌اند و بقیه روی زمین نشسته‌اند. بخش زیادی از صندلی‌ها سهم شاعران شده است و مسن‌ترهای مجلس. صدر مجلس، «علیرضا قزوه» با «میلاد عرفان‌پور» مشغول صحبت هستند که قرائت قرآن شروع می‌شود و پس از پخش کلیپی، گروه تواشیح برنامه‌ی خودشان را اجرا می‌کنند. نوبت سخنرانی می‌رسد و حجت‌الاسلام «غریب‌رضا» مترجم سخنرانی «شیخ یوسف الناصری» شده است. البته شیخ یوسف کمی فارسی بلد است و جایی که «غریب‌رضا» یادش رفت به کلمه‌ی «خطرناک» اشاره کند، خود شیخ یوسف تذکر داد و خنده‌ی حضار هم این تذکر را تایید کرد. شیخ یوسف در سخنرانی‌اش می‌گوید: «از اینکه امروز مقاومت پراکنده نیست و تحت رهبری معظم انقلاب دارای یک حرف و یک جهت شده است، شکرگزارم». تقدیر از سازنده بازی‌های فکری ایرانی و کفش‌فروشی که جنس ایرانی می‌فروشد، از همان برنامه‌های غیرکلیشه‌ای مخصوص عمار است. پایان برنامه هم «میلاد عرفان‌پور» شعر «هتل کوبورگ» را که چندی پیش مورد تمجید رهبری قرار گرفته بود، می‌خواند. مهمان‌ها با کلیپی از ادوار افطاری‌های سالانه بدرقه می‌شوند و برای دقایقی حیاط حسینیه دوباره شلوغ می‌شود. آن‌هایی که امضای میثاق‌نامه یادشان رفته آن را امضا می‌کنند و حسینیه چشم انتظار سالی دیگر برای گردهمایی فعالان فرهنگی جبهه فرهنگی انقلاب می‌ماند.

ارسال نظر: