"عصر اندیشه"، مشکلات مالی و احتمال توقف انتشار!

کدخبر: 1022668

پیام فضلی‌نژاد در سرمقاله تولد یک سالگی ماهنامه "عصر اندیشه" نوشت: ما استقلال رای مجله را به هیچ حمایت مادی نخواهیم فروخت، حتی اگر این کار به قیمت توقف انتشار مجله تمام شود

به گزارش «نسیم»، پیام فضلی‌نژاد سردبیر ماهنامه عصر اندیشه در سرمقاله شماره جدید این نشریه نوشت:

هشتمین شماره «عصر اندیشه» در حالی منتشر می‌شود که یکسال از تولد آن در شهریور 1393 می‌گذرد؛ زمانی‌که جای نشریات جدی فرهنگی، علمی و اجتماعی را انبوهی از ژورنال‌های سیاسیِ سطحی روی کیوسک‌های مطبوعاتی پر کرده بود. در فضای رسانه‌ای ایران که از یکسو از پدیده «سایت‌بازی» و از سوی دیگر از «سیاست‌زدگی» و «روزمرگی» رنج می‌برد و ذائقه اغلب مخاطبان نیز با «نشریات زرد» سازگاری بیشتری دارد، انتشار یک نشریه «فرهنگ و علوم انسانی» کار آسانی نبود؛ خصوصاً اینکه انتشار هر نشریه‌ تازه‌ای اغلب همراه با گمانه‌زنی‌ها و حرف و حدیث‌های فراوانی است: عده‌ای از تولد یک جریان سیاسی جدید سخن می‌گفتند، برخی با سوءظن سیاست‌های مجله را - حتی پیش از انتشار- به یک چرخش ایدئولوژیک از سوی گردانندگان آن تعبیر می‌کردند و جماعتی دیگر، «عصر اندیشه» را معمایی دومجهولی می‌دیدند که باید به تدریج حل شود! طیفی که نگارنده و تیم مجله را می‌شناختند، ورود به این عرصه در شرایط سیاسی و فرهنگی حاکم را یک دیوانگیِ حرفه‌ای می‌دانستند و غیر از همه این‌ها، دشواری‌های کار و هزینه‌های سرسام‌آور یک مجله چاپی سبب شده بود حتی دوستانی که از انگیزه‌های واقعی ما خبر داشتند (انگیزه‌هایی که تفصیل آن هم در نخستین سرمقاله و هم در «مانیفست عصر اندیشه» شرح داده شده است) عمر کوتاهی را برای مجله پیش‌بینی کنند؛ گاهی خوشبین‌ترین چهره‌ها زمان درگذشت مجله را پیش از انتشار شماره چهارم اعلام می‌کردند و به جای اینکه همه دست به دست هم دهند تا یک نوزاد چند ماهه زودتر پا بگیرد، برخی انتظار مرگش را می‌کشیدند!

تنها کاری که ما از ابتدا انجام دادیم، دوری از همه حاشیه‌ها و تمرکز بر اصل موضوع بود. نخستین برآورد کلان ما این بود که پیکره نیروهای انقلاب از چنددستگی و تفرقه بسیار رنج دیده و حتی ضربات مهلکی خورده است. بنابراین، «عصر اندیشه» بنا نداشت تا بر این فرقه‌سازی‌های مضر دامن بزند، بلکه شأن خود را صرفاً شأن یک «کارگزار مطبوعاتی» برای جبهه انقلاب می‌دید. کوشیدیم در عین وفاداری به اصول، اجازه ندهیم اختلاف سلایق سیاسی ما را از هدف‌های کلان ملی و از یکدیگر دور کند و از انحصارگرایی مطبوعاتی به شدت پرهیز کردیم؛ همانطور که از «تندروی» و «کندروی» اجتناب کردیم.

با این ایمان آغاز به کار کردیم که عرصه اندیشه، عرصه برخورد واقعی افکار متفاوت و حتی متعارض با یکدیگر است و در این میان باید به‌عنوان یک نشریه، «بی‌طرفی» را پیشه کنیم. این «بی‌طرفی» از جنس ژست‌های مغرضانه لیبرال یا شعارهای بی‌محتوای سکولار نبود. ما «بی‌طرفی» را «تعهد به حقیقت» می‌دانیم و جایی در مجله وارد داوری می‌شویم که حقیقتی ذبح شده باشد یا واقعیتی نادیده گرفته شود. در غیر این صورت، باید اجازه دهیم افراد سرمایه‌های خود را ابراز کنند و آن را در معرض قضاوت مخاطبان خود قرار دهند، چون جهان، سرمایه‌ای بیش از فکر آدمیان ندارد. معتقدیم که باید انواع شبهات فکری را طرح کرد و پاسخ‌های مستدل قوی به آن‌ها داد، نه اینکه صورت مساله را پاک کرد و از کنار شبهه‌پراکنی‌ها گذشت یا صرفاً با آن‌ها برخوردهای سیاسی کرد. چنین رویکردهایی گرچه بی‌هزینه نبود و گلایه‌هایی را برانگیخت، اما نمی‌توانستیم اجازه دهیم یک تجربه جدید در میان نیروهای متعهد، بازیچه دست منافع کوتاه مدت یا تنگ‌نظری‌های نامعقول شود و از سر بی‌تدبیری شکست بخورد. کمترین هزینه این سیاستِ «عصر اندیشه»، عدم برخورداری از حمایت‌های دولتی بود و ما را در برابر شرایط اقتصادی شکننده‌ای قرار ‌داد که در این میان، ابتدا الطاف و عنایات الهی و سپس تدبیرهای به‌هنگام مدیرمسئول فرهیخته مجله ادامه راه را برای ما ممکن ‌ساخت.

دومین برآورد کلان ما این بود که به علل گوناگون، خاک رخوت و رکود بر سرزمین فکر و اندیشه ایرانی پاشیده و بازار بحث‌های داغ و مفید کساد شده است. هرچند وقتی «سایت‌بازی» و بولتن‌‌های «ترجمه‌ای» جای ژورنالیسم علمی را بگیرد، حاصل آن نیز چیزی جز تفکر سطحیِ ترجمه‌ای یا ایده‌های جنجالیِ بی‌خاصیت نخواهد بود؛ سم و زهر کشنده‌ای که رهبر انقلاب بارها درباره آن هشدار داده‌اند و حتی از آن به‌عنوان «شارلاتانیسم مطبوعاتی» یاد کرده‌اند. باید از «ترجمه» عبور می‌کردیم و به‌سوی تولید علم و اجتهاد نظری می‌رفتیم؛ نه راهی و نه مطلوبی جز انتشار یک «نشریه تولیدیِ نوگرا» نداشتیم و می‌دانستیم که این هدف در کوتاه مدت محقق نمی‌شود. (و هنوز هم با تحقق آن فاصله بسیار داریم.) از این رو، در هر شماره سعی کردیم تا تولید محتوا را از گردونه جمع محدود یک تحریریه مستقر فراتر ببریم و پیوندهای خود را با جامعه علمی و فرهنگی ایران گسترش دهیم. اغلب سوژه‌های مجله حاصل تاملات یک تیم مطالعاتی و پژوهشی است که به اقتضای تخصص خود به «عصر اندیشه» یاری می‌رسانند.

به جای ترجمه آثار نویسندگان و متفکران خارجی، زمینه‌های ارتباط و دیالوگ با آنان را فراهم ساختیم تا از رهگذر این گفت‌وگوها و نشر مقالات آن‌ها از سرمایه‌های جهانی، خصوصاً در جهان اسلام، استفاده بهتری کنیم. افزودن زبان‌های خارجی به مجله نیز به تحقق این ایده - هرچند به شکل ناقص کنونی - کمک کرد و به‌تدریج تحریریه خارجی «عصر اندیشه» شکل گرفت که هدف آن نشر مطالب تولیدی متفکران پنج قاره است. عبور از «ترجمه» (که یک منولوگ و تک‌گویی ذهنی است) و دیالوگ با جهان اندیشه‌ها سبب می‌شود تا مخاطبان با آخرین دستاوردهای فکری نویسندگان و متفکران نیز آشنا شوند؛ آن هم در روزگاری که اکثر مجلات ترجمه‌ای با سانسور، تحریف و گزینش سیاسی مطالب خارجی به نفع دگم‌ها و ایسم‌های خود، مخاطب را به مرض مونگلیسم دچار می‌کنند و هنری جز تزریق یک «دانش ناقص» به اذهان عمومی ندارند. این عقب‌ماندگی ذهنی وقتی همراه با «توهم دانایی» شود، به‌ظهور نوعی از «مونگلیسم تبهکار» می‌انجامد که باید به‌شدت از آن ترسید و مهارش کرد.

رسیدن به یک شخصیت رسانه‌ای جدید و جذب مخاطب جد و جهد بسیاری را می‌طلبد؛ خصوصاً اینکه «عصر اندیشه» بنا ندارد تا تبدیل به یک نشریه تخصصی محض با مخاطبان نخبگانیِ محدود شود و تعریف آن نیز از حوزه علوم انسانی، با تلقی‌های رایج بسیار متفاوت است. بنای ما این است که از زاویه دید علوم انسانی و زیرشاخه‌های علمی آن مانند جامعه‌شناسی، فلسفه، روان‌شناسی، علوم سیاسی، تاریخ و... با نگاهی محققانه به همه پدیده‌های زنده جامعه ایرانی نظر کنیم و به خلاءها و شبهات فکری مخاطبان خود، یعنی دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد که دغدغه‌ها و مسئولیت‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دارند، پاسخ گوییم. بنابراین، از یکسو باید خود را در معرض پرسش‌های جدی قرار دهیم و از شعارزدگی و کلیشه‌گرایی فرار کنیم. از سوی دیگر در کنار ساماندهی چیدمان محتوایی، به‌تدریج اشاعه و ترویجِ سبک نگارش خاصی را دنبال کنیم تا «زبان مجله» پیوندهای محکمتر و استوارتری با ذهن مخاطبان خود بیابد و بتواند با خوانندگان وارد یک گفت‌وگوی عینی شود.

یکی از اهداف دیگر ما این است که پای مخاطبان کتاب‌خوان را به تحریریه مجله باز کنیم و در ضمن ارائه آموزش‌ها و مهارت‌های حرفه‌ای به آنان، ناشر آثار نوقلمان باشیم. ما با نسلی از نیروهای جوان انقلابی روبه‌رو هستیم که به هیچ سیستم و ساختاری برای نشر افکار و ایده‌های خود راه ندارد و به همین دلیل، در فقدان سازمان‌های به‌هم پیوسته فکری در جبهه انقلاب، گاهی جذب اردوگاه‌های رقیب می‌شوند یا در میان مناسبات موجود، می‌سوزند. کوشش کردیم کانال‌های ارتباطی جدیدی را پدید آوریم و حاصل این کوشش‌ها از یکسو، تشکیل دوره‌های محدود «آموزش روزنامه‌نگاری علوم انسانی» در سطح تحصیلات تکمیلی و از سوی دیگر برگزاری نخستین «شب علوم انسانی» بود که توانست گفت‌وگوی ما و خوانندگان را بیشتر تسهیل سازد. این دوره‌ها و شب‌ها کمک می‌کند تا بیشتر در فضای واقعی جامعه‌مان تنفس کنیم و از ایده‌پردازی‌های انتزاعی و تئوری‌پردازی‌های ذهنی که دردی را از خوانندگان ما دوا نمی‌کند و گریبان اغلب ما را گرفته است، فاصله بگیریم. برای این منظور، پیمایش‌های اجتماعی و تحقیقات میدانی نیز در دستور کار مجله قرار دارد و بخشی از این کار را به‌زودی از طریق «سایت» عصر اندیشه انجام خواهیم داد. در یکسال گذشته نیز بسیاری از خوانندگان ما از نبود سایت شکوه کرده‌اند، اما تاخیر در راه‌اندازی آن به مشکلات مالی برمی‌گردد که امیدواریم ان‌شاءالله به زودی مرتفع شود.

از پیش‌بینی‌های اشتباه ما این بود که متولیان رسمیِ فرهنگ و علوم انسانی از انتشار «عصر اندیشه» استقبال خواهند کرد یا دست‌کم، برای پخته‌تر شدن شخصیت این رسانه جدید، نظرات مثبت و منفی خود را به آن منعکس می‌کنند. علیرغم آمادگی مجله برای شنیدن دیدگاه‌های موافق و مخالف، متاسفانه و سوگمندانه باید گفت که بخشی مهم از این متولیان دولتی چنان اسیر حاشیه‌ها شده‌اند که از متن حوادث پیرامون خود غافل‌اند و از هنگامی‌که «عصر اندیشه» را یک «رسانه مطیع» نیافتند، به دشمنی با آن می‌پردازند. طبیعی است که ما استقلال رای مجله را به هیچ حمایت مادی و معنوی‌ای نخواهیم فروخت، حتی اگر این کار به قیمت توقف انتشار مجله تمام شود؛ با این همه گمان می‌کنیم که برای یک تحول کارساز در حوزه تولید فکر و علم، باید نیروهای سازنده آن به‌هم یاری رسانند، نه اینکه یکدیگر را از سر خود باز کنند و رو‌در‌روی هم قرار گیرند. ایده‌آل ما این است که رسانه‌ها به‌مثابه «عقل منفصل» جامعه و حاکمیت، نقش تحول‌ساز خود را بازیابند و نقش‌های فرمایشی بازی نکنند.

آنچه در این یکسال با استعانت از خدا و توکل به او انجام دادیم، با همه سعی و خطاهای آن، فهمی است که از «مسئولیتِ رسانه بودن» داریم. این مسئولیت را در حالی پیش می‌بریم که با مشکلات عدیده مالی در ستیز هستیم و همین موانع گاهی انتشار مجله را به تاخیر انداخته است، اما با ایمان و امیدی که به رسالت مطبوعاتی «عصر اندیشه» داریم، کوشش می‌کنیم در سال دوم مجله کاستی‌های آن را در حد مقدورات محدودمان کمتر کنیم. در این راه، دعای پاکان و نیکان، نقد و نظرهای مخاطبان فرهیخته و مشارکت‌های اندیشمندان اصیل را سرمایه‌ای بی‌بدیل می‌دانیم که می‌تواند «عصر اندیشه» را به هدف‌های بنیادین خود نزدیکتر سازد.

ارسال نظر: