اشعار شاعران در دیدار یار -۱۰

ندیم: سیصد و سیزه آیینه ترا می‌طلبند / ذوالفقار پدری را به کمر می‌بندی

کدخبر: 2041560

نصیر ندیم، شاعر افغانستانی در دیدار شاعران با رهبر انقلاب شعری با عنوان "خفته پرچال به پرچال کبوتر در خون" را خواند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی « نسیم آنلاین »، نصیر ندیم، شاعر افغانستانی در دیدار شاعران با رهبر انقلاب شعری با عنوان "خفته پرچال به پرچال کبوتر در خون" را خواند.

آسمان از چه نشسته است سراسر در خون

لاک پشتی که برون امده از لاک کجاست

کو پرنده که نباشد همه پر پر در خون

فوران از رگ هر چشمه برون امده است

کوچه کوچه نفسی شهر شناور در خون

تو نبودی و در این خانه چه طوفان امد

تو نبودی و خزان از در ایوان امد

تو نبودی و بهار از دل باغستان رفت

تو نبودی و شراب از رز تاکستان رفت

تو نبودی که سر دار سرم بازی شد

تو نبودی که سحر قاتل ما قاضی شد

مرگ چسپیده به دیوار در خانه ی ما

برگ ما شاخه ی ما غله ی ما دانه ی ما

مرگ باز از در هر خانه به داخل امد

مرگ بی چون و چرا هر شبه نایل امد

مرگ چنبر زده بر بادیه چون ابر سترگ

گرگ٬ گرگ امده گرگ امده از گرگا گرگ

گفت: ادینه به ادینه جهان تعطیل است

گرچه روشن آینه، جهان تعطیل است

ای شبان دل ما حکمت عیسی با تو

پاسبان گل ما صحبت سینا با تو

راز عالم نفس پاک ترا می خواهد

بوی از پیرهن چاک ترا می خواهد

مهر جالوت شده نغمه ی داوود تو کو

شهر تابوت شده مژده ی موعود تو کو

لشکر پیل به تخریب حرم امده است

کو ابابیل که بر کعبه ستم آمده است

ناکسان اندو درین گستره میدان دارند

قاسطان اند و به نیزه همه قران دارند

ای که در غربت ما جام جهان مصحف توست

دایره دایره تقدیر زمان در کف توست

نوبت توست که این معرکه را برداری

شرق تا غرب به شمشیر مسخر داری

وقت ادینه به ادینه ترا می طلبند

سیصدو سیزه ایینه ترا می طلبند

ذوالفقار پدری را به کمر می بندی

ارسال نظر: