شاعران فارسیزبان در مدح پیامبر(ص) چه گفتند؟
شاعران فارسی زبان هرکدام به اندازه کمال و معرفت خود زبان به نعت پیامبر(ص) گشودند و خلق عظیم او را ستودهاند؛ بیشک لطیفترین و زیباترین اشعار فارسی، اشعاری است که در نعت پیامبر(ص) سروده شده است
به گزارش خبرنگار «نسیم»، از زمانی که حضرت پیامبر اعظم (ص) رسالت خود را اعلام کرد مسلمانان به تکریم خصایل صفات آن حضرت پرداختند و شاعران عرب و عجم و دیگر ملتهای جهان رسول اکرم را نعت گفتند. پیامبر اکرم (ص) آخرین فرستاده خداوند، علاوه بر اینکه مهمترین تاثیر را در زندگی بشریت داشت و مسیر تاریخ را از تاریکی به روشنایی کشاند، تاثیر بسیار شگرفی در ادبیات و شعر فارسی نیز داشته است.
از زمان عرضه دین اسلام به ایران و ایرانیان، آنها که خود طبعی لطیف و شاعرانه داشتند، با وارد ساختن مراتب ستایش و احترام خود نسبت به رسول اکرم (ص) و دیگر امامان معصوم، غنای ادبی خود را بیشتر کرده و گونه ای ادبی به نام ادبیات مذهبی بنیان نهادند که بعدها شاکله اصلی ادبیات فارسی شد.
شخص پیامبر اعظم (ص) ، با این که خود شاعر نبودند، اما شعر و شاعران و ادیبان را دوست می داشتند. در حدیثی معتبر از ایشان نقل است که« الشعراء امراء الکلام» یعنی شاعران، امیران و پادشاهان سخنند. و در حدیثی دیگر فرموده اند:« خدا را در زیر آسمان گنجهایی است که زبان شاعران کلیدهای آن گنجهایند». چنان که مولانا جلال الدین رومی می گوید:
هم امارت هم زبان دارم کلید گنج عرش / وین دو دعوی را دلیل است از حدیث مصطفی (ص)
شاعران فارسی زبان هر کدام به اندازه کمال و معرفت خود زبان به نعت پیامبر گشودند و خلق عظیم او را ستودهاند. بیشک لطیفترین و زیباترین اشعار فارسی اشعاری است که در نعت پیامبر (ص) سروده شده است . می توان گفت که همه شاعران بزرگ ما دیوان ها و دفترهای خود را با نعت پیامبر و درود بر او و خاندان پاکش شروع کردهاند تا الهام بخش و مبارک کننده اشعار و گفتههایشان باشد.
اوج توصیف ها و مدایح نبوی، درآثار منظوم و منثور قرن پنجم و ششم هجری قمری به چشم می خورد. در شعر، شاعرانی چون جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، سنایی غزنوی و خاقانی شروانی، و در نثر، قابوسنامه عنصر المعالی کیکاووس،کیمیای سعادت غزالی و ترجمه کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی از نمونه های با ارزش این دو قرن هستند.
در بررسی و تحلیل اشعاری که در نعت خاتمالنبیین محمد مصطفی (ص) انجام گرفته است می توان مشاهده نمود که شاعران همواره تحت تأثیر حوادث و وقایع زندگانی آن حضرت قرار گرفتهاند و از قبل از تولد ایشان تا پایان عمر آن حضرت به رخدادها توجه کرده و در جریان نعت آن عزیز آن را زینت شعر خود ساختهاند.
گذشته از ستایش پیامبر، روش ها و توصیه های اخلاقی و تربیتی ایشان نیز سرلوحه محتوایی آثار ادبی فارسی زبانان قرار گرفته است و همچنین زندگی فردی و اجتماعی، محبوبیت ایشان در درگاه پروردگار عالم و نظرگاه عالمیان، رفتار و کردار و منش مهرورزانه ایشان نیز همواره مورد تاکید و اشاره شاعران بوده است.
عموم ادیبان ایران، حوادث زندگی و جلوه های مختلف شخصیت جامع پیامبر اعظم (ص) را در مقام انسان کامل و اسوه بشر در آثار خویش منعکس ساخته اند که در شعر سنتی فارسی نمودی چشمگیر دارد. شاعران آزاده، ستایش حضرت محمد (ص) را نه ستایش خود بلکه ستایش پاکی ها، خلوص، آزادگی و ایمان و استقامت می دانند.
شمس الدین محمد حافظ شیرازی که لسان الغیب است ، شعر معروفی درباره پیامبر (ص) دارد که با زیباترین زبان و تشبیهها به وصف پیامبر اکرم (ص) پرداخته است:
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد / دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد
طرب سرای محبت کنون شود معمور / که طاق ابروی یار منش مهندس شد
ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا / فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد
بصدر مصطبهام ، مینشاند اکنون یار / گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد
شاعر پرآوازه (شیخ اجل) سعدی شیرازی نیز درباره حضرت محمد(ص) شعر معروفی دارد که می گوید:
ماه فرو ماند از جمال محمد (ص) / سرو نباشد به اعتدال محمد (ص)
قدر فلک را کمال و منزلتى نیست / در نظر قدر با کمال محمد (ص)
وعده دیدار هر کسى به قیامت / لیله اسرى شب وصال محمد (ص)
آدم و نوح و خلیل و موسى و عیسى / آمده مجموع در ظلال محمد(ص)
عرصه گیتى مجال همت او نیست / روز قیامت نگر مجال محمد (ص)
همچنین شیخ عطار نیشابوری درباره حضرت محمد(ص) شعر معروفی دارد که راوی صحبتهای جبرئیل با این حضرت است و می گوید:
یک شبی در تاخت جبریل امین / گفت ای محبوب رب العالمین
صد جهان جان منتظر بنشستهاند / در گشاده دل بتو در بستهاند
هفت طارم را ز دیدارت حیات / تا برآیی زین رواق شش جهات
انبیا را دیده ها روشن کنی / قدسیان را جانها گلشن کنی
اول آدم را که طفل پیرزاد / برگرفت از خاک و لطفش شیر داد
مولوی شاعر معروف هم درباره حضرت محمد(ص) اشعار بسیار زیادی دارد. او که داستانهای پیامبرش دستمایه گفتن و سرودن در مثنویاش شده و بارها از آن حضرت گفته و ارادتش را به ساحت پاکش نشان داده است:
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست / ما بفلک میرویم عزم تماشا کراست
ما بفلک بودهایم یار ملک بودهایم / باز همانجا رویم جمله که آن شهر ماست
خود ز فلک برتریم وز ملک افزون تریم / زین دو چرا نگذریم؟! منزل ما کبریاست
نورالدین عبدالرحمن جامی هم اشعار زیادی درباره حضرت محمد(ص) سروده است، اما او در یکی از غزلهای پور شور خودش از عشق بی نهایتش به پیامبر عزیزش میگوید و وصف جمال چون ماهش را با زبان شاعرانهاش میسراید.
مصطفایی به صفای دو رخ و لعل تو آل / ابرو و خال سیاه تو هلال است و بلال
صورت بینی سیمین تو اشک نبی است / که رُخت گشته دو نیمه است ازو ماه مثال
طرف رویت به خط سبز بود لوح کلیم / که برو کرده یدالله رقم آیات جمال
سنایی غزنوی درباره حضرت محمد (ص) شعر بسیار زیبای دیگری دارد که در آن از جان جانان میگوید و خود را از وصف پیامبر اکرم (ص) ناتوان میبیند. قسمتی از این قصیده بلند به شرح زیر است:
روحی فداک ای محتشم لبیک لبیک ای صنم / ای رای تو شمسالضحی وی روی تو بدرالظلم
مایه ده آدم تویی میوۀ دل مریم تویی / همشهری زمزم تویی یا قبلة الله فی العجم
دانم که از بیتاللهی شیری بگو یا روبهی / در حضرت شاهنشهی بوالقاسمی یا بوالحکم
کمالالدین علی محتشم کاشانی شاعر پیشکسوت در حوزه آیینی که اشعارش در وصف اهل بیت علیهم السلام به خصوص درباره امام حسین(ع) زبان زد است درباره حضرت محمد(ص) هم شعر بسیار زیبا و البته طولانی دارد:
از بس که چهره سوده تو را بر در آفتاب / بگرفته آستان تو را بر زر آفتاب
از بهر دیدنت چو سراسیمه عاشقان / گاهی ز روزن آید و گاه از در آفتاب
گرد سر تو شب پره شب پر زند نه روز / کز رشک آتشش نزند در پر آفتاب
گر پا نهی ز خانه برون با رخ چه مهر / از خانه سر به در نکند دیگر آفتاب
گرد خجالت تو نشوید ز روی خویش / گردد اگر چه ریگ ته کوثر آفتاب
خواجو کرمانی نعت زیبایی سروده است صالح را غلام درگاه پیامبر (ص) و آدم را خوشهچین خرمن محمد (ص) دانسته و پس ذکر مقام رفیع آن حضرت به این طریق از قرآن برای بیان افکار و پیام خود استفاده کرده است.
سده مرقوع شرعت عقل را « اعلی الذری» / برج «اوادنی» زرخسارت پر از بدر منیر
بر سپهر « لی معالله» عارضت ماهی تمام / آهوی مستت که دارد کحل « ما زاغالبصر»
حرفی از آیات تعظیمت « رسول قد خلت» / حلقه مفتول جعدت روح را «حبلالمتین»
حکیم ناصر خسرو قبادیانی هم درباره حضرت محمد(ص) بسیار سروده است، اما یکی از مشهور ترین اشعار ناصرخسرو قصیدهای است طولانی با ردیف محمد که می گوید:
گزینم قرآن است و دین محمد / همین بود ازیرا گزین محمد
یقینم که من هردوان را بورزم / یقینم شود چون یقین محمد
کلید بهشت و دلیل نعیمم / حصار حصین چیست؟ دین محمد
ملکالشعرای بهار این قرب مقام را چنین سروده است:
ای آفتاب گردون! تاری شو و متاب / کز برج دین بتافت یکی روشن آفتاب
بنمود جلوهای و ز دانش فروخت نور / بگشود چهرهای و ز بینش گشود باب
شمس رسل محمد مرسل که در ازل / از ما سوی الله آمده ذات وی انتخاب
تابنده بد ز روز ازل نور ذات او / با پرتو و تجلی بی پرده و نقاب
مهدی سهیلی مکه را در آستانه ولادت آن بزرگ مرد جهانی اینگونه معرفی میکند:
شگفتیخانه «امالقری» در انتظار روی او بود / شب جهل و ستمکاری به امید طلوع پایداری بود
سراسر دستگاه آفرینش اضطرابی داشت / و نبض کائنات از انتظاری دمبدم میزد
که امشب نیمهشب خورشید میتابد / ز شرق آفرینش دختر امید میتابد
عموم ادیبان ایران، حوادث زندگی و جلوه های مختلف شخصیت جامع پیامبر اعظم (ص) را در مقام انسان کامل و اسوه بشر در آثار خویش منعکس ساخته اند که در شعر سنتی فارسی نمود چشمگیرتری دارد. در عصر معاصر نیز شاعران برجسته و شاعران جوان بسیاری به نعت و ستایش رسول اکرم(ص) در اشعار خود پرداخته اند و هرکس به قدر همت خویش از این جشمه جوشان الهی بهره برده است. هرچند که هنوز آنگونه که باید و آنگونه که در خود شان و مقام و سیره آن حضرت است در عصر حاضر در اشعار شاعران فارسی زبان به ایشان پرداخته نشده است اما در همین حد نیز این نعتها تاج افتخاری است بر سر ادب فارسی که همچنان میدرخشد.