"این سه زن" در خانه هنرمندان ایران به نمایش در آمد
در ادامه سلسله برنامههای انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند سهشنبه ۱۵ دی فیلم مستند «این سه زن» ساخته مصطفی امامی در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت.
به گزارش « نسیم آنلاین »، در ادامه سلسله برنامههای انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند سهشنبه 15 دی فیلم مستند «این سه زن» ساخته مصطفی امامی در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور همایون امامی، مصطفی امامی و پدرام اکبری برگزار شد.
در ابتدای این نشست پدرام اکبری ضمن اشاره به ویژگیهای فرهنگی مناطق غربی کشور گفت: در این فیلم شاهد زندگی بازماندگان خانوادههای سرشناسی هستیم که مورد احترام و اعتماد مردم بودهاند. قدمت خانه، فرهنگ و باورهای خاص حاکم بر آن، مجرد ماندن دختران خانواده و انجام فرایضی که از دیرباز خود را مکلف به برگزاری آن میدانستهاند، در این فیلم به خوبی و فشردگی به تصویر کشیده شده است. با دیدن فیلم به تصویری گویا از این خانواده و وضعیت آنها میرسیم.
در ادامه مصطفی امامی ضمن ابراز خوشنودی از حضور تماشاگران برای تماشای فیلم گفت: در شرایط اسفبار کتابخوانی و در حالیکه افراد حاضر به هزینه کردن در هر عرصهای جز فرهنگ هستند، حضور تماشاگران برای تماشای یک فیلم مستند مایه خوشحالی است. من متعلق به همان خطه نهاوند هستم و آن کوچه و خانه و آدمهایش را به خوبی میشناسم. قصد داشتم قبل از آنکه این خانواده دچار مصیبتی شود، وضعیت آنها را به تصویر بکشم. هر لحظه این امکان وجود دارد که این خانه ویران شود و هیچ چیزی از قدمت و فرهنگ و.. آن باقی نماند.
پس از آن همایون امامی ضمن تبریک به کارگردان فیلم گفت: در سینمای مستند برای به تصویر کشیدن واقعیت، میتوان دو رویکرد اتخاذ کرد؛ نخست اینکه آینهای در برابر واقعیت قرار دهیم و کارگردان حضور چندان موثری نداشته باشد. در این نوع بازنمایی، عمل مکانیکیِ ثبت واقعیت اتفاق میافتد. رویکرد دوم، بازآفرینی واقعیت است؛ در این حالت، کارگردان به واقعیت همچون خمیرمایهای مینگرد که آن را با عواطف و جهانبینی و فیلتر خود شکل میدهد. در اینجا عمل آفرینش اتفاق میافتد و واقعیت جدیدی به دست کارگردان آفریده میشود. اگرچه باز هم جانمایه فیلم از واقعیت بیرونی گرفته میشود، ولی صرفا به آن محدود نمیشود بلکه شعور، انتخاب و احساس کارگردان نیز نقش بازی میکند. این نوع فیلم مستند موثرتر از نوع اول است چرا که در حالت بازنماییِ صرف، فیلم مستند تا حد رسانهای تنزل مییابد که کارش صرفا اطلاعرسانی است. در بازآفرینی واقعیت ممکن است به دلیل سمت و سوی هنری فیلم بخشی از اطلاعات مطرح نشود، اما به گمان من این موضوع هیچ ایرادی ندارد. فیلم «این سه زن» در واقع دست به بازآفرینی خلاق واقعیت زده است.
این منتقد سینمایی ادامه داد: دیدن فیلم هم موجب خشنودی و هم مایه تاسف من شد. خشنودی از این بابت که میبینم مصطفی امامی در مقایسه با 20 سال پیش چقدر رشد کرده و از این بابت احساس غرور میکنم. تاسف به این دلیل که فیلم در کمال تعجب نتوانست در جشنواره سینما حقیقت بدرخشد. این فیلم قدرت بالایی در جلب همذاتپنداری تماشاگران و رساندن پیامی انسانی دارد. امامی در فیلم صحبت نمیکند و ما از طریق رفتار تصویر شدهی اعضای این خانواده است که با آنها احساس همدلی میکنیم. اضطراب درونی کارگردان نسبت به نابودی این خانه و آدمهای ارزشمندی که در آن زندگی میکنند، به خوبی حس میشود. گمان نمیکنم فیلمهایی که در جشنواره سینما حقیقت درخشیدند، چیزی بیشتری از فیلم امامی داشته باشند و متاسفم که فیلم آنگونه که باید ندرخشید.
پس از آن مصطفی امامی در پاسخ به سوال اکبری در خصوص امکان نزدیکتر شدن کارگردان به سوژههای فیلم و همینطور به تصویر کشیدن برخی سنتهای محلی که رو به زوال دارند، گفت: ارتباط گرفتن با این افراد کار بسیار دشواری بود. بهرغم اینکه با آنها آشنایی دارم و دو سال نیز زمان صرف ساخت فیلم کردم، اما به دلیل بسته و تودار بودن اعضای خانواده امکان نزدیکتر شدن وجود نداشت.
همایون امامی اما نظر متفاوتی نسبت به اکبری داشت و گفت: قرار نیست در مستندسازی به ارائه تمام جزئیات بپردازیم. باید دید هر کدام از جزئیات قرار است چه جایگاهی در ساختار کلی فیلم داشته باشند و بر این اساس در مورد حضور آنها در فیلم تصمیم بگیریم. محور اصلی فیلم فرو ریختن خانه و در کنار آن نابودی سنتها و آیینهاست. کارگردان به این مساله نگاهی انسانی دارد و میکوشد توجه مسئولین را به این موضوع جلب کند تا بلکه بتواند آنها را از مرگ احتمالی نجات دهد. ضمن اینکه در ساخت چنین فیلمهایی، توجه به حریم اخلاقی و خصوصی افراد بسیار مهم است و حتما باید رعایت شود. این موضوع بهویژه در شهرستانها و فرهنگ خاص هر نقطه، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
منتقد سینمایی برنامه افزود: دیگر نکته مثبت فیلم این است که اعضای این خانواده در واقع جلوی دوربین زندگی میکنند و اینطور نیست که به دنبال نقش بازی کردن باشند. این موضوع نیز نشانه نزدیکی کارگردان به آنها و جلب اعتماد آنهاست. رویکرد حسی- عاطفی فیلم نیز روایت زندگی آنها را موثرتر کرده است. شخصیتپردازی فیلم بهگونهای است که تماشاگر میتواند از طریق رفتارهای تصویر شده، با روحیات آنها آشنا شده و حتی به نارضایتیهای آنها که زیرِ لایهای از حجب و حیا پنهان شده و به حاشیه رانده شده است، پی ببرد. انتخاب صیغه اول شخص برای گفتار فیلم نیز موجب صمیمیتر شدن فیلم شده است. اگرچه بهتر بود که گوینده از اهل محل میبود، چرا که لحن تهرانی گوینده تا حدودی صمیمیت را میشکند. تصویرپردازی و نورپردازی فیلم نیز در خدمت انتقال حس حزن، فضای افسرده و نگرانی خانه است. مصطفی امامی در خصوص گفتار فیلم گفت: خود افراد ساکن خانه که اصلا قادر به حرف زدن نبودند. پس سعی کردم از اهالی نهاوند کار ضبط را انجام دهم، اما نتیجه کار خوب نبود. نقد به گفتار فیلم را میپذیرم اما چاره دیگری نداشتم.
همایون امامی در پایان به کاربرد درام در فیلم پرداخت و گفت: کارگردان در جایجای فیلم از عنصر تعلیق استفاده کرده است. تعلیق را دیگر نمیتوان به فیلمهای داستانی محدود کرد. در فیلم میبینیم مثلا با صدای باران و ایجاد حس اضطراب در بیننده که هر لحظه ممکن است سقف خانه فرو بریزد، عنصر تعلیق به خوبی بکار گرفته شده است. بستر آیینی- فرهنگی فیلم نیز به خوبی طراحی شده است؛ زندگی این افراد در خلا جریان ندارد، آنها با اطرافیان خود بدهبستانهای عاطفی دارند و آدمهایی دو بعدی نیستند. این بستر آیینی بر غنا و ارزش فرهنگی فیلم افزوده، اما در عینحال موجب نشده که کارگردان محور اصلی فیلم یعنی ویرانی خانه را گم کند. «این سه زن» در خصوص لزوم نجات خانه و ساکنان آن کاملا گویاست. مونتاژ، روایت، دکوپاژ و.. که به خوبی انجام شده، همه باعث شده حاصل کار فیلمی درخشان شود.