این نویسنده ادبیات داستانی کودک و نوجوان همچنین در ارزیابی خود از آثار این حوزه به «نسیم»، گفت: - در آثاری که از نویسندگان ایرانی نوشتهاند، گاهی اوقات نویسنده به طور ناخودآگاه به این سمت رفته تا پیامی را تبلیغ کند یا اینکه نویسنده سفارشی را پذیرفته و در اثر خود تلاش کرده عناصری را که از وی خواسته شده است در داستان خود به طور مستقیم جای دهد. در میان آثار نویسندگان کودک و نوجوان عدم خلاقیت بسیار دیده میشود و این روند خیلی پر رنگ بوده است. - طی سالهای گذشته رنگ ادبیات ما بیشتر آموزشی و تربیتی بوده و از بالا به پایین به آثار تولیدی نگاه شده و کار خلاقانهای به آن معنا نداشتهایم. به عبارتی شاید بتوان گفت که 10 الی 20 درصد ادبیات ما را ادبیات خلاق تشکیل داده و عمدتا کتابهایی منتشر شدهاند که انتقال پیام یا مضمون در این آثار بسیار پر رنگ بودهاند. - حضور این آثار در ادبیات ما موجب شده تا مخاطبان کودک و نوجوان ما چندان به نویسندگان ایرانی توجه نداشته باشند و رغبتی برای مطالعه آنها باقی نماند. این نوجوانان در حال حاضر بیشتر به دنبال لذت در آثار ترجمه هستند و یا اینکه حداقل دیگر به دنبال مطالعه کتاب نیستند. - در
ایران زمانی که اثری مورد استقبال قرار میگیرد تب آن در جامعه پخش میشود و فضایی ایجاد میشود که جامعه را به آن سمت میبرد. البته مشکلی در این موضوع نیست زیرا زمانی که خلأی در آثار وجود داشته باشد و در این فضا اثری مورد توجه قرار گیرد، بقیه نویسندگان به تبع آن به سوی این کشیده میشوند که چنین کاری را انجام دهند. - این امر اجتناب ناپذیر است اما ای کاش منتقدان و کسانی که حرفی برای گفتن دارند و بر ادبیات اشراف دارند با دیدن اینگونه آثار هشدار دهند و با نقدهای خود نویسندگان را به جاده فرا خوانند.