مجید جلالی: به هرکس اسطوره نگوییم

کدخبر: 1042901

سرمربی تیم سایپا گفت: دهداری و امثال دهداری خودساخته بودند و شاخصه‌های اخلاقی منحصر به فردی داشتند/ در گذشته ورزش را فضایی مقدس و پاک می‌دانستیم و کمتر شاهد بی‌اخلاقی‌های رایج امروز بودیم

به گزارش «نسیم» و به نقل از پایگاه خبری وزارت ورزش و جوانان، گاه گداری مردی از خویش برون می آید و کاری می کند و این سکوت را می شکند به امید دریچه ای تازه در فرهنگ فوتبال، به امید تکان دادن چرخ های در گل مانده ی اخلاق. مجید جلالی از همان مردهاست که سکوت را سنگر مناسبی در برابر بی اخلاقی و ناپاکی نمی داند و به بهانه های مختلف به کوه گران بی اخلاقی پتکی می زند، پتکی که شاید شکننده نباشد اما ارزشمند است و یگانه" به بهانه هایی که کم نیستند رفتیم تا با مجید جلالی از اخلاق و فرهنگ و اسوه هایی که در فوتبال بودند و در حال محو شدن هستند، گفتگو کنیم. آقا معلم مثل همیشه با تمرکز، تمرینات تیم سایپا را نگاه می کرد و گاهی نکاتی را به شاگردانش انتقال می داد؛ تمرینات که تمام شد آمد و کنارمان نشست و مگر می شد گفتگو را با مسئله ای بجز زنده یاد «پرویز دهداری» شروع کرد، مردی که اسوه اخلاق فوتبال ایران است و الگوی آقا معلم در مربیگری؛ مردی که در دی ماه شصت و هفت فهمید که هوای فوتبال ایران بس ناجوانمردانه سرد است و آنقدر به سمتش گلوله برفی و سنگ پرتاب کردند که سه بار کلاه از سرش به زمین افتاد و آرام کلاهش را برداشت و برف هایش را تکاند و انگار با همان کلاه افتاد اخلاق و فرهنگ در فوتبال ما از اولویت افتاد! در چند جمله زنده یاد دهداری را برای کسانی که از او شناخت ندارند تعریف کنید. او کسی بود که همیشه بر فلسفه و اصولی که به آن ها معتقد بود پایدار ماند و تا آخرین لحظات عمرش اصول اخلاقی و ورزشی را فدای منافع شخصی نکرد. بردن ، باختن، منصب های مختلف، فشارهای جنبی و هیچ عامل دیگری نتوانست تغییری در دیدگاه او ایجاد کند و به خیلی ها یاد داد که می شود قداست مربیگری را در هر شرایطی حفظ کرد و سربلند رفت. با توجه به مشکلات اخلاقی و فرهنگی موجود در فوتبال کنونی ما این سئوال می آید که فضای فوتبال ما در گذشته نیز به همین شکل بوده و امثال دهداری به آن قداست بخشیده بودند و افراد ضامن اخلاق بودند یا اینکه فضای کلی حاکم بر فوتبال، فضایی اخلاق محور بوده ؟ در مورد گذشته و فرهنگ فوتبالی که از آن بجای مانده نباید یک نکته مهم را فراموش کرد، در آن زمان وسایل ارتباط جمعی کم بودند و مسائل فوتبال به این شکل و در این سطح به بیرون درز نمی کرد و ذهنیت ها نسبت به کل رشته های ورزشی ذهنیتی مثبت بود و فضای ورزش را فضایی مقدس و پاک می دانستند. بر همین اساس کسانی که وارد فضای ورزش می شدند سعی می کردند به معنای واقعی از نظر اخلاقی مواظب باشند که حرکت بدی از آن ها سر نزند و با مرور زمان این اخلاقیات و حرکت های مثبت در وجود آن ها درونی می شد و به آن معتقد می شدند و این مسائل در مجموع فضای آن زمان را تبدیل به فضایی اخلاقی می کرد و کمتر شاهد بی اخلاقی های رایج در فوتبال امروز بودیم. پس حرکات غیراخلاقی در کمترین حد ممکن بوده؟ حرکات غیراخلاقی نیز وجود داشت اما حاکمیت نداشت و همه گیر نبود. به عنوان مثال خود من وقتی که چهارده ساله بودم و برای دیدن یک بازی داخلی به ورزشگاه امجدیه رفته بودم شاهد یک حرکت غیراخلاقی از یکی از بازیکنان مطرح آن زمان بودم که به محض اتفاق افتادن مردم حاضر در ورزشگاه به شدت واکنش منفی نشان دادند و به شکلی حرکت های غیراخلاقی بازکنان از طرف تماشاگران با نکوهش مواجه می شد و همان بازیکن تا سال ها با واکنش منفی تماشاگران روبرو می شد. در واقع فضای حاکم بر ورزشگاه ها هم به شکلی فرهنگی و اخلاق محور بوده است ؟ برای هواداران فوتبال پذیرفتن حرکات زشت و غیراخلاقی از سوی بازیکنان غیر قابل توجیه بود و هوادار از بازیکن محبوبش انتظار داشت که با رعایت بازی جوانمردانه و احترام به حریف برنده شود نه به هر شکلی و با هر وسیله ای؛ در واقع جامعه از ورزشکار منش پهلوانی را طلب می کرد زیرا متن جامعه ارزش محور بود و هنوز بی حرمتی ها به این شکل گسترده مورد استفاده عموم نبود. خود تماشاگران نیز به ندرت حرکات منفی انجام می دادند و باعث بر هم زدن اسباب بازی پاک می شدند بطور نمونه می شود به دربی بیست و ششم استقلال و پرسپولیس در تاریخ 15 مهر سال 1362 اشاره کرد. در این دیدار تا لب خط تماشاگر نشسته بود و با وجود پیروز شدن استقلال با تک گل مظلومی هیچ حرکت زشتی از سوی هوادارن هر دو تیم انجام نشد و بازیکنان نیز تا پایان بازی تنها به بازی پاک خود می اندیشیدند و کاری به حریف و داور نداشتند و در موراد دیگر نیز اینگونه بوده بدون اینکه ترسی از مسائل حاشیه ای وجود داشته باشد و تلاشی برای مهندسی مسائل مرتبط با بازی انجام شود. مهمترین عواملی که در فضای فرهنگی حاکم بر تماشاگران نقش داشتند چه عواملی بودند؟ اول اینکه متن جامعه برای خود ارزش هایی را تعریف کرده بود که در هر قشری به شکلی متفاوت وجود داشت بطور مثال من به یاد دارم که مغازه دار محله ی ما همیشه از سهم خودش کم می کرد و به سهم مشتری اضافه می کرد که مبادا حق مردم به گردنش بماند خوب وقتی این شخص برای دیدن فوتبال در ورزشگاه حضور پیدا می کرد و در کنار اشخاصی که آن ها نیز ارزش هایی را در زندگی خود داشتند هیچگاه حاضر نمی شدند حرکتی را انجام دهند که در تضاد با الگوی رفتاری تعریف شده آن ها باشد و به نوعی ارزش هایی مشترک در ورزشگاه ها بین اقشار مختلف ایجاد می شد. نکته دوم انتقال ارزش ها به تماشاگران کم سن و سال تر بود؛ وقتی من سیزده ساله در ورزشگاه می بینم که بزرگترها با بازیکنی که حرکتی زشت انجام می دهد چه برخوردی انجام می دهند و بدترین القاب را برای او به کار می برند و هیچ گاه محبوبیتی را بین هواداران کسب نمی کند به نوعی من هم یاد می گیرم بعدها که من لیدر ورزشگاه شدم در صورت دیدن چنین رفتاری از بازیکنان چگونه برخورد کنم . به هیچ عنوان بازیکنان بداخلاق و بی اخلاق را به عنوان الگو برای هواداران مطرح نکنم و از همه مهمتر ارزش خوب بودن و زشتی بد بودن در درون من نوجوان درونی و نهادینه خواهد شد و بعدها در هر کجای فوتبال باشم این خصلت ها همراه من خواهد بود. با توجه به صحبت های شما فضای آن زمان نیز در بوجود آمدن اشخاصی چون پرویز دهداری مناسب بوده است ؟ دهداری و امثال دهداری خودساخته بودند و شاخصه های منحصر به فردی داشتند، اما فضا نیز برای رشد و موفقیت آنها وجود داشت و برای پیاده کردن دیدگاه و منش خود در فوتبال مثل امروز با بن بست مواجه نبودند و بستر برای کارهای اخلاقی و فرهنگی آماده بود. در واقع مسائل فرهنگی بصورت خودجوش از جامعه به فوتبال انتقال پیدا می کرد و بستر موجود در آن زمان حاصل کار ارگان یا سازمان خاصی نبود و اکثر مربیان فوتبال نیز به اصولی معتقد بودند و اصول و اخلاق را در اولویت کاری خود قرار می دادند و مربی های اخلاق محور در اقلیت نبودند که براحتی کنار زده شوند و نتوانند به فعالیت خود ادامه دهند بر همین اساس دهداری تا بالاترین حد ممکن رشد کرد و خدمات زیادی را به فوتبال ما ارائه داد . با وجود مسائلی که گفتید چرا بعد از چند سال بدترین برخورد ممکن با دهداری شد و با دل شکستگی از فوتبال ما رفت؟ درست است که فضای حاکم فضای مثبتی بود اما از همان زمان کسانی بودند که کم کم زیرساخت ها را برای همه گیر کردن ناپاکی و بردن به هر قیمتی آماده می کردند کسانی که از ابتدای فوتبال حضور داشتند اما در اقلیت و انزوا بودند و حالا می خواستند فضا را به عکس کنند؛ کاری کنند که جای ارزش ها عوض شود و تماشاگران بی اخلاق ها را قهرمان بدانند و آنقدر فضای فوتبال را مسموم کنند که دیگر جایی برای انسان های پاک اندیش و پاک کردار فوتبال نماند و در راستای این هدف از تمام ابزار ممکن بهره بردند در واقع می شود گفت شروع مهندسی کردن سکوها با اتفاقی که برای مرحوم دهداری در دیدار دوستانه ایران و ژاپن افتاد کلید خورد. همانطور که شما اشاره کردید مرحوم دهداری با وجود نتایج درخشان و پرورش یک نسل برای فوتبال کشور تنها مربی تاریخ فوتبال ملی ما بود که در دی ماه سال 67 بخاطر تساوی در دیداری دوستانه برابر ژاپن با سنگ پرانی و بدترین توهین ها مواجه شد، ریشه این اتفاقات در کجا بود؟ دهداری به اصول و فلسفه اش آنقدر معتقد بود که هیچ نوع کج رفتاری و بد کرداری را در ساختار تیم ملی برنمی تابید و وقتی که در بازی های 1986 سئول چهارده بازیکن که تقریبا تمام ستاره ها و بازیکنان درجه اول فوتبال ایران بودند از حضور در تیم ملی استعفاد دادند بجای اینکه بخواهد در مقابل این بازیکنان کوتاه بیاید و از اصول اخلاقی و کاری اش عقب نشینی کند بر مواضع درستش پافشاری کرد و بازیکن سالاری را برای چندین سال از فوتبال ایران ریشه کن کرد و به محض برگشت از کره نسلی دیگر را برای فوتبال ایران ساخت و از عده ای بازیکن جوان و بی نام نشان یک نسل خوب و درخشان برای فوتبال ایران ساخت و با همان نسل نتایج درخشانی کسب کرد. اما اینکه چرا با وجود این خدمات بازهم مردم در یک دیدار دوستانه به این مرد بزرگ پشت کردند و بخاطر تساوی در مقابل ژاپن به سمت او سنگ و گلوله های برفی پرتاب کردند ریشه در اقدامات عده ای داشت که از همان روزها تصمیم گرفته بودند که فوتبال در مستطیل سبز سرنوشتش مشخص نشود و نتایج و روند کلی فوتبال به نفع آن ها و ستاره هایی که تحت حمایتشان بودند پیش برود. این اقدامات که در رفتار بد مردم با مرحوم دهداری تاثیر داشت چه اقداماتی بود؟ متاسفانه رسانه های مکتوب و حتی چند برنامه تلویزیونی بخاطر اینکه ستاره های محبوب خود را در تیم ملی نمی دیدند و منافع عده ای در قبال حضور و درخشش و محبوبیت بیشتر این ستاره ها بود ، بیشترین فشارها را به دهداری آوردند و آنقدر از دهداری و تیم اش بد نوشتند که مردم ذهنیت بدی نسبت به او پیدا کردند. رسانه ها آنقدر در ماجرای دهداری افراط کردند که مردم احساس کردند دهداری شمشیری برداشته و می خواهد تمام آنچه فوتبال ایران دارد را تکه پاره کند و هیچ چیزی از خدمات او گفته نمی شد و در آن زمان که تنها راه ارتباطی مردم با فوتبال نشریات و برنامه های رادیویی و تلویزیونی بودند هر چه را که به آنها گفته می شد باور می کردند زیرا به ظاهر از زبان دلسوزان و کارشناسان بود و همین شد که جوانان و نوجوانانی که شناختشان را از دهداری تنها به وسیله همین رسانه ها بدست آورده بودند در آن زمستان سرد به سمتش سنگ و برف پرتاب کردند. در این اتفاق در واقع سکوها از طریق رسانه ها مهندسی شده بودند و وقتی به دهداری و خدماتش پرداخته شد که دیگر دیر شده بود و در میان ما نبود. برسیم به فوتبال امروز و آسیب های فرهنگی اش، از دیدگاه شما چه عاملی باعث شده که تا این حد اخلاق در فوتبال سقوط کند؟ بدون شک "بردسالاری" بزرگترین آفت فوتبال امروز ماست، در فوتبال امروز ما تنها برنده دیده می شود، تنها برنده حق حرف زدن دارد، تنها برنده می تواند از امکانات مختلف استفاده کند و تنها برنده تعیین کننده مسائل مختلف جاری در فوتبال است. به همین دلیل همه می خواهند برنده باشند و وقتی تنها ارزش حاکم بر فوتبال برد است تمام ارزش هایی که قبلا وجود داشت پایمال خواهد شد تا نتیجه بدست بیاید و به عکس دورانی که بی اخلاقی در زمین فوتبال تعیین کننده بود و افرادی که با این روش ها برای برد تلاش می کردند در اقلیت و انزوا بودند. حالا افرادی که به برد پاک و ذات فوتبال اعتقاد دارند در انزوا و اقلیت هستند و وقتی بی اخلاقی در فوتبال جاری باشد عصبیت حاصل از آن تمام ابعاد فوتبال را در خود غرق خواهد کرد و این عصبیت به تماشاگر انتقال پیدا می کند به دیر انتقال پیدا می کند به داور انتقال پیدا می کند و حاصل اتفاقات تلخی می شود که بارها شاهد آن بوده ایم و هستیم. با توجه به صحبت های شما در فوتبال ما هدف وسیله را توجیه می کند و ابزار بردن هر چه باشد مهم نیست مهم بردن و کسب نتیجه است ،مهمترین ابزاری که برای بردن مورد سواستفاده افراد قرار می گیرد چیست ؟ در فوتبال پاک، ابزار بردن تعریف شده و برای تمام تیم ها در صورت تلاش و کوشش و برنامه ریزی این ابزار در دتسرس است و یک باشگاه تنها در حوزه های فنی و زیرساختی و جذب و پرورش بازیکنان و استفاده از علم روز دنیا دغدغه دارد . با توجه به این ابزار اگر قرار بود برای فوتبال ایران رده بندی قائل شویم بدون شک جای خیلی از تیم ها عوض می شد زیرا سه امتیازی که با روش درست و بدون مهندسی کردن هیچ حوزه مرتبط به فوتبالی بدست می آید بسیار ارزشمندتر از ده ها امتیازی است که با ابزار ناصحیح بدست می آید. در فوتبال کنونی ما ابزاری که مورد سوءاستفاده افراد قرار می گیرد، جدا از ذات واقعی فوتبال و مسائل فنی هستند بطور نمونه مهندسی کردن رسانه ها و سکوها برای فشار نابجا به داور برای سوت زدن به نفع تیم خودی، استفاده از روابط و ارتباط با تصمیم گیرندگان حوزه های اجرایی فوتبال برای تغییر شرایط به نفع تیم خودی، استفاده از میزبانی برای فشارهای نابجا و بدور از عدالت برای جلوگیری از اجرای فوتبال واقعی تیم مقابل و آسیب زدن به روند طبیعی بازی، فشارهای روحی روانی به بازیکنان تیم حریف از طریق رسانه ها و سکوها ،ایجاد درگیری های ناجوانمردانه و عصبی کردن بازیکنان حریف برای گرفتن کارت از داور،ایجاد جو روانی و فشارهای نابجا در کنار زمین برای عوض کردن روند بازی و ایجاد خلل در پیاده کردن تاکیتک های حریف به وسیله ابزاری خارج از زمین و مسائل ریز و درشتی که نمونه های زیادی از آن را در سال های اخیر دیده ایم که بدترین هایش هم تبانی با بازیکنان حریف و داور برای تغییر نتیجه است. وقتی که بردسالاری در فوتبال حاکمیت پیدا کرده است و بازیکنان و مربیان و مدیران تنها به شرط برد فرصت حضور در عرصه فوتبال را خواهند داشت طبیعتاً ابزار بردن نیز از طبیعت خود خارج خواهد شد از هر عاملی برای کسب نتیجه استفاده می شود و چون اکثر این ابزارها ماهیت شان برای کسب نتیجه نیست و برای خدمت به فوتبال است و وقتی به وسیله افرادی در اختیار اهداف تیم خاصی قرار می گیرند یعنی بی اخلاقی یعنی خیانت به فوتبال پاک. وقتی که مربیان از دقیقه اول و بدون اینکه داور هنوز اشتباه تاثیرگذاری انجام داده باشد و آن ها اعتراض هایشان را شروع می کنند و سعی می کنند که داور را تحت تاثیر قرار دهند تا به نفع تیم آن ها داوری کند آیا این به نوعی مهندسی رفتار و اخلاق از سوی مربیان نیست ؟ به نکته ظریفی اشاره کردید. در "فوتبال بردسالار" که بنده تاکید فراوانی بر آن دارم همه چیز مهندسی شده است حتی رفتار و اخلاق مربیان در قبال جامعه داوری و در نود دقیقه با عوامل اجرایی بازی و وقتی این مسئله حادتر می شود و آسیب بزرگتر می شود که از این نوع رفتارها در رسانه ها به عنوان رفتارهای درست و قهرمانانه یاد می شود. مربی ای که با حریف و داور درگیر می شود و برای کسب نتیجه از هر عاملی خارج از زمین بازی استفاده می کند و با رفتار خود در کنار زمین سعی در هدایت کردن قضاوت و عصبی کردن کادر فنی و بازیکنان حریف و ایجاد جو روانی کاذب دارد به عنوان مربی موفق و الگوی غیرت و اسطوره معرفی می شود و با این اوصاف یا باید همه با این روش ها در صدد کسب نتیجه باشند که به شدت ضداخلاقی هستند و فرهنگ فوتبالی را نابود کرده اند یا باید در پی نتیجه بوسیله ابزار تعریف شده فوتبال باشی که نه کسی به تو توجه خواهد کرد و نه رسانه ها تو را الگو خواهند دانست و بخاطر دیدگاهی که همین اتفاقات و فضای بردسالار برای هواداران ایجاد کرده است مربیان اخلاقی به عنوان مربیان بی غیرت و بی تعصب خطاب خواهند شد وباید پذیرای انواع تهمت و توهین هم باشند.

پس با این وجود کار برای مربیان اخلاق محور بشدت سخت شده است ؟ بدون شک اینگونه است و این مربیان حتی از طرف مدیران خود نیز کمتر با حمایت روبرو خواهند شد. زیرا که مدیران نیز بقای خود را در گروی کسب نتیجه می بینند و مربیانی را ترجیح می دهند که به هر وسیله ای برد را بدست بیاورد و حتی مدیران نیز گاهی همراه دیگر عوامل در پی مهندسی سکوها و رسانه ها و دیگر حوزه ها هستند تا به روند برد تیم شان کمک کنند. با این شرایط تنها تیم های در پایان فصل دیده خواهند شد که برنده هستند و رتبه های بهتری دارند و به هیچ عنوان مربی هایی که در دیگر حوزه ها کار کرده اند در کانون توجه نیستند و هر چه هم در حوزه اخلاق و فرهنگ تلاش کرده باشی و سعی کرده باشی که نسلی مودب و با اخلاق و ارزش محور را به فوتبال ایران تحویل بدهی دیده نخواهی شد و این بحث حتی در مسائل فنی نیز وجود دارد. مربیانی که تنها به نتیجه فکر نکرده اند و سعی کرده اند در کنار نتیجه بازیکن سازی کنند و بازیکنان جدیدی را به بدنه فوتبال وارد کنند و یا برای تیمی کار زیرساختی انجام دهند که در آینده اش را تضمین کنند براحتی ممکن است کار خود را از دست بدهند و فرصتی برای به سرانجام رساندن کارهای خود نداشته باشند. برای برون رفت از این وضعیت و ترمیم وضعیت فرهنگی اخلاقی فوتبال چه راهکاری به نظر شما می رسد ؟ مشکلات آنقدر ریشه ای هستند که با برنامه های کوتاه مدت حل نخواهند شد و ابتدا باید با حضور بزرگان فوتبال و اخلاق و جامعه شناسی و روان شناسی و دیگر حوزه های مرتبط با فوتبال نشست های مداومی برگزار شود و آسیب ها بطور جدی مورد بررسی کارشناسانه قرار گیرند و با جمع بندی و تایید صاحب نظران راه کارهای بلندمدتی برای ترمیم فضای فرهنگی، اخلاقی فوتبال در نظر گرفت. اکثر بازیکنانی که از تیم های تحت نظر شما به تیم ملی دعوت می شوند از نظر اخلاقی در سطح بالایی هستند این مسئله اتفاقی است یا با آن ها کار می کنید؟ در مورد بازیکنان جوانی که برای اولین بار به تیم ملی دعوت می شوند سعی می کنم که تا جایی که می توانم و دانشم اجازه می دهد با آن ها صحبت کنم و تغییر فضایی را که با آن مواجه می شوند را به آن ها تفهیم کنم و البته مسئولیتی را که به عنوان یک ملی پوش از نظر اخلاقی به دوش آن هاست را گوش زد می کنم تا از هر نظر بتوانند بهترین واکنش ها را در برابر اتفاقات مختلف داشته باشند و نمایندگان خوبی از طرف مجموعه ما باشند. پس می شود با آموزش تا حدی از بی اخلاقی جلوگیری کرد؟ تلاش ها در این زمینه فقط موردی است و نمی تواند کل فضا را تغییر دهد و ممکن است بازیکنی آنقدر تحت تاثیر فضای برد سالار فوتبال ما قرار گرفته باشد که هر چقدر هم تلاش کنی ارزش های تو را نپذیرد و به کسب برد به هر وسیه ای ادامه دهد. نمونه اش را در همین سایپا من داشته ام بازیکن جوانی که راه را اشتباه می رفت و خیلی وقت گذاشتم و با او صحبت کردم که راه خود را اصلاح کند اما در نهایت متوجه شدم تمام مجموعه سایپا را در راستای منافع شخصی اش به بازی گرفته است ،پس تا وقتی که ما به اشتباه الگوها را معرفی می کنیم و به هر کسی بدون اینکه مولفه های اسطوره بودن را داشته باشد اسطوره می گوییم و رسانه ها بجای پرداخت به متن و پرداختن به خوبی ها الگوهای نامناسبی را معرفی می کنند و فضای برد سالار بر تمام حوزه ها حاکمیت دارد بازیکنان و اهالی فوتبال نیز ارزش های اخلاقی را زیر پا خواهند گذاشت ؛ آموزش تنها موردی خواهد بود و افرادی که به مسائل اخلاقی اهمیت می دهند در اقلیت خواهند بود.

به عنوان سئوال آخر ،در این حوزه ما الگوهای دیگری را نیز برای معرفی داریم ؟ بله ما امثال دهداری ها را در فوتبال مان داشته ایم و داریم اما این الگوها توسط رسانه ها طرح نشده اند و اکثر کارها در حد شعار است و برگزاری چند بزرگداشت در روز سالگرد دهداری، در صورتی که ما باید منش و رفتار امثال دهداری و امثال منصور امیر آصفی را در فوتبال پیاده کنیم . منصور امیر آصفی نیز از بزرگان فوتبال ما بوده و هست و از نظر اخلاقی نیز یک الگوی به تمام معناست که هیچ گاه آنطور که باید به او نپرداخته ایم، در نهایت ما در صورتی در این حوزه شاهد تحول خواهیم بود که از مرحله شعار خارج شویم و به مرحله اجرا برسیم که این اتفاق نیازمند یک همت همگانی است.

ارسال نظر: