آیت‌الله مظاهری: بیماری اقتصاد ما ناشی از پول‌پرستی است

کدخبر: 910907

این مرجع تقلید در درس اخلاق خود گفت: زندگی مردم غرب روی وام می‌چرخد و بهره آنها یک یا دو درصد است اما بهره در بانک‌های جمهوری اسلامی ۳۵ یا ۴۰ درصد است؛ این یعنی بیچاره و بدبخت کردن مردم

به گزارش خبرگزاری«نسیم»، آیت الله مظاهری در درس اخلاق ماه رمضان خود مطالبی بیان کرده که متن آن در پی می آید:

فصل هفتم بحث ما درباره اینست که آیا این بُعد حیوانی، کمک‌کار هم دارد یا نه؟ !

همه علمای علم اخلاق می‌فرمایند صفات رذیله کمک‌کار این بُعد حیوانی انسان است. مثل حسادت، حب ریاست، دنیاداری و منیت‌ها و خودیت‌ها و ما تقریباً چهل رذالت داریم. می‌گویند این چهل صفت بد و صفت رذیله کمک‌کار این بُعد حیوانی انسان است که این اسب چموش و این ماشین بی‌ترمز را به بدبختی بکشاند. خواه‌ناخواه وقتی آن بُعد جسمانی به شقاوت کشیده شد، انسان به شقاوت کشیده می‌شود و آن بُعد روحانی هم به دنبال آن بدبختی، شقی و جهنمی می‌شود. لذا همۀ کتاب‌های اخلاقی درباره اینست که ما تهذیب نفس کنیم و این صفات رذیله را لاأقل سرکوب کنیم، اگر نتوانیم ریشه کن کنیم؛ این آتش برافروخته را آتش زیر خاکستر کنیم و بالاخره انقلابی و بحرانی نشود و مثل ماشین ترمز بریده نشود که در سرازیری می‌افتد. قرآن هم تأیید اینها را می‌کند. در سوره والشمس، 11 قسم می‌خورد و بعد از 11 قسم می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکاهَا ، وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَساهَا»1 ]

رستگاری فقط و فقط از کسی است که توانسته باشد مهذب شود. درخت رذالت را از دل بکند و درخت فضیلتی که هست، بارور و میوه‌دار کند و شجره طیبه قرآن کند و از آن استفاده کند. بعد هم قرآن با چند تأکید می‌فرماید که: «وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَساهَا»، یعنی بدبخت و شقی است، هم در دنیا و هم در آخرت، آن کسی که مهذب نباشد و آن کسی که صفت رذیله روی او کار کند و نتوانسته باشد صفت رذیله را ریشه‌کن کند .

روایات فراوانی هم هست که درباره صفات رذیله صحبت شده است و خطرات صفات رذیله و نحوه برخورد با آنها را گفته است و اینکه چه کنیم مهذب شویم؟! چه کنیم خود را بسازیم؟! و علم اخلاق یک علمی برای خود است و متکی بر قرآن و روایات و البته متکی بر عقل هم هست. لذا معمولاً علمای علم اخلاق از اول کتابشان تا آخر کتابشان که چندین جلد است، درباره همین صحبت می‌کنند و اینکه این بُعد حیوانی یعنی جسم انسان در مقابل آن بُعد ملکوتی یک لشکری دارد، در روایات آمده است. علمای علم اخلاق همان روایات را گرفته‌اند به نام جُنود شیطان یا لشکریان شیطان درون، و این لشکر هم لشکر مجهزی برای بیچاره کردن انسان است. وای به کسی که یک صفت رذیله‌ای در او باشد و او راجع به این صفت رذیله بی‌اعتنا باشد. اگر زمینه پیدا کند و اگر آتش برافروخته شود، خطر بالایی دارد.

خطرش می‌رسد به آنجا که اول قتلی که روی این کره زمین واقع شد، این بود که برادر، برادر را کشت و آن هم پسران پیامبر، یعنی قابیل پسر حضرت آدم، هابیل پسر حضرت آدم را کُشت و قرآن هم می‌فرماید کشتنش به خاطر حسادت است. قربانی کردند و از یکی قبول شد و از یکی قبول نشد و حسادت آن کسی که قبول نشد، گُل کرد و علناً به برادرش گفت می‌کشمت، و هابیل که از جُنود عقل و از جُنود روح ملکوتی است، جواب داد که هرکاری که تو بکنی، من دست درازی به تو نمی‌کنم و اگر از تو قربانی قبول نشده، تقصیر من نیست و خدا اینطور مقدر کرده و خدا از آدم ناباب چیزی را قبول نمی‌کند: «إِنما یَتَقَبلُ اللهُ مِنَ الْمُتقینَ»2 ]

بالاخره به خاطر حسادت برادرش را کشت و می‌دانست که این برادر گناه ندارد. قرآن این قصه را بیان می‌کند برای اینکه بدانید اگر حسادت گل کند، به بدبختی‌های عجیبی می‌رسد .

این قضیه عروس و مادرشوهر همه جا هست و طبق آماری که به ما داده‌اند، در ایران بیش از جاهای دیگر است و راجع به این عروس و مادرشوهر، عقل و آن بُعد ملکوتی می‌گوید این عروس در خانه تو آمده و تو باید مادر او باشی. باید فرقی بین دختر و عروس تو نباشد. حال این تفاوت‌ها برای چیست و این مادرشوهری‌ها و این حسادت‌بازی‌ها به چه دلیل است؟! همچنین برعکس، معمولاً عروس‌ها چشم دیدن مادرشوهر را ندارند. حال اگر این مادرشوهر کاری هم با آنها نداشته باشد و خرج و مخارج آنها را هم بدهد، اما آن حساسیتی که عروس‌ها روی مادرشوهر دارند، آن بُعد ملکوتی می‌گوید چه فرق است بین مادر تو و مادر شوهرت؟ باید همینطور که مادر خودت را دوست داری، مادرشوهر را دوست داشته باشی و احترام نگاه داری. اما حسادت می‌گوید مادرشوهر یعنی از هوو بدتر و عروس یعنی از هر دشمنی بدتر و این قضیه عروس و مادرشوهر هنوز درست نشده است و البته جمهوری اسلامی هم روی آن کار نکرده است.

باید روان‌شناسان و روان‌کاوان و جامعه‌شناسان و من جمله روحانیت روی آن کار کنند و این قضیه مادرشوهر و خواهرشوهر و عروس و این قضیه‌های خرافی که از حسادت سرچشمه می‌گیرد، حل شود اما حل نشده و روز به روز هم بدتر شده است. ما خیال می‌کردیم جمهوری اسلامی آمد و مردم تمدنی پیدا کردند و زن‌ها متمدن و روشنفکر شدند و قضیه عروس و مادرشوهر و خواهرشوهر و عروس ورافتاد، اما می‌بینیم که بدتر شده است. قبل از انقلاب بوده و الان بدتر است و این از حسادت سرچشمه می‌گیرد. حسادت عروس و اینکه چشم ندارد که خواهرشوهر یا مادرشوهر را ببیند و مادرشوهر هم دشمن جانی با عروسش است و هرکاری که بتواند می‌کند و حتی تهمت هم می‌زند. حسادت چیز بدی است و این قضیه خواهرشوهر و مادرشوهر و عروس از همین جا سرچشمه گرفته است .

برادران یوسف همه پسران پیامبر، یعنی حضرت یعقوب هستند. همین مقدار که متوجه شدند حضرت یوسف امتیاز دارد و خدا این امتیاز را به او داده است، قرآن از قول بچه‌های یعقوب نقل می‌کند که ما قلدریم و ما اسوه‌ایم و ما اداره می‌کنیم و پدرمان این بچه را بیشتر دوست دارد. آنگاه هفت‌هشت نفر قلدر که باید این بچه را روی دست نگاه دارند تا بزرگ شود، به بیابان آوردند و با زجری این بچه را زنده به چاه انداختند و بعد هم پیش حضرت یعقوب آمدند و یک دروغ درست کردند که گرگ بچه‌ات را بُرد. چند روز بعد فهمیدند بچه زنده است و کاروانی بچه را از چاه بیرون آورده است، آنگاه برای اینکه این بچه به پدرش برنگردد، این هفت‌هشت تا قلدر در میان کاروان آمدند و گفتند بچه از ماست و اما این غلام است و او را می‌فروشیم. قرآن می‌فرماید او را فروختند به ثمن بَخس.[3] یک بچه که پاره ماه بود و قیمتش میلیاردها بود، اما به ثمن بخس او را فروختند و بالاخره آنها هم به عنوان غلامی بچه را خریدند و به مصر آمدند. قرآن می‌فرماید این به خاطر حسادت بود و مرگ بر حسادت .

حال قضیه مادرشوهری و عروس در جلسه ما نیست و قضیه برادران یوسف هم در جلسه ما نیست و اما یک مثال بزنم که در جلسه ما زیاد است. غیبت از حسادت سرچشمه می‌گیرد. تهمت، این حرف‌های مزخرفی که الان در سایت‌ها و روزنامه‌هاست، نود درصد آن تهمت است و از خودشان درمی‌آورند و آبروی مردم را می‌برند. به عنوان سیاست و به عنوان انقلاب و به عنوان طرفداری از یک باند و به عنوان طرفداری از مثل مقام معظم رهبری، تهمت می‌زنند. کدام یک از شما شایعه‌پراکنی ندارید؟! همه اینها از حسادت سرچشمه می‌گیرد. چشم ندارید که ببینید طرف امتیاز دارد و می‌خواهید امتیاز را بگیرید و نمی‌توانید و بالاخره با تهمت و غیبت و شایعه آبروی مردم را می‌برید. این صفت بدی است؛ اما به شما بگویم که همه صفات رذیله، آدم کشی است. وضع همه صفات رذیله خیلی بد است. آنگاه می‌شود داعشی‌ها. داعش می‌گوید من خلیفه هستم، بنابراین اگر تمام عراق را به خاک و خون بکشم حق من است برای اینکه خلیفة‌الله شوم. خودش می‌داند که نه تنها خلیفه نیست، بلکه رذل است و این به‌خاطر ریاست‌طلبی است و وای به این ریاست‌طلبی، «آخِرُ ما یَخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِدِیقینَ حُبُ الْجاه». ممکن است انسان خیلی هم متقی باشد، اما ریاست‌طلبی در عمق جان او، او را بدبخت و بیچاره کند .

همچنین پول‌پرستی؛ ما چرا باید اقتصاد ناسالم داشته باشیم؟! آیا ذخیره ما کم است و یا هنرمان کم است و یا از دیگران عقب هستیم؟! اینطور نیست بلکه هنر اقتصادی خیلی بالاست و امکانات ما از نظر هنر خیلی بالاست و جلو رفتیم و کارهای خارق‌العاده کرده و می‌کنیم، اما از نظر اقتصاد دم مرگ هستیم و اقتصاد ما بیمار است و این از پول‌پرستی سرچشمه گرفته است. از همین چند نرخی در همین بازار سرچشمه گرفته و از تقلب و فریب و رشوه‌خواری‌ها و پارتی‌بازی‌ها سرچشمه گرفته است و یا از ربا دادن سرچشمه گرفته است. در روایات، رباخواران از هر گرگ درنده‌ای درنده‌تر هستند .

غریبها خیلی وام می‌دهند و اصلاً زندگی مردم غرب مثل امریکا و فرانسه و انگلستان و غیره روی وام می‌چرخد، اما بهره آنها 1 یا 2 درصد است و اما جمهوری اسلامی آمده که ربا را نابود کند برای اینکه ربا، نابود می‌کند: «یَمْحَقُ اللهُ الربَا وَ یُرْبِی الصدَقَاتِ»4 ]

حال بهره در بانک‌های جمهوری اسلامی 35 یا 40 درصد است و اگر خیلی پایین بیاییم 15 درصد است. این یعنی بیچاره‌کردن و بدبخت کردن مردم. همه بانک‌ها مثل گرگ درنده برای خوردن مال مردم هستند. قرآن می‌گوید این اقتصاد نابود می‌شود. اقتصادی که بانکش مال مردم‌خوری می‌کند. یا این خیریه‌ها چرا بازی درآورده‌اند. خیریه‌ها از صفر شروع کردند و الان بعضی از آنها میلیاردها سرمایه دارند و این از پول مردم و ربا سرچشمه گرفته است و یک کلاه شرعی هم سرش می‌گذارد به عنوان قرض‌الحسنه یا مضاربه و غیره. معنای خیریه اینست که مجانی وام به مردم دهند و نه میلیاردر شود و این از خوردن مال مردم سرچشمه گرفته است .

پول پرستی و ریاست طلبی به اینجا می‌رسد که عمر سعد می‌شود و به کربلا می‌آید و دانسته امام حسین«ع» را می‌کشد. هرچه امام حسین«ع» به او می‌گوید نکن، به خرج او نمی‌رود و هرچه امام می‌گوید بدبخت می‌شوی، او می‌گوید نمی‌توانم دست از ریاست بردارم. در آخر کار امام حسین«ع» عصبانی شدند و گفتند امیدوارم از گندمش هم نخوری و او امام را مسخره کرد و گفت جو هم برای ما بس است. و اما جو را هم نخورد و با ذلت عجیبی در بعد از قضیه کربلا نابود شد. اول پسرش را در مقابلش سر بریدند و بعد خودش را در مقابل مردم سر بریدند و برای کشتن عمر سعد جشن گرفتند. خودش این کار را کرد، برای اینکه حرف امام حسین«ع» را نشنید و می‌گفت نمی‌توانم دست از این ریاست بردارم .

ریاست طلبی و پول پرستی و همه صفات رذیله برای نابود کردن انسان خیلی مهم است .

«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکاهَا، وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَساهَا»

گفتم در قرآن در جایی نداریم که 11 قسم بخورد. قرآن قسم می‌خورد برای اینکه به مردم بفهماند که امر مهم است و گاهی یک قسم یا دو قسم می‌خورد، اما در جایی 11 قسم با هفت یا هشت تأکید برای یک مطلب دارد. برای مطلبی که همه ما راجع به آن بی‌تفاوت هستیم .

وای بر شما! مگر می‌شود انسان نسبت به صفات رذیله بی‌تفاوت باشد. باید روی آن کار کرد و زحمت کشید. مشکل‌ترین جنگ‌ها، جنگ با صفات رذیله است و قرآن از این حکایت‌ها فراوان دارد و این حکایت‌ها را برای ما نقل می‌کند برای اینکه به ما بفهماند که در درون ما 40 صفت رذیله است و اینها کمک‌کار بُعد حیوانی هستند و با بُعد روحانی در جنگ هستند. به قول پیغمبر اکرم«ص» در درون ما یک جنگ همیشگی است و این جنگ تمام‌شدنی هم نیست. وقتی بسیجی‌ها به جبهه می‌رفتند و از جبهه برمی‌گشتند و پیروز برمی‌گشتند، پیغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم» به آنها می‌فرمودند: «مَرْحَباً بِقَوْمٍ‏ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ الْجِهَادُ الْأَکْبَر»

می‌گفتند بارک الله که پیروز برگشتید، اما این جنگ کوچک است و مواظب جنگ بزرگ باشید. می‌پرسیدند یا رسول الله! جنگ بزرگ چیست و حضرت می‌فرمودند: «جِهَادُ النفْسِ»؛[5] جهاد با نفس است. جهاد با این بُعد حیوانی که 40 رذیله دارد و ما باید یکی یکی این رذایل را نابود کنیم البته نابود نمی‌شود و اولیاء‌الله می‌خواهد و به قول حضرت امام«ره» بارها می‌گفتند چهل سال خون جگر می‌خواهد تا انسان بتواند منزه شود و درخت رذالت را بکند و درخت فضیلت را به‌جای آن غرس کند. اما بالاخره لاأقل آتش زیر خاکستر باشد و برافروخته نشود. اگر آتش یکی از صفات رذیله برافروخته شود، وامصیبتا! تمام این جنگ‌ها و جنایت‌ها می‌شود. بارها و بارها شده جنگی مثل جنگ ویتنام با آن کشت و کشتارها که به امریکا می‌گفتند تو که می‌گویی حقوق ملی و تو که می‌گویی باید به جهان رسید، پس چرا در اینجا نمی‌رسی؟ می‌گفت منافع ما در آنجا در مخاطره نیست؛ لذا همدیگر را بکشند به ما مربوطی نیست. این تمدن است و این دنیای استکباری با علم و تمدنش است. همینطور بیایید تا بین دو برادر. بارها می‌بینیم بر سر ارث برادرها با هم قهرند تا بمیرند. یک مثال عوامانه زشت هم دارد و می‌گوید دماغم به الحد بخورد، با تو آشتی نمی‌کنم. وقتی دماغ به الحد بخورد، تازیانه‌های نکیر و منکر قبر تو را پر از آتش می‌کند و می‌روند: «إِن الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ‏ رِیَاضِ‏ الْجَنةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النیرَان‏»5 ]

برای هیچ بین خواهر و برادر چه نزاع‌ها و چه حرف‌ها و بی اعتنائی‌ها و قهرها! همه اینها از صفت رذیله سرچشمه می‌گیرد و اگر فکر کند، می‌فهمد که از چه سرچشمه می‌گیرد. آیا از حسادت است! آیا از پول‌پرستی است! آیا از ریاست‌طلبی است! آیا از منیت و خودیت است! آیا از شهوت است! و بالاخره خودش می‌فهمد که از کدام است. گاهی نیز همه هست برای بدبخت کردن کسی که با این صفات رذیله نجنگد

ارسال نظر: