تیرهای بایدن به مقصد نشست اما به هدف نه

کدخبر: 2371508

آمریکا اواخر هفته گذشته به مناطق مرزی عراق و سوریه حمله کرد. این حمله با دستور مستقیم جو بایدن رئیس‌جمهور جدید آمریکا انجام شد. به گفته برخی منابع طی این حمله یک تن به شهادت رسیده و 30نفر دیگر نیز زخمی شدند.

سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار: آمریکا اواخر هفته گذشته به مناطق مرزی عراق و سوریه حمله کرد. این حمله با دستور مستقیم جو بایدن رئیس‌جمهور جدید آمریکا انجام شد. به گفته برخی منابع طی این حمله یک تن به شهادت رسیده و 30نفر دیگر نیز زخمی شدند.

به گفته وزارت دفاع آمریکا، در این عملیات دو جنگنده اف-15 این کشور 7موشک به مواضع نیروهای عراقی مستقر در سوریه و در نزدیکی مرز با عراق شلیک کرده‌اند. براساس اعلام کاخ‌سفید، نیروهای آمریکایی مناطقی در سمت سوریه‌ای مرز را هدف گرفته‌اند اما نیروهای حشدالشعبی عراق و برخی سیاستمداران این کشور موضع‌گیری واشنگتن را فریبکارانه دانسته و می‌گویند مواضع نیروهای حشدالشعبی در سمت عراقی مرز نیز مورد حمله قرار گرفته‌اند.

در همین راستا «هادی العامری»، رهبر ائتلاف الفتح عراق ضمن درخواست از «مصطفی الکاظمی»، نخست‌وزیر این کشور برای تحقیق درباره حملات آمریکا به مرز سوریه و عراق گفت: «اطلاعات ما حاکی از آن است که برخلاف ادعای واشنگتن، الحشدالشعبی و نه مقاومت اسلامی عراق در سوریه هدف این حمله بوده است.» «احمد الاسدی»، رئیس هیات سیاسی ائتلاف الفتح در پارلمان عراق نیز روز جمعه در بیانیه‌ای اعلام کرد تجاوز هوایی آمریکا نیروها و پادگان‌های حشدالشعبی عراق در مرز با سوریه هدف قرار گرفته‌اند. او این اقدام را نقض آشکار حاکمیت و تجاوزی علیه یک کشور و نماد حاکمیت آن توصیف کرد. جنبش النجبای عراق نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد حملات آمریکا، نیروهای مرزبان عراقی را در مرز با سوریه هدف قرار داده است.

این مساله اما به‌معنای منحصر بودن حملات به خاک عراق نیست بلکه در سمت سوریه‌ای مرز نیز اهدافی مورد حمله قرار گرفته‌اند. به گفته منابع آگاه، در حملات آمریکا 7نقطه مورد حمله قرار گرفته‌اند. بنابر این می‌توان گفت  در این حمله دوسوی مرز عراق و سوریه هدف حملات بوده‌اند. این حمله با توجه به ابعاد آن و فارغ از برخی جزئیات دارای اهدافی بوده است. در ادامه گزارش به بررسی اهداف آمریکا از حمله شامگاه پنچشنبه پرداخته و سپس به ارزیابی موفقیت این حمله در تحقق اهداف پرداخته‌ایم.

اهداف بایدن از حمله به مناطق مرزی عراق و سوریه

1 _ ترسیم خطوط برای افزایش پیش‌بینی‌پذیری سیاست‌های آمریکا برای متحدان

با توجه به سیاست‌های متفاوت دموکرات‌ها نسبت به دولت جمهوری‌خواه ترامپ، روی کار آمدن بایدن تردیدهایی را درباره سیاست‌های منطقه‌ای واشنگتن ایجاد کرده بود. این تردید‌ها در سایه تنش موجود بین تیم اوباما-بایدن با نتانیاهو و نیز حملات لفظی رئیس‌جمهور جدید آمریکا پیش و پس از انتخابات علیه سعودی‌ها باعث ایجاد نوعی نگرانی در میان آنها شده بود. به همین دلیل بسیاری از ناظران منتظر ارائه شواهدی قابل اتکا از سوی بایدن بودند تا بتوانند دست به پیش‌بینی رفتارهای آتی او بزنند. بایدن قصد ایجاد تغییر در سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا را دارد اما تلاش می‌کند برای جلوگیری از فروپاشی سیاست‌های واشنگتن در منطقه و پیش‌بینی‌پذیرتر کردن آنها دست به ترسیم یک‌سری خطوط بزند تا از این طریق از نگرانی متحدان منطقه‌ای خود بکاهد.

2 _ مهار مولفه‌های غیرهسته‌ای ایران برای جلوگیری از خروج تهران از برجام

توافق برجام تقریبا بدون تمرکز بر مولفه‌های کلان موشکی و منطقه‌ای بنا شده است. با این حال سرریزهایی در امور غیرهسته‌ای نیز دارد. دولت‌های غربی معتقدند درصورت تصمیم تهران به خروج از برجام اقدامات تهران و دیگر اضلاع محور مقاومت در منطقه تندتر خواهد شد. از این‌رو آنها این‌گونه برداشت می‌کنند که تهران قصد دارد از برداشت غربی‌ها که مبتنی‌بر گزاره «درصورت فروپاشی برجام، ایران تنش‌های منطقه‌ای افزایش می‌دهد» است در معادلات استفاده کند. پس یکی از راه‌هایی که می‌تواند به تهران بفهماند نباید زیاد روی گزینه تنش‌های منطقه‌ای حساب باز کند، دست‌زدن به اقدامات هوشمندانه نظامی در منطقه است. پیام بایدن به تهران پس از حمله به نیروهای حشدالشعبی مبنی‌بر اینکه تهران باید مراقب رفتار خود باشد از جهتی با این ایده هم‌راستا است.  

3 _ تن‌دادن بایدن به کانالیزه‌شدن توسط رسانه‌های صهیونیست و تندرو

صهیونیست‌ها و دیگران بدون اعلام شواهدی مستدل و شفاف تنها این گزاره را تکرار می‌کنند که «ایران باید بداند بایدن همانند اوباما نیست». فارغ از بررسی این ادعا باید به اهداف طرح آن پرداخت. صهیونیست‌های حاکم بر تل‌آویو به‌شدت از برقراری مجدد برجام نگرانند. این مساله به‌دلیل استحکام برجام و قابل اتکا بودن آن از نظر تهران نیست، بلکه به‌دلیل شکنندگی اوضاع در تل‌آویو است. از نظر رژیم‌صهیونیستی حتی سیاست فشار حداکثری نیز یک فشار حداقلی روی ایران بوده و بایستی با درگیری نظامی آمریکا با ایران تکمیل شود. به همین دلیل آنها از هرتلاشی برای رسیدن به این نقطه فروگذار نخواهند کرد. آنها با تکرار گسترده این جمله که «ایران باید بداند بایدن همانند اوباما نیست» از یک سو می‌خواهند تهران را به این نتیجه برسانند که گفت‌وگو با دولت جدید آمریکا ممکن نیست و از سوی دیگر با الگوسازی منفی از اوباما او را به نمادی تبدیل کنند که هیچ‌کس جرات نزدیک شدن به اقدامات دولت او را نداشته باشد. به همین دلیل آنها مدام درحال تکرار این مساله هستند که بایدن همانند اوباما نبوده و در برابر ایران وا نخواهد داد بلکه تهران را پاسخگو خواهد کرد. این اقدام که با پیوست‌های رسانه‌ای در تخریب وجهه اوباما در داخل آمریکا توسط ملی‌گرایان همراه بوده است باعث می‌شود تا بخشی از راهی که در دولت بایدن برای توافق با ایران پیموده شد، در دولت جدید دموکرات‌ها سوخته و قابل استفاده نباشد.

به همین دلیل بایدن باید دست به اقداماتی بزند که در داخل مقتدر نشان داده شود زیرا او در همین حال که تحریم‌ها را علیه ایران حفظ کرده نیز در داخل متهم به ضعف نشان دادن در برابر ایران است. به همین دلیل بود که پمپئو در اظهاراتی که نشان‌دهنده ضعف بایدن در جبهه داخلی بود بار دیگر توقع بی‌اندازه همفکرانش را نشان داده و گفت: «امید‌وار است دولت بایدن اهداف واقعی را مورد هدف قرار داده باشد نه صحراها را.» بایدن به‌دلیل شرایط به‌گونه‌ای کانالیزه شده که مجبور است در برخی مسیرها گام بردارد.

4 _ مزیت حمله به مرزهای عراق و سوریه نسبت به دیگر نقاط

دولت بایدن قصد دارد برخلاف ترامپ زمین بازی را به سوریه منتقل کند. از نظر او آمریکا ظرفیت درگیری بیشتر در عراق را دارا نیست. به همین دلیل جنگ باید به جایی منتقل شود که در آنجا آسیب کمتری به منافع و نیروهای واشنگتن برسد و در سوی دیگر در آن منطقه نیروهای مقاومت در موضع ضعیفی باشند. درصورت بمباران مناطق شیعه‌نشین در جنوب عراق و یا مناطق شمالی‌ این کشور که ده‌ها هزار رزمنده حشدالشعبی با حمایت‌های محلی مستقر هستند، نیروهای مقاومت ضربه‌ای سنگین دریافت نمی‌کردند زیرا خطوط تدارکاتی نیروهای مقاومت در این مناطق کوتاه‌تر بوده و آنها نیروی بومی به‌حساب می‌آیند و همچنین از زیرساخت‌های بیشتری بهره می‌برند. این مساله اما در مرزهای سوریه با این شدت وجود ندارد. تعداد نیروهای مقاومت در این منطقه کمتر از دیگر مناطق است و نحوه حضور نیروها نیز استقراری است، یعنی از جای دیگری به منطقه آورده شده‌اند و بومی به‌حساب نمی‌آیند. خطوط تدارکاتی نیروهای مقاومت این منطقه نیز طولانی بوده و به‌دلیل محدود شدن به منطقه مرزی البوکمال-القائم راحت‌تر قابل نظارت، شناسایی و هدف‌گیری است. در سوی دیگر بازسازی آسیب‌های وارده به تاسیسات نظامی در این منطقه برای نیروهای مقاومت از دیگر مناطق موجود مانند عراق، لبنان و یا حتی مناطق مرکزی سوریه سخت‌تر است.

همچنین باید توجه داشت که در عراق تنها نیروهای عراقی، در لبنان نیروهای متعلق به این کشور و در مناطق مرکزی سوریه نیز بیشتر نیروهای ارتش و دفاع وطنی این کشور حضور دارند و حمله به این مناطق آسیب رساندن به یک نیرو محسوب می‌شود. برخلاف مناطق مذکور در مرزهای عراق و سوریه از سمت عراق نیروهای حشدالشعبی مستقر بوده و در سمت سوریه‌ای نیز نیروهای مقاومت از عراق، افغانستان، سوریه و ایران مستقر هستند. حضور چندگانه‌ای که نمونه مشابه آن در منطقه فعلا به این شکل وجود ندارد. اگر در میانه جنگ سوریه در بیشتر نقاط این کشور چنین ترکیبی وجود داشت اما اکنون با فروکش کردن جنگ این ترکیب در شرق سوریه و در مناطق مرکزی این کشور با عراق وجود دارد.

همچنین درحالی‌که حمله به عراق باعث نگرانی روسیه نمی‌شد این حمله موجب شد تا مسکو نیز از انجام آن ابراز نگرانی کند. مساله‌ای که به بزرگ‌نمایی این اقدام کمک می‌کرد. پس از حمله آمریکا به سوریه تنها افرادی که در کاخ‌سفید درباره آن اظهارنظر نکردند نیروهای امور خدماتی مجموعه بودند و به‌جز آنها هر وزیر، معاون و یا سخنگویی که در واشنگتن حضور داشت در بیانیه‌ای مطبوعاتی با تحکم دستاوردهای این حمله را بیان کرد. موضوعی که نشان می‌دهد بایدن روی پیچیده شدن صدای این حمله در بخش اعظم جهان حساب کرده بود.

5 _ تشدید هوشمندانه «تعارض» بدون ورود به دنیای «تنازع»

آمریکا می‌داند در بین سه سناریوی کلان موجود در پیش‌روی خود تنها در دو مورد قادر به ادامه حضور در منطقه است. نخستین مورد پذیرش مردمی و دولتی حضور این کشور در عراق و بخش‌های شرقی سوریه است که شرایطی آرمانی اما غیرممکن است. در سطح دوم که میانی به‌حساب می‌آید، آمریکا درصورت وجود  سطوحی از تعارض نیز می‌تواند کماکان به حضور منطقه‌ای خود ادامه دهد. درمجموع شرایط فعلی آمریکا در منطقه نزدیک به سناریوی میانی یعنی تعارض است گرچه برخی اقدامات آن را به مرزهای دیگری نزدیک کرده است. این مرزها مربوط به سناریوی سوم یا وقوع وضعیت تنازع هستند. این مساله با ترور سرداران مقاومت در جاده فرودگاه بغداد با دستور ترامپ، به شکلی عیان ایجاد شد که تبعات آن موشک‌باران پایگاه عین‌الاسد توسط ایران و زیر موشک رفتن اغلب پایگاه‌های آمریکایی در عراق بود. این اتفاقات به‌گونه‌ای بود که پس از ترور، کمتر پایگاهی بدون‌موشک تخلیه شد و پایگاه‌های موجود نیز موشک‌باران شده و هم‌اکنون نیز به‌شدت زیر خطر حمله قرار دارند. آمریکا درصورت حضور در دو سناریوی نخست چه به‌راحتی و چه با مشقت امکان تداوم حضور در منطقه را برای خود فراهم می‌کند اما درصورت وقوع تنازع در سناریوی سوم باید منطقه را دیر یا زود ترک کند. آمریکا با زیرپاگذاشتن خطوط قرمز خطر تنازعی‌شدن تمامی درگیری‌های منطقه را فراهم می‌کند، به همین دلیل تمام سعی واشنگتن آن است که بتواند بازی را در شرایط تعارضی نگاه دارد. به همین دلیل واکنش‌های آمریکا در بدترین شرایط، تشدید تعارضات حتی در بالاترین سطح است اما به شکلی محتاطانه تا مانع از بروز وضعیت تنازع شود. البته با توجه به سیال بودن معادلات، آمریکا قصد دارد حمله به نیروهای مقاومت در مرز سوریه و عراق را برای دیگران و حتی خود نیروهای مقاومت به امری معمول تبدیل کند. در این صورت این حملات ادامه‌دار اموری در راستای تعارضات معمول تلقی خواهند شد و قابل تحمل خواهند بود.

6 _ نشانه مسلط شدن دولت بایدن به اوضاع و انتقال نگاه‌ها از داخل به خارج

بایدن به شکلی بر تخت قدرت واشنگتن نشست که یک شاهزاده پس از مرگ پادشاه در میان مدعیان به حکومت می‌رسد. زمانی که قرار بود کنگره به‌نوعی رای ملت به بایدن را تنفیذ کند مورد حمله قرار گرفته، اشغال شده و آتش زده شد. بایدن همانند شاهزادگانی که در رقابت سعی می‌کنند زودتر از دیگر شاهزادگان با ارتش وارد پایتخت شده و اعلام پادشاهی کنند در پناه ده‌ها هزار سرباز گارد ملی، ریاست‌جمهوری خودش را در محوطه‌ای که گل‌ها به‌جای انسان‌ها حضور داشتند، اعلام کرد. او در داخل دولت به‌دلیل کهولت سن و مشکل احتمالی زوال عقل، کاملا هریس را به‌عنوان گزینه بالقوه ریاست‌جمهوری در کنار خود حس می‌کند و از سوی دیگر در جامعه‌ای باید به حکومت بپردازد که افرادی مانند ترامپ، پمپئو و حتی نیکی هیلی به‌عنوان تندروترین سیاستمداران آمریکایی همراه با حامیان خشمگین و سطحی‌شان حضور دارند.  این نکته را نیز باید درنظر گرفت که بایدن با اتهام تقلب پیروز انتخابات شد. او نه به شکلی خیلی عیان اما در لفافه با مشکل مشروعیت روبه‌رو بوده و در داخل با جامعه‌ای چندتکه‌ شده روبه‌رو است. به همین دلیل لزوم اقدامی برای برجسته‌سازی حضور وی در دولت باید صورت می‌گرفت تا نشان دهد بایدن بر شرایط مسلط است و نیروهای مسلح در هزاران مایلی آمریکا درحال اجرای دستورات دشوار او هستند. با این اقدام نگاه‌های بین‌المللی و حتی داخلی در آمریکا نیز به خارج معطوف می‌شد. عبور کشته‌های آمریکا از 500 هزار تن و رسوایی بی‌سابقه بحران در ایالت تگزاس، ضربه شدیدی به حیثیت آمریکا در سطح جهان وارد کرده است. موضوعی که نیاز به اقدامی جهت انحراف اذهان داشت.

7 _ تاکید بر ناامن بودن مسیر مدیترانه برای تهران

اعضای دولت بایدن جزء قدرتمندترین طرفداران حضور نظامی آمریکا در شرق سوریه برای نظارت بر مسیر زمینی تهران-مدیترانه هستند. آنها از این اقدام سه هدف را مدنظر دارند. نخست ممانعت از دستیابی تهران به دریای مدیترانه و مواهب ایجاد شبکه اقتصادی منطقه‌ای آن. دوم ایجاد مناطق بی‌ثبات در پیرامون عراق و سوریه برای انرژی گرفتن از این دو کشور و مجبور کردن‌شان به پیروی از دستور کار سیاسی آمریکا یا دست‌کم همراهی با بخشی از آن. سوم نیز مسدودسازی راه دسترسی زمینی برای نظامیان محور مقاومت برای رسیدن به مرزهای فلسطین اشغالی. به همین دلیل بایدن در حمله اخیر برای تامین چنین هدفی سعی کرد استفاده از سیاست رژیم‌صهیونیستی در سوریه را پیگیری کند.  این سیاست شامل حملات کنترل‌شده به مناطقی از سوریه برای تداوم بحران است. یک‌سال پیش بود که گروهی از کارشناسان مرکز امنیت جدید آمریکا که وابسته به دموکرات‌ها است در تحقیقی به رهبری ایلان گلدنبرگ -‌از مقامات پیشین در دولت اوباما- مقاله‌ای را با نام «مقابله با ایران در منطقه خاکستری» منتشر کردند که در آن برخی توصیه‌ها برای تزریق مدیریت‌شده ناآرامی به سوریه آورده شده بود. این گروه برای آنکه مشخص کنند، آمریکا چه درس‌هایی می‌تواند از کارزار نظامی رژیم‌صهیونیستی علیه گسترش نفوذ ایران در سوریه تحت عنوان «کارزار در بین جنگ‌ها» بگیرد، با بسیاری از مقامات دفاعی رژیم‌صهیونیستی صحبت کرده بودند. نتیجه نهایی این تحقیق این‌گونه بود که واشنگتن نیازمند بررسی این مدل از سیاستگذاری تل‌آویو است تا ببیند آیا این شیوه به کار آمریکا می‌آید یا خیر؛ برخی حمله شامگاه پنجشنبه هفته گذشته را در راستای ارزیابی چنینی سیاستی می‌دانند.

آیا دولت بایدن به اهداف خود می‌رسد؟

1 _ عدم‌تاثیرات راهبردی حملات علیه نیروهای مقاومت

برای آنکه بتوان از تاثیر راهبردی حملات ارتش آمریکا به نیروهای مقاومت آگاه شد چند سنگ‌محک وجود دارد. واشنگتن برای اولین‌بار نیست که به نیروهای مقاومت حمله می‌کند و این کار را بارها به شکل علنی و غیرعلنی انجام داده است. تاثیرات راهبردی این حملات چه بوده است؟ حملات ترامپ به پایگاه شعیرات سوریه که با همراهی فرانسه و بریتانیا و تبلیغات جهانی صورت گرفت، بمباران نیروهای مقاومت در آخرین روزهای سال 2019 و بلافاصله پس از آن انجام ترور فرماندهان مقاومت در حومه فرودگاه بغداد چه اثرات راهبردی به‌نفع واشنگتن آفریده است؟ این اقدامات منافعی داشته‌اند اما باید آنها را در سایه آسیب‌هایی که به آمریکا رسانده‌اند دید. به‌جز این مساله باید پرسید حملات گاه‌وبی‌گاه رژیم‌صهیونیستی که به شکلی ماهانه و حتی هفتگی در سوریه انجام می‌شود چه اثراتی داشته است؟ نخستین مشکلی که در اینجا برای دولت بایدن رخ‌نمایی می‌کند محدود بودن گزینه‌ها برای تغییر معادله است. برخلاف اهدافی که بایدن به‌دنبال آن بوده حمله اخیر به سوریه چندان تاثیر مثبتی برای آمریکا در معادلات ندارد.

2 _‌تشدید تنازع

آمریکا خود معتقد است حملاتی در سطح حمله اخیر به مرز سوریه و عراق جزء رویه‌های معمول است و نیروهای مقاومت نیز آن را پذیرفته‌اند. واشنگتن این اقدام را در محدوده تعارض تلقی می‌کند اما باید به این درک برسد که شرایط منطقه پس از ترور فرودگاه بغداد وارد مرحله جدیدی شده است و دیگر به پیش از آن باز نمی‌گردد. بنابراین اشتباه دیگر دموکرات‌ها در این حوزه مشخص می‌شود. برخلاف برداشت آنها نیروهای مقاومت این اقدام را دیگر معمول ندیده و چشم روی آن نمی‌بندند به‌خصوص آنکه مبارزه با آمریکا را آغاز کرده و پایگاه‌های این کشور را در عراق همچنان زیر آتش موشکی دارند.

3 _ بدنامی بهتر از عدم‌مشروعیت

مثل مشهوری وجود دارد که برخی از افراد معتقدند «بدنامی بهتر از گمنامی است». بایدن از مشکل گمنامی رنج نمی‌برد اما دیگران [همه جهان] دیده‌اند که او با زور و زحمت و در میانه آتش و تفنگ بر تخت قدرت نشسته است و از میراث شوم دوره ترامپ نیز رنج می‌برد. مشکل بایدن مشروعیت است. او برای آنکه نشان بدهد قدرت مشروع آمریکا است و به اوضاع مسلط شده دست به اقدامی نظامی زده است حتی اگر این اقدام با واکنش منفی تعداد زیادی روبه‌رو شود. افراد مشهوری مانند سناتور برنی سندرز دموکرات و رند پال جمهوری‌خواه از این اقدام انتقاد کرده‌اند. مشکل در آنجاست که بایدن به این نتیجه رسیده که اگر یک جنگ‌طلب دیده شود بهتر از فردی است که از نگاه دیگران قابل ترحم بوده و هنوز بر اوضاع مسلط نشده است. این دیدگاه فارغ از میزان اثرگذاری مثبتش تاثیرات منفی بسیاری به‌خصوص بر وجهه و قدرت نرم آمریکا دارد.

4 _ تشدید تنش مانعی در عزم ایران نیست

با وجود حمله آمریکا، تهران کوچک‌ترین تغییری در لحن خود صورت نداده و بر کاهش تعهدات برجامی خود و توقف نظارت‌های ذیل پروتکل الحاقی اصرار دارد. تهران دسترسی آنلاین آژانس به دوربین‌های نصب‌شده در تاسیسات اتمی خود را قطع کرده است. قرار است در مدت 3 ماه آینده درصورتی‌که تحریم‌ها لغو شدند، ایران فیلم‌های ضبط‌شده را به آژانس تحویل دهد اما در غیر این صورت تمامی آنها پاک خواهند شد. این موضوعی است که تهران پس از حمله آمریکا به مرزهای عراق و سوریه با صدایی بلندتر از پیش آن را اعلام کرد. درست همزمان با این اقدام آمریکا نیز یک کشتی متعلق به رژیم‌صهیونیستی در دریای عمان پس از بازگشت از خلیج‌فارس مورد حمله منابع ناشناس قرار گرفت و از حرکت به‌سمت شرق آسیا بازماند.

5 _ تحت فشار قرار دادن وابستگان آمریکا در عراق

وزیر دفاع آمریکا پس حمله به مرز عراق و سوریه مدعی شده بود که در این حمله از اطلاعات دریافتی از دولت عراق استفاده شده است. این مساله با تکذیب وزارت دفاع عراق روبه‌رو شد. پس از آن نیز منابعی اعلام کردند کردها در اقدامات اطلاعاتی این حمله دست داشته‌اند. این‌گونه موضعگیری‌ها گرچه برای تشدید اختلافات در داخل عراق اتخاذ شده است اما عملا باعث کاهش اعتبار افراد و گروه‌های وابسته به آمریکا در عراق شده و آنها را در مجلس تحت فشار سیاسی قرار داده و در میان افکار عمومی با کاهش محبوبیت روبه‌رو می‌کند. از سوی دیگر این سخنان به برخی از حامیان آمریکا نشان می‌دهد همراهی با کاخ‌سفید چه هزینه‌هایی می‌تواند داشته باشد. اعلام این خبر توسط آمریکا که ارتش عراق به این کشور کمک اطلاعاتی کرده است و پس از آن تکذیب ادعای آمریکا توسط وزارت دفاع عراق اقدام آبرومندانه‌ای برای واشنگتن و متحدانش نیست.

 

منبع: فرهیختگان
ارسال نظر: