پیامبران شهرنشین و شبان حاشیه‌نشین

کدخبر: 2376644

اکثر افرادی که در حاشیه سکنی گزیده‌اند بخاطر این آن محل را انتخاب کردند که پول نداشتند. حاشیه‌نشین‌شدن در ابتدا بخاطر این بر شما وضع شده‌است که محروم اقتصادی هستید. شما وقتی حاشیه‌نشین شوید همه فکر می‌کنند بدبختید! کسی شما را مهم نمی‌داند

نسیم آنلاین؛ محمد غفاری: خود خدا با بعثت اولین پیامبر روی زمین، بحث مرکز و پیرامون را آغاز کرده‌است. مرکز که در این مثال پیامبر باشد دارای برخی فضیلت‌هاست که مردم عادی از آن محروم‌اند. پیامبر با دیگران فرق دارد، پیامبر چراغ هدایت انسان به سمت خداست و ما باید سعی کنیم شبیه پیامبر شویم. قرب الهی و به کمال رسیدن انسان در گرو پیروی از راه پیامبر است. در ادامه تاریخ بشر اما محوریت فضیلت و قرب الهی برای در مرکز قرار گرفتن جای خود را به سرمایه داد. پیامبران عصر ما سرمایه‌داران هستند. ما به پیروی از مرکزنشینان ثروت‌مند سعی می‌کنیم خودمان را در مسیری که ایشان به سمت تنعمات مادی رفته‌اند بیندازیم. خلاصه که شما بهتر می‌دانید، یک چیزی داریم که به آن مرکز می‌گویند. آنجا امور به خوبی پیش می‌روند و زندگی شیرین و راحت است. حداقل شما یک شأنیتی برای خود دارید و مقبولیتی نزد فامیل و مردم محل بهم زده‌اید. در مقابل اما چیزی داریم تحت عنوان حاشیه. آقا این حاشیه بسیار چیز بدی است. شما وقتی حاشیه‌نشین شوید همه فکر می‌کنند بدبختید! کسی شما را مهم نمی‌داند. اصلا اگر مهم هستید چرا آنجا نشستید؟ چرا یک خانه درست در مرکز شهر ندارید؟ چرا باید در جایی زندگی کنید که انگار تبعید شده‌اید؟ من حیث المجموع این دوگانه وجود دارد و مرکز مهم و مقبول و حاشیه بی‌اهمیت و نه چندان مقبول است.

ناتوانی مالی محرومیت اجتماعی به بار می‌آورد

حاشیه مأمن و مأوای محرومان است. شما در حاشیه حس می‌کنید مهم نیستید. حس اینکه شما از تنعماتی محروم شده‌اید شما را خفه خواهد کرد. شما دارید در کنار یک گروه محروم اقتصادی در یک منطقه دورافتاده زندگی می‌کنید. اکثر افرادی که در جوار شما سکنی گزیده‌اند بخاطر این آن محل را انتخاب کردند که پول نداشتند. حاشیه‌نشین‌شدن در ابتدا بخاطر این بر شما وضع شده‌است که محروم اقتصادی هستید. در ادامه وقتی در کنار دیگر محرومین هر روز برای کار می‌روید به مرکز، به شهر، به جایی که افراد غیرمحروم آنجا حضور دارند و اوضاع آن‌ها را با خودتان مقایسه می‌کنید حس محروم‌بودن شدیدتری می‌کنید. شما توسط مرکزنشینان طرد شده‌اید و وضعیت نامناسب اقتصادی دارید. روابط شما با حاشیه‌نشینان است و در کنار تأثیرپذیری از این گروه، شما حاشیه‌نشین شناخته می‌شوید. این درماندگی (حاشیه‌نشینی) اگر طولانی و آموخته‌شده شود شما علایق متفاوتی پیدا می‌کنید و در آستانه محرومیت اجتماعی قرار می‌گیرید. در کل کشور هم ما شاهد این هستیم که وضعیت برخی استان‌ها مناسب و برخی استان‌ها نامناسب است. ما حتی در سطح کشوری هم نابرابری و حاشیه‌نشینی را مشاهده می‌کنیم.  در گزارش «تحلیل وضعیت سلامت اجتمـاعی در اسـتان‌های  کشور» که در سال 1395 منتشر شد، سلامت اجتماعی با معیارهایی مثل مصرف مواد، کار کودکان، طلاق، بیکاری تحصیل‌کردگان، تنبیـه و مواظبت ناکافی کودکان و مصرف دخانیات بررسی شد. اسـتان یزد رتبه اول سلامت اجتماعی و استان سیستان و بلوچستان آخرین رتبه را به دست آورد.

589

راه‌‌های احتمالی برای جاماندگان از کشتی نوح

اگر ار آن جهنم فرار نکنید شما دور از مرکزی که منابع را به شما تزریق کند در آتشی به نام طردشدگی خواهید سوخت. طردشدن حس مثبتی نیست و عواقب مثبتی ندارد. شما طردشده‌اید و حتما تلاش‌هایی برای بهبود وضع خودتان خواهید کرد. طردشدگی تنها یک حس سطحی و بچه‌گانه نیست که فقط در ذهن محرومین طردشده وجود داشته باشد. آدم‌های طردشده اصولا با پشتوانه سیاسی و اقتصادی مرکزنشینان طرد می‌شوند. طردشدگان به فراموشی سپرده می‌شوند. توسط آدم‌های مرکزنشین که سرمایه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و همه آنچه خوبان جهان دارند را دارند. زیاد هم دارند. شما در هرصورت نسبت به مرکزنشین جماعت وضع سخت‌تری دارید و این سختی باعث می‌شود ناراضی شوید. نارضایتی در صورتی که جبران نشود به سمت خشم حرکت می‌کند. حاشیه‌نشینی که از نظر اقتصادی و اجتماعی طردشده است یک انسان عصبی، ناراضی و در آستانه حرکت به سمت ناهنجاری است. این شهروند ایرانی که از حقوق اولیه شهروندی خود محروم می‌باشد در نزدیکی شهرهای بزرگ و توسعه‌یافته زندگی می‌کنند.

چیزی برای از دست دادن وجود ندارد

میزان تحرک مردم ما بخاطر بالا بودن مهاجرت بسیار بالا بوده، 48 درصد افراد در تهران سابقه جابجایی محله دارند. می‌دانید معنیش چیست؟چه چیزی می‌تواند این‌ها را جمع کند؟ طردشدگی در بین حاشیه‌نشینان به یکی از مولفه‌هایی تبدیل می‌شود که ایشان را کنار هم جمع کند. عماد افروغ که خدایش بیامرزد در اواخر عمر خویش از این می‌گفت که حوادث بعد از فوت خانم امینی یک جنبش اجتماعی نبود. انسان‌های طردشده اجتماعی بودند که شورش کردند. طردشدگان اجتماعی که برخی از آن‌ها از نظر اقتصادی هم محروم هستند از اوضاع ناراضی هستند. این گروه‌ها در مواردی این چنینی راهی را پیش پای خود نمی‌بینند چاره‌ای جز فریادزدن کنار هم نخواهند داشت.

براساس نظرسنجی سال 1398، فقط ۲۶ درصد جامعه گرایش سیاسی به دو جناح اصلاح طلبی و اصولگرایی دارد و ۷۴ درصد به این دو جناح گرایش ندارند. این آمار فقط در مورد طردشدگی سیاسی نیست بلکه در بحث اقتصادی و اجتماعی هم وجود دارد. وضع کنونی راه را برای حضور اکثریت جامعه بسته است. این وضعیت مسبب این خواهد شد که احتمال ارتکاب جرم و کجروی بالا برود. سلامت جامعه در نبود جرم و  همواری مسیر رفاه و توسعه اجتماعی اتفاق می‌افتد. علی ای حال شما یا فرصت‌هایی را به طردشگان خود می‌دهید تا در این کشور نفس بکشند یا وضع را به نحوی مدیریت می‌کنید که این افراد دست به اقدامات مخرب و مضری نزنند. البته تجربه حکمرانی اجتماعی در این کشور نشان می‌دهد که امور خود به خود و دیمی پیش می‌روند. احتمالا همه‌ی آسیب‌ها و معضلات ممکنی که ذکر کردم و حتی مواردی که ذکر نکردم در سال‌های پیش‌رو به قوت اتفاق بیفتند.

ارسال نظر: