سیامک شایقی:
اکران نصفه و نیمه تاوان مستقل بودن ماست
شایقی، کارگردان "ابرهای ارغوانی" در گفتگوی تفصیلی با «نسیم»: گلایه هانیه توسلی برای بازی در این فیلم سینمایی، بخاطر دستمزد است نه کیفیت فیلم/ اکران نصفه و نیمه تاوان مستقل بودن ماست؛ فیلمسازانی که ارتباطات خاص دارند، در شرایط مطلوب فیلمسازی میکنند/ باندبازی در سینما به گروه خونی امثال من نمیخورد
نسیم آنلاین: سیامک شایقی جزو گروه کارگردانهایی است که سابقه نقدنویسی در مطبوعات دارد و همانند برخی از کارگردانان امروز فعالیت هنریش را در سینما با نقادی آغاز کرد و با ساخت فیلمهای اجتماعی با محور قرار دادن شخصیت زن در مرکزیت کار به نوعی دارای سبک کاری خاص در فیلمسازی شد. فیلم درحال اکران «ابرهای ارغوانی» تازه ترین فیلم این کارگردان یک اثر روز اجتماعی است که سازنده تلاش می کند در آن برخی از دغدغه ها و مطالبات نسل جوان را در قاب تصویر به مخاطبان عرصه کند. با این فیلمساز درباره ساختار فیلم و نحوه اکران آن گفتگو کرده ایم.
فیلم قبلی شما "خواب زمستانی" نه در زمان اکرانش در جشنواره فیلم فجر و نه در زمان اکران عمومی با حمایتی روبه رو نشد و حتی مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفت. در قضیه اکران «ابرهای ارغوانی» هم اکران مناسبی در اختیار فیلم شما قرار نگرفت، آیا ریشه این بی مهری درمورد نسل شما ، مستقل بودنتان و عدم عضویت در گروههای مختلف سینمایی است؟
این بی مهری ها اصلا اتفاقی نیست. ریشه این ناملایمات جبر فیلمساز مستقل بودن است و این بی مهری ها ربطی به هم نسلانم ندارد؛ ممکن است برای یک فیلم ساز جوان مستقل هم چنین مسائلی رخ بدهد. خیلی از کارگردان های هم نسلم در شرایط مطلوبی فیلمسازی می کنند. این دوستان دارای ارتباطات خاصی هستند و با گروه و دارودسته ای در ارتباط هستند.
گرچه استثنا هم هست!
البته در این بحث استثنائاتی است که فیلمسازان صاحب سبکی وجود دارند که علیرغم مستقل بودنشان میتوانند فیلمسازی کنند و البته در مسائل دیگری مثل ممیزی دچار مشکل می شوند. نمونه مهم چنین فیلمسازانی بهرام بیضایی است؛ فیلمسازی که جزو باند و دارودسته ای نیست و ممیزی آثارش باعث شد تن به مهاجرت موقت بزند. ناصر تقوایی هم تابع چنین تعریفی است که البته مثل بیضایی نمی تواند فیلم بسازد اما کارگردان مستقلی است. در مجموع فیلمسازان مستقل با توجه به ساختار سینمای ایران درگیر چالشهای زیادی هستند و مثل من اگر فیلمشان اکران بگیرد مجبور هستند اکران آزاد داشته باشند؛ اکرانی که فاقد سرگروه است و سانس های نصفه و نیمه و پرت نصیبمان می شود.
پس با این نوع اکران کردن فیلم رضایت ندارید؟
علیرغم این مسائل خوشحال هستم که فیلمم اکران شد. امید دارم فیلم فروش حداقلی داشته باشد و بتواند یا مخاطب ارتباط برقرار کند.
آیا این تمایل را پیدا نکردید که برای تسهیل در فیلمسازی و اکران بهتر فیلم هایتان جزو این باندهای سینمایی بشوید؟
نه ، به گروه خونیم نمی خورد و ازطرفی برای این دوستان هم جالب نیست که من بیایم بعد از این همه سال عضو دارو و دسته شان بشوم.
در مورد خود فیلم؛ به چه دلیل شغل شخصیت اصلی فیلم «احمد» را کارمند شهرداری انتخاب کردید؟ آیا شهرداری چی بودن این آدم رنگ و بوی سیاسی دارد؟
از این نظر که ممکن است با حسیاست این نهاد هم روبرو شوید. انتخاب ریسک دار و مخاطره انگیزی بود و ممکن بود با مخالفت شهرداری که یکی از حامیان فیلم مواجه شود. موقعی که فیلمنامه را می نوشتم در داخل پرانتز جلوی شغل شخصیت اصلی مرد نوشتم کارمند شهرداری زیرا می خواستم این آدم حتما کارمند یک اداره دولتی ترجیحا شهرداری باشد.
از ابتدا بحث حمایت مشخص بود؟
البته درآن مقطع زمانی هنوز نوع حمایت سازمان فرهنگی هنری شهرداری در ساخت فیلم مشخص نشده بود و بنابراین هماهنگی درباره انتخاب شغل شخصیت اصلی با شهرداری انجام نشد. بعد از دیدن فیلم مسئولان شهرداری از این قضیه خوشحال شدند زیرا شخصیت اصلی فیلم آدمی بود که درگیر مسائل مختلف شهری بود.
هانیه توسلی در یکی از شبکه های اجتماعی عنوان کرده که بازی در فیلم «ابرهای ارغوانی» برایش در حکم بیگاری کردن بوده است. دراین مورد چه نظری دارید؟
من اظهارنظرش را نخوانده ام. در هرصورت این حرف اظهار نظر شخصیش است و به خودش مربوط است.
آیا این اظهارنظر منصفانه است ؟
مطمئنا نه، فکر میکنم دلیل بیان چنین حرفی به بحث مالی و دستمزدش مربوط می شود نه کیفیت کار. اغلب عوامل به من لطف داشتند و در قراردادشان ملاحظه کردند و زیر قیمت قرار داد بستند؛ ممکن است در پرداختها مقداری دیرکرد وجود داشته که این مسئله در حوزه وظایف تهیه کننده است و به من ارتباطی ندارد ولی در نهایت و بتدریج با همه عوامل تسویه حساب شد.
یعنی شرایط ساخت طبیعی و بدور حاشیه بود؟
درمجموع بگویم که فیلم در شرایط عادی و نرمال فیلمبرداری شد.
تم مهاجرت همیشه در سینمای تجاری و متفکرانه مورد توجه فیلمسازان بود، در فیلم «ابرهای ارغوانی» بر اساس چه ویژگیهایی به سراغ تم مهاجرت رفتید؟
تم مهاجرت از جمله مسائلی است که در سینما باید با احتیاط به آن پرداخت. در تم مهاجرت درام به خوبی سر و شکل پیدا می کند و این کنتراست بین جوان شهرستانی و روستایی در مواجهه با کلانشهری مثل تهران میتواند حاوی نکات جذابی در ساختار دراماتیک داستان باشد.
فیلمسازانی مثل داریوش مهرجویی در «آقای هالو» و یا فیلمسازان آمریکایی مثل «جان شله زینگر» نیز در آثاری مثل «کابوی نیمه شب» به تبعات مهاجرت در زندگی آدمها می پردازند و به نوعی این مفهوم جهانی است.
بله، مهاجرت ربطی به جهان سومی بودن ندارد و در تمامی دنیا وجود دارد. مهاجرت در ساختار فیلمهای بزرگانی دیگری هم مثل الیا کازان قابل مشاهده است و کازان در فیلم «امریکا امریکا» یک سره به مقوله مهاجرت می پردازد. به هر حال آن چیزی که مربوط به «ابرهای ارغوانی» است این است که مهاجرت، داستان فیلم را با شهر تهران مرتبط می کند و دنبال بهانه ای بودم که در فیلمم تهران را مطرح کنم و مواجه دو آدمی که با دردهای مشترک و شبیه به هم به یکدیگر نزدیک می شوند و لحظه ای به هم می رسند که باید از هم جدا بشوند.
البته این جدایی هم جدایی حتمی نیست و گویا پایان را باز گذاشته اید تا مخاطب با ذهنیاتش آن را کامل کند.
بله، دراین جدایی قطعیتی وجود ندارد و اینکه چه تصمیمی می گیرند در فیلم به آن پرداخته نمی شود. احمد هم جوان شهرستانی بوده که سالها در تهران ساکن شده و زندگیش در تهران تثبیت شده است و به زندگی در تهران عادت کرده، در حالی که برای دختر زندگی در تهران سخت و دشوار است ومدام با عناصر ناشناخته مواجه می شود. بیشتر کشف این ناشناخته ها در مقوله مهاجرت در فیلم برایم مهم بود واین تم جستجو میشود تم اصلی فیلم. احمد در ابتدا دنبال دختری است که او را ندیده و تنها خاطره ذهنیش از دختر مربوط به دوران کودکیش است و در ادامه دختر دنبال احمد می گردد تا بتواند با کمک احمد مشکلش را حل کند. بنابراین در این جستجو است که دختر تلاش می کند که هم احمد را کشف کند و هم شهر تهران را به عنوان جایی که قرار است محل زندگی آینده اش باشد واین ارزیابی را انجام بدهد که آیا می تواند در چنین محیطی دوام بیاورد.
به چه دلیل فیلم سه ساختار متفاوت دارد؟
تلاش کردم در ساختار فیلم سنت شکنی کنم و ساختار جدیدی ارائه کنم. از طریق احمد دنبال دختر میگردیم و اطلاعات جدیدی از این کاراکتر به دست می آوریم و از طریق این اطلاعات سمپاتی بین احمد و دختر شکل می گیرد. در بخش دوم فیلم دختر اطلاعاتی درباره احمد در طی جستجویش به دست می آورد و متوجه میشود هر دویشان دغدغه های مشترک زیادی دارند. در قسمت سوم موقعی که به هم می رسند ناگریز از جدایی هستند.
*تهیه و تنظیم گفتگو از: احمد محمداسماعیلی خبرنگار «نسیم»