کانونی که برای ایران نبود

کدخبر: 922278

«نسیم»، در گزارشی به بررسی اجمالی سوابق کانون منحله نویسندگان و رابطه آن با انقلاب اسلامی مردم ایران می‌پردازد

به گزارش خبرنگار «نسیم» همین چند روز پیش بود که پنجمین مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران با وجود منع قانونی و بعد از هفت سال تشکیل جلسه داد و اعضای جدید هیئت اصلی دبیران، جانشینان، منشی، بازرسان و صندوق‌داران را مشخص کرد.

این جلسه به ریاست علی بابایی و با حضور فرخنده حاجی زاده، ناصر زرافشان و اکبر معصوم بیگی به عنوان هیئت رییسه برگزار شد و در آن رضا خندان (مهابادی)؛ حسن اصغری، علی اشرف درویشیان، مهدی غبرایی، بکتاش آبتین به عنوان هیئت دبیران و حافظ موسوی، علی عبداللهی، علیرضا اجباری، حمید یزدان پناه و فانوس بهادروند به عنوان جانشینان هیئت و علیرضا عباسی به عنوان دبیر، رضا عابد و علی صداقتی خیاط به عنوان بازرس و حسن صانعی نیز به عنوان صندوقدار انتخاب شد.

اقدام اخیر کانون نویسندگان دلیلی شد تا در گزارش زیر نگاهی به فعالیت های ضدانقلابی این کانون منحله داشته باشیم:

**راه اندازی کانون نویسندگان با تلاش های جلال آل آحمد

کانون نویسندگان ایران از اردیبهشت سال ۱۳۴۷ خورشیدی و به عنوان نخستین تشکل صنفی اهل قلم ایران با تلاش‌های جلال آل احمد و پیگیری‌های مستمر او تشکیل شد و در اولین دوره از فعالیت خود و پس از برگزاری انتخابات سیمین دانشور، محمود اعتمادزاده(به آذین)، نادر نادرپور، سیاوش کسرایی و داریوش آشوری به عنوان اعضای اصلی و غلامحسین ساعدی و بهرام بیضایی، به عنوان بازرس و فریدون تنکابنی‏ به عنوان صندوقدار و اسماعیل نوری علا به عنوان‏ منشی انتخاب شدند؛ البته در اولین دوره انتخابات کانون نویسندگان ایران سیمین دانشور به عنوان رئیس هیئت دبیران‏ برگزیده و نادر نادرپور به سمت سخنگوی‏ کانون تعیین شد.

البته در اولین انتخابات کانون‏ نویسندگان، نام آل احمد و به آذین‏ در صدر کاندیداها قرار داشت. جلال با اعلام این نکته که از لحاظ عقیدتی با اکثر اعضاء اختلاف دارد نامزدی خود را رد کرد و تلویحا از به‏ آذین هم چنین‏ درخواستی کرد ولی او نپذیرفت.

عمده تلاش جلال آل احمد در این دوره «تحریم جشن هنر شیراز» و همچنین اعتراض به تشکیل «کنگره ملی شاعران و نویسندگان» بود که از سوی فرح پهلوی برای مدیریت اعتراضات روشنفکران طراحی و راه‌اندازی شده بود و جلال آل احمد در صدد ایجاد حرکتی برای تحریم این کنگره بر آمد و تلاشهایی‏ برای تشجیع شاعران و نویسندگان انجام داد. او با به دیدار شاعران و نویسندگان‏ رفت و از آنان برای شرکت فعال در این تحریم‏ دعوت کرد. همین تلاش‌ها و رفت و آمدها بود که ایده اولیه تاسیس این کانون را در ذهن جلال پروراند.

کانون در دوره نخست خود در اعتراض به سانسور مطبوعات و فشار به چاپخانه‌ها و ممیزی کتاب در دولت هویدا و سفر جمعی از نویسندگان جهان که به دعوت دربار بود منجر به اعلامیه تحریم این کنگره توسط 52 نویسنده شد و با تشکیل جلساتی در منزل آل‌احمد تاسیس شد و در اردیبهشت ماه سال 47 با رای به مرامنامه تدوین شده و به‌آذین اعلام تشکیل کرد.

از فعالیت‌های کانون در این دوره می‌توان به مراسم شب شعر، تجلیل از شاعر معاصر نیما یوشیج، تشکیل چند کمیسیون کار، مانند کمیسیون انتشارات، بررسی سانسور، حقوق مولف و ثبت کانون و انتشار چند بیانیه اعتراض اشاره کرد با این حال با توجه به شروع فعالیت‌های مسلحانه ضد رژیم شاه و سوءظن بیشتر رژیم به مخالفان و قبل از آن تهدید و اختلافات درونی کانون و مرگ ناگهانی جلال آل احمد (در شهریور 1349) کانون بعد از دو سال و نیم فعالیت در سال 1349 فروپاشید و مرحله اول فعالیت کانون به پایان رسید.

**دیدار اعضای کانون با بنیانگذار انقلاب اسلامی

البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کانون نویسندگان ایران به عنوان مرکز تجمع و حافظ منافع صنفی نویسندگان ابراز وجود کند و از همان ابتدای حرکت مردمی علیه رژیم پهلوی موضعی مخالف حرکت ملت را در پیش گرفت و به عنوان همراه در کنار گروه های چپ ایستاد؛ با این حال این کانون به همت هیئت دبیران خود بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب خواستار ملاقات با امام خمینی (ره) شد.

در این دیدار اسفندیار فرد، باقر پرهام، بزرگ پورجعفر، فریدون تنکابنى، اسماعیل خویى، مصطفى رهنما، غلام حسین ساعدى، محمد على سپانلو، جلال سرفراز، فریدون فریاد، محمد قاضى، سیاوش کسرایى، جواد مجابى، محمد مختارى، نعمت میرزا زاده ( آزرم)، جمال میر صادقى، منوچهر هزارخانى، محسن یلفانى و سیمین دانشور در مدرسه علوی به دیدار امام رفتند. .

امام به آنها فرمودند: «پیش‌تر قلم شما را شکستند. الان قلم شما باز است، لکن استفاده از قلم در راه آزادی ملت و در راه تعالیم اسلامی بکنید...»

**مخالفت اعضای کانون ساماندهی و قاعده مند کردن مطبوعات از سوی دولت موقت

با وجود سخنان امام خطاب به کانون نویسندگان ایران، آنها در همان ابتدا با دولت موقت به مشکل برخوردند و بیانیه ای پیرامون محکومیت حمله به‏ کتابفروشی‏ها صادر کردند. در واقع آنها در بیانیه خود دولت موقت را به ضعف و سازش با برخی گروه ها متهم می کند.

از دیگر اقدامات کانون که در مقابله با انقلاب اسلامی به شمار می رود، مخالفت آنها با ساماندهی و قاعده مند کردن مطبوعات از سوی دولت موقت بود؛ کانون در موضوع لایحه مطبوعات نیز با دولت‏ موقت رودررو شد. اخبار این رودررویی به طور مبسوط در جراید آن ایام منعکس است. در آن‏ روزها، دولت موقت می‏‌کوشید تا با تدوین‏ لایحه‏‌ای خاص، نحوه فعالیت مطبوعات را تحت‏ سامان و قاعده درآورد، ولی کانون نویسندگان با این اقدام مخالفت می‏‌کند.

**مخالفت با انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها

کانون نویسندگان ایران با انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها نیز مخالف بود و کار به جایی رسید که در اردیبهشت سال 1360 محل کانون به تصرف نیروهای انقلاب در آمد و بعد از آن به حکم دادگاه این کانون تعطیل و از انجام فعالیت های آن جلوگیری به عمل آمد.

البته نباید فراموش کرد که آنها در اواخر مهر 1358 خواستار برپایی شب شعر بودند که وزارت ارشاد آن زمان مجوز برگزاری این مراسم را صادر نکرد و در فروردین همان سال مجمع عمومی نویسندگان با هدف اتخاب هیئت دبیران برگزار شد و طی آن افرادی چون احمد شاملو، غلامحسین ساعدی، اسماعیل خویی، محسن یلفانی و باقر پرهام به عنوان اعضای اصلی و سیاوش کسرایی و هوشنگ گلشیری به عنوان اعضای علی‌البدل معرفی شدند.

**استعفای دسته جمعی بعضی از اعضای کانون در اعتراض به خط و مشی کانون در مخالفت با جمهوری اسلامی

البته در مهر ماه 1358 جمعی از نویسندگان عضو این کانون استعفای خود را از عضویت در کانون نویسندگان ایران اعلام کردند که امیرحسین آریانپور - محمد آقازاده - محمود احیائی - مهدی اخوان ثالث - مهدی اسفندیارفرد - حسن اصغری - هانیبال الخاص - اصغر الهی - علی امینی نجفی - امیر نیک‌آئین - غلامرضا امامی - ناصر ایرانی - حسن پستا - محمد پورهرمزان - جاهد جهانشاهی - بهرام حبیبی - رکن‌الدین خسروی - محمد خلیلی - محمدحسین روحانی - محمد زهری - جلال سرفراز - احسان طبری - جلال علوی‌نیا - اسدالله عمادی - دکتر نورالدین فرهیخته - بهزاد فراهانی - حسن قائم‌پناه - محمد قاضی - جعفر کوش‌آبادی - کامبوزیا گویا - غلامحسین متین - پرویز مسجدی - ناصر موذن - محمدعلی مهمید - رحیم نامور - نصرت‌الله نوحیان، نویسندگانی هستند که با انتشار اسامی خود به صورت رسمی از این کانون خارج شدند.

این دسته از نویسندگان در نامه خود اعلام داشتند که درصدد تشکیل یک کانون و یا اتحادیه تازه‌ای هستند که در راستای انقلاب اسلامی و ضدامپریالیستی ایران حرکت خواهد کرد. همچنین این افراد عنوان کرده بودند: هیات دبیران کانون نویسندگان ایران در شرایطی که میان انقلاب و دشمنان داخلی و خارجی‌اش یک مبارزه مرگ و زندگی درگیر بود و هست، به نام کانون با نیروهایی همگام و هم‌آواز شده که در کارشکنی و ایجاد موانع بر سر راه تحکیم و توسعه انقلاب پافشاری دارند. همچنین این هئیت در یک مساله معین و مورد اختلاف، یعنی برگزاری شب‌های شعر و سخنرانی، نه تنها به هشدار چند تن از اعضای کانون که چنین اجتماعی را طی ده شب متوالی در محیطی که پذیرای فتنه و آشوب است صلاح نمی‌دانستند، توجه نکرد، بلکه با میدان دادن به هتاکی و ایجاد تشنج در اثنای جلسات عمومی و با حملات شخصی و ایراد انواع تهمت‌ها در طی اعلامیه‌ها و مقاله‌ها دست به اقداماتی زد تا پنج نویسنده و شاعر و مترجم سرشناس این کشور را که هر کدامشان سابقه ممتد مبارزه در کانون و جامعه دارند، ابتدا به تعلیق عضویت و سپس به اخراج محکوم کند. با این عمل هیات دبیران مسئولیت سنگین ایجاد تفرقه و انشعاب در صفوف نویسندگان و شاعران ایرانی را در لحظات حساس انقلاب ایران به گردن گرفت.

**حمایت از منافقین و گروهک های مارکسیستی افراطی

متاسفانه کانون نویسندگان ایران یکی از طرفداران و حامیان گروهک منافقین و همچنین گروهک های مارکیسیستی افراطی بودند و باعث دامن زدن به فتنه ها و آشوب های خیابانی در اوایل انقلاب می شدند. حتی آنها در هفته‌های آخر قبل از ورود سازمان منافقین به فاز نظامی و تروریستی نیز از این سازمان جانبداری کردند. همین رفتارها موجب اعلام انحلال کانون شد تا اینکه عطاءالله مهاجرانی؛ وزیر ارشاد متواری دولت اصلاحاتدر سال 78 و به طور غیرقانونی اجازه فعالیت این گروهک شبه صنفی را داد. ولی در اسفند سال 80 و در حالی که رئیس مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها بود، فعالیت کانون نویسندگان ایران را غیرقانونی دانست.

حمایت کانون نویسندگان از سازمان منافقین حتی تا اخراج منافقین از عراق نیز ادامه داشت؛ به گونه ای که در سایت «کانون نویسندگان ایران در تبعید» بیانیه ای در خصوص حمایت خود از منافقین منتشر کرد و حمله به اردوگاه اشرف را نقض آشکار حقوق انسانی دانست.

سعید سلطان پور و اسماعیل خویی که از اعضای ارشد «کانون نویسندگان ایران در تبعید» هستند پیوند خاصی با سازمان منافقین دارند و حتی این افراد در جلسات داخلی این گروهک تروریستی نیز شرکت می کردند.

**تلاش برای احیای کانون نویسندگان در دولت تدبیر و امید

بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم صحبت هایی مبنی بر فعالیت دوباره کانون نویسندگان مطرح شد و در این میان سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزیز ارشاد در خصوص فعالیت دوباره این کانون گفت: کانون نویسندگان یک بحث تاریخی دارد که این بحث تاریخی اگرچه در دوره‌ای از تاریخ سیاسی کشور اهمیت داشته است، اما با توجه به این‌که امروز برخی از اعضای آن یا از دنیا رفته‌اند یا در شرایطی هستند که دیگر حال و حوصله فعالیت ندارند، بنابراین طبعا می‌تواند پوست‌اندازی کند که هم به نفع کانون باشد و هم به نفع نویسندگان آن.» است.

**انتظارات اعضای جدید از معاون فرهنگی دولت یازدهم

«حافظ موسوی» یکی از اعضای جدید این کانون با انتشار یادداشت «لیست سیاه» در ماهنامه مهرنامه گفت: «امیدوارم حالا که آقای صالحی (معاون فرهنگی وزارت ارشاد) پا پیش گذاشته‌اند و به عنوان امدادرسان به این منطقه سونامی‌زده وارد شده‌اند، آن طومار سیاه را در هم بپیچند و نام نیکی از خود به یادگار بگذارند.»

**ارتباط تنگاتنگ اعضای کانون با ساواک

تشدید فعالیت کانون غیرقانونی نویسندگان در حالی صورت می‌گیرد که براساس اسناد سازمان اطلاعات و امنیت رژیم ستم‌شاهی، اعضا و فعالان آن ارتباطات تنگاتنگی با «ساواک» داشتند و پس از انقلاب اسلامی نیز با صدور بیانیه‌های مختلف به معارضه با احکام اسلام و آرمان‌های انقلاب پرداختند.

**سیاست وزارت‌خانه های ارشاد و کشور در برابر کانون چیست؟

حال باید دید با همه این سوابق سیاه وزارت ارشاد و وزارت کشور چه سیاستی را در برابر این کانون غیرقانونی خواهند داشت و آیا همان طور که به قول اعضای جدید انتخابات مجمع عمومی شان بعد از چندین سال در فضائی آرام برگزار شد باز هم فعالیت شان به همین شکل ادامه پیدا می کند؟!

ارسال نظر: