اخبار آرشیوی

کدخبر: 607024

حجت الاسلام خسروپناه در گفتگو با «نسیم»: شریعتی معتقد بود دین نباید مختص به مسجد و محراب باشد و مسجد را باید اجتماعی کرد/ نگاه سیاه و سفید او به صفویه صحیح نبود/ شریعتی دغدغه دین داشت ولی کاش اسلام شناس بود/ تفاوت زیادی میان دیدگاه‌های سکولارها و نگاه شریعتی وجود دارد

حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه ، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در این گفتگو به بیان نظرات خود پیرامون برخی آراء مرحوم دکتر شریعتی پرداخته است که در ادامه تقدیم خوانندگان گرامی می شود: نظر برخی از کارشناسان و صاحب‌نظران بر این است که موضوع شریعتی در جامعة امروز، مثل سابق در اولویت نیست؟ توجه و پرداختن به تفکرات و نظریات شریعتی از کجا برای شما مهم شد؟ حوزه ی اثر گزاری مرحوم دکتر شریعتی در دهه 1340 و 1350 بود ولی هنوز عده ای علاقمند به آثار ایشان هستند و آثارشان را مطالعه می‌کنند اما شناخت کافی نسبت به ایشان ندارند، در ثانی ممکن است برخی بدون شناخت درست به تجلیل و یا توبیخ دکتر شریعتی بپردازند، ما سعی کردیم در کتاب « شریعتی، دین و جامعه» یک نوع تحلیل و ارزیابی نسبت به اندیشه‌های شریعتی داشته باشیم؛ در واقع به جهت علاقه‌ای که همچنان برخی از جوانان به شریعتی دارند، مناسب است که تحلیلی نسبت به منظومه فکری ایشان پیدا کنند. من قبل از کتاب « شریعتی، دین و جامعه » کتاب دیگر در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نوشتم به نام «آسیب شناسی دین پژوهی معاصر» که 300 صفحه از آن متعلق به منظومه فکری دکتر شریعتی بود، در واقع این کتاب پایه کتاب پیش روی شماست، البته کتاب «آسیب شناسی دین پژوهی معاصر» مناسب اساتید بود از این رو مسئولین کانون اندیشه جوان تقاضا کردند کتابی مناسب جوانان و دانشجویان در این زمینه نوشته شود که پس از یکسال و نیم پژوهش به کتاب «شریعتی دین و جامعه» رسیدیم و این کتاب تدوین شد . شما از مطالبة پ‍ژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی سخن گفتید؛ اما می‌دانیم که شما عمدتا در تالیفات خود بیشتر به دغدغه‌های خویش می‌پردازید و برای آن‌ها وقت می‌گذارید، چه نکته ای در تفکرات و منظومه ی فکری استاد شریعتی بود که شما را وادار به نگارش این کتاب نمود ؟ یکی از مسایلی که مرا به این کار واداشت حضور چشمگیر جریان روشنفکری سکولار در دو دهه اخیر بود که به دنبال به حاشیه راندن دین از جامعه و فردی و حداقلی کردن دین هستند، همین افراد خود را دنباله رو دکتر شریعتی می‌دانند و با این نگاه در حال تاثیر روی جوانان هستند. به همین خاطر لازم دیدیم کتابی برای جوانان نوشته شود و دغدغه‌های دکتر شریعتی درست بیان شود، شریعتی دین را اجتماعی می‌دانست، او حضور دین در جامعه را خواستار بود و می‌گفت دین نباید مختص به مسجد و محراب باشد و مسجد را باید اجتماعی کرد، و زمانیکه در مورد اهل بیت سخن می‌گوید یا به دربارة صدر اسلام نظر می‌دهد، به دنبال پررنگ کردن نگاه اجتماعی به دین است. اسم کتاب را «شریعتی دین و جامعه» گذاشتیم که نشان دهندة اعتقاد شریعتی به جامعیت دین است، واقعیت امر این است که تفاوت زیادی میان دیدگاه‌های سکولارهای امروز و نگاه شریعتی وجود دارد. اجازه بدهید کمی هم وارد خود کتاب شویم. شما در بخشی از کتاب ذیل عنوان تشیع سرخ علوی و تشیع سیاه صفوی مطالبی را در رد نظرات دکتر شریعتی آورده‌اید که شاید از نگاه برخی سختگیرانه به نظر برسد. به نظر شما آیا نباید در برخورد با این آرا به دورة تاریخی طرح این مسائل هم توجهی بشود؟ در بحث تشیع صفوی و تشیع علوی ایشان نکات تاریخی را ذکر کرده که رفرنس علمی ندارد، بالاخره باید مشخص شود این‌ها از کجا برداشت شده است. بخشی از مطالب ایشان سخنرانی بوده اما در زمان پیاده‌سازی باید رفرنس آن هم آورده می شد، مثلا نسبت‌هایی که به صفویه داده می‌شود نسبت‌های درستی نیست، صوفیه اولین حکومت شیعه در ایران هست و البته ایرادات و آسیب‌هایی نیز داشته؛ ولی همین‌که برای اولین بار توانست یک حکومت شیعه در ایران راه بیناندازد، کار بسیار مهمی را انجام داده که اتفاقا با یک تمدن‌سازی در دوره شاه‌عباس همراه بود و به تمدن اسلامی جان تازه‌ای بخشید. و البته پس از شاه‌عباس این تمدن دوباره افول کرد و در واقع صفویه دچار انحرافاتی شد؛ ولی این نوع نگاه سیاه و سفیدی که دکتر شریعتی به صفویه داشت صحیح نبود. آیا می‌توان گفت دکتر شریعتی و استاد مطهری هر دو درد دین داشته‌اند؟ و می‌توان گفت تفاوتی که شریعتی با استاد مطهری دارد این بوده که مطهری برای زمان خویش و آینده سخن گفته است اما دکتر شریعتی بیشتر برای حال و جامعه پیرامونش کار کرده است؟ بله، شریعتی دغدغه زمان حال و دغدغة دین و همین طور دغدغه دین اجتماعی داشت؛ اما اسلام‌شناس به معنای دقیق کلمه نبود و ای کاش این‌طور بود و اگر بود با آن توانایی کلامی و ذهنی‌ای که داشت می‌توانست دغدغه‌های خود را بهتر و دقیق‌تر بیان کند.
ارسال نظر: