"روایت ناپدید شدن مریم" تماشاگر را در خلا نگه می دارد

کدخبر: 1015891

در نشست نقد و بررسی فیلم مطرح شد: فیلمسازدر پایان به هیچ نتیجه گیری مشخصی دست نمی زند و مخاطب در یک خلایی به سر می برد که تازه به فکر می افتد که این فیلمی که دیدم چی بود

به گزارش خبرنگار «نسیم»، شاهپور عظیمی منتقد سینما در نشست نقد و بررسی "روایت ناپدید شدن مریم" به کارگردانی محمدرضا لطفی که در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد گفت: ما منتقدها اصلا محبوب نیستیم. این هم موضوعی طبیعی است. زیرا چرت تماشاگر و فیلم ساز را پاره می کنیم. ما منتقدان در واقع به نکاتی در فیلم ها اشاره می کنیم که ممکن است از نظر سازندگان فیلم و مخاطبان دور مانده باشد. یا مسائلی را در مورد فیلم های مورد نقد مطرح می کنیم که همواره جای سوال دارد.
وی افزود: در خیلی از شبکه های اجتماعی عکس هایی را می بینید که باتوجه به توضیحات ذیل آن برای مخاطب القاء می کنند که این عکس واقعی است و این درحالی است که آن عکس واقعی نیست و هنرمند نقاش تمام سعی خود را انجام می دهد تا این عکس واقعی به نظر بیاید. این همان کاری است که هنرمندان و فیلم سازان در کارهای خود برای جذب مخاطب انجام می دهند.
این منتقد سینما ادامه داد: در سینما فراوان دیده ایم که در ابتدای یک فیلم می نویسند این فیلم بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده است. همین موضوع کافی است تا مخاطب خود را برای دیدن حداقل بخشی از واقعیت در آن فیلم آماده کند. اما نکته متناقض این است که هنر سینما هیچ ربطی به واقعیت ندارد. بنابراین هر فیلم سازی برای خود تلاش می کند که کار خود را با این فریب آغاز کند که فیلم او واقعی است.
عظیمی خاطرنشان کرد: البته به این نکته توجه داشته باشید که وقتی می گویم فریب بخش منفی ماجرا اصلا مدنظر من نیست. در واقع بیان می کنم که سینما یک هنر بسیار دروغگویی است. مخاطب نیز اصلا نباید به دنبال راست و واقعیت در سینما باشد. حتی اگر فیلم اعلام کند که بر اساس واقعیت ساخته شده است. زیرا فیلم و دنیای واقعی دو جهان کاملا مختلف است.
وی اضافه کرد: در این میان برخی ژانرها هستند که به واقعیت و یا فراواقعیت خیلی تنه می زنند. بر این اساس یکی از این ژانرها، ژانر وحشت است. در این راستا بهتر است که بدانید در دهه 90 فیلم مهمی در تاریخ سینما ساخته شد که با ندیدن و نشان ندادن تماشاگر خود را ترساند. در آن فیلم و در آن زمان تماشاگر آن فیلم از هیچ می ترسید. این موضوع به تدریج در سینمای جهان به یک عنصر مهم تبدیل شد.
این منتقد سینما ادامه داد: به عنوان یک منتقد فیلم "روایت ناپدید شدن مریم" را به خاطر رویکرد آن تحسین می کنم. چرا که در ایران ساخت فیلمی در ژانر وحشت در بسیاری از موارد معادل با فیلم کمیک می شود. در حقیقت تماشاگر ما به جای اینکه بترسد می خندد. زیرا اتفاقات آن فیلم برای فرد تماشاگر باور پذیر نیست. یعنی آن فیلم ساز نتوانسته واقعیت را رنگ آمیزی کرده و به تماشاگر قالب کند.
عظیمی افزود: نکته مهم اینجاست که این نقص در ژانر وحشت در سینمای ایران در فیلم آقای لطفی اتفاق نمی افتد. فیلم "روایت ناپدید شدن مریم" پژواک هایی از فیلم معروف "جادوگر شهر بلر" را دارد. به عنوان یک منتقد عنصر اصلی و اساسی آن که آقای لطفی در مقام یک کارگردان در آن موفق است این است که فیلم "روایت ناپدید شدن مریم" هیچ چیز را به تماشاگر نشان نمی دهد ولی موفق می شود تا آنها را بترساند.
وی تصریح کرد: مخاطب و تماشاگری که این فیلم را می بیند نمی داند چه اتفاقی برای شخصیت خانمی که در این فیلم ناپدید می شود افتاده است. کارگردان این فیلم در قالب شخصیت های فیلم آگاهانه آب را گل آلوده می کند تا واقعیت ها را هرچه بیشتر بپوشاند. آن هم برای این موضوع است که بیشتر از این چیزی به فرد تماشاگر نشان داده نشود. بر این اساس این موضوع یک هنر در سینما محسوب می شود.
این منتقد خاطرنشان کرد: این امر خصوصا در ژانر وحشت موجب می شود تا شما به جای اینکه چیزی را نشان بدهید صرفا با گفتن، نقل قول و ارجاع به چیزهایی که نشان داده نمی شود تماشاگر خود را بر روی صندلی ها نگه دارید. نکته دیگری که در فیلم برای من بسیار جالب بود این است که این فیلم در پایان خود به هیچ نتیجه گیری مشخصی دست نمی زند. در واقع زمانی که فیلم تمام می شود مخاطب در یک خلائی به سر می برد که تازه به فکر می افتد که این فیلمی که دیدم چی بود.
عظیمی در پایان گفت: فیلم "روایت ناپدید شدن مریم" در چهارچوب و اشل خود کاری می کند کارستان و به عبارتی بهتر اینکه وقتی مخاطب خوب فکر می کند وحشت می کند که آنچه که دیده آیا واقعی بوده یا واقعیتی درکار نبوده است. اما باید عرض کنم که پلان های پایانی فیلم، آن انعکاسی که در چشم بازیگر خانم است، آن دوربین روی دست، سپس آن تاریکی و در آخر آن جیغی که شخصیت خانم فیلم که ناپدید می شود می کشد ولی هیچ اتفاقی هم نمی افتد و فیلم هم تمام می شود نشان می دهد که فیلم ساز خیلی تلاش کرده که با آن نادیدنی هایی که سینما قرار نیست نشان بدهد تماشاگر خود را بترساند.
ارسال نظر: