آن چه باید در مورد مشکلات مدارس دولتی بدانید

کدخبر: 2376135

اگر پای صحبت معلمان مناطق شهری بنشینید، حتما از دردسرهای کلاس های پر جمعیت می‌شنوید. در خیلی از مدارس دولتی حوزه شهری جمعیت کلاس های آموزش عمومی یعنی مقطع ابتدایی و متوسطه اول بین ۳۰ تا ۴۰ نفر است

نسیم آنلاین؛ محدثه ظفرمند: آموزش و پرورش رایگان تا پایان دوره متوسطه حقی است که قانون اساسی آن را برای همه ملت به رسمیت شناخته است، اما آموزش دولتی در مناطق محروم همیشه کاستی‌هایی به همراه داشته است. موضوعی که با روند پرشتاب خصوصی شدن آموزش، به دیگر نقاط کشور هم سرایت کرده است.

لحظه اولی که وارد کلاس شدم، نور آفتاب تندی روی میز و صندلی معلم افتاده بود. پرده های زِوار دررفته که کوچک تر از اندازه پنجره دوخته شده بود، نمی توانست جلوی نور را بگیرد. بوی عرق تندی توی کلاس می پیچید. به دستور اداره، پنکه های سقفی برای جلوگیری از حادثه کنده شده بود. هیچ راهی برای خنک شدن جز انتظاری برای عبور یک نسیم یا درست کردن بادبزن های کاغذی نبود. به خودم که آمدم متوجه شدم روی سکوی جلوی کلاس روبه روی جمعیتی قریب به چهل نفر ایستاده ام که منتظرند معلم جدیدشان خودش را معرفی کند.

هر که دانش آموزَش کم، عیبش کمتر

اگر پای صحبت معلمان مناطق شهری بنشینید، حتما از دردسرهای کلاس های پر جمعیت می شنوید. نسبت معلم به دانش آموز یکی از شاخص های عدالت آموزشی است. در خیلی از مدارس دولتی حوزه شهری جمعیت کلاس های آموزش عمومی یعنی مقطع ابتدایی و متوسطه اول بین ۳۰ تا ۴۰ نفر است. بر اساس آمار های جهانی مثل موسسه آمار یونسکو در کشورهایی مثل مالزی که از لحاظ سیستم آموزشی برتر هستند، به ازای هر دوازده دانش آموز، یک معلم کار می کند.

مینا محمودی، معلم گیلانی و کارشناس ارشد برنامه ریزی درسی می گوید:« قبلا تجربه معلمی در مدارس کم جمعیت غیردولتی را داشتم؛ اما اکنون در مدارس پر جمعیت دولتی هستم. تعداد دانش آموزان واقعا در فرآیند تدریس موثر است. شناسایی بچه های دارای اختلال یادگیری در پایه اول و دوم ابتدایی و هدایت آن ها نیاز به شناخت دقیق برای ارائه راهکار متناسب برای آن دانش آموز دارد و رصد کردن او تا بهبود عملکرد امری واجب است که با وجود جمعیت زیاد کلاس، بسیار طولانی و گاهی غیر ممکن می شود. انجام بازی های متنوع آموزشی اگر به صورت انفرادی برای دانش آموز در نظر گرفته شود، در این گونه کلاس ها زمان­بر خواهد بود. هم چنین بررسی تکالیف دانش آموزان ابتدایی و دادن بازخورد بسیار طولانی می شود. معلم به ناچار نمی تواند عملکرد خوبی در این زمینه داشته باشد.»

این معلم ابتدایی معتقد است در مدارس کم جمعیت رسیدن به اهداف آموزشی محمتل‌تر است و رسیدگی به دانش آموزان بهتر انجام می‌شود. او می‌گوید: «توجه به تفاوت‌های فردی دانش آموز یک اصل آموزشی است؛ اما در کلاس‌های پرجمعیت این شناخت به صورت دقیق غیر ممکن است. خانواده‌های دانش آموزان در شرایط مختلف اقتصادی و فرهنگی هستند و باید به نیازهای ویژه دانش آموزان با توجه به مسائل خانوادگی توجه شود. این مسئله در مقطع ابتدایی خیلی مهم‌تر است که متاسفانه در کلاس‌های پر تعداد نادیده گرفته می شود.»

در بعضی از مناطق کشور تعداد دانش آموزان در کلاس ها کم است که البته نشانه توسعه یافتگی نیست؛ زیرا این جمعیت کم به شرایط بعضی مناطق جغرافیایی در کشور ربط دارد نه مدیریت آموزش و پرورش. در کشور ما حتی برای دو دانش آموز در روستایی دور دست هم معلم یا سرباز معلم فرستاده می شود. با اینکه دسترسی به آموزش خود یک شاخص مهم عدالت آموزشی است، نمی‌توان از کیفیت این دسترسی غافل شد. در این باره با دو معلم مناطق محروم گفت و گو کردم.

مدرسه

محرومیت بی سر و صدا

معلمی از منطقه نظرکهریزی در استان آذربایجان شرقی می‌گوید: «اینجا بعضی از مدارس در مسیر های دور و جاده‌های خطرناک قراردارند. معلم باید برای سرویس هزینه بیشتری بدهد؛ با توجه به وضعیت حقوقی معلمان به خصوص نومعلمان این هزینه واقعا سنگین است. بعضی از معلمان به مناطق دوردست فرستاده می‌شوند که امکان رفت و آمد به خانه شان هر روز میسر نیست؛ من مادری را میشناسم که با این وضعیت مجبور است در روزهای کاری از فرزند خود کاملا دور باشد. یکی از معضلات دیگر تدریس دروس غیر مرتبط است. چگونه یک معلم می‌تواند هم ریاضی هم عربی هم زبان انگلیسی تدریس کند و از او انتظار داشت که برای افزایش کیفیت، معجزه کند! بچه‌های این منطقه در مدارس ابتدایی چند پایه درس خوانده اند؛ یعنی یک معلم هم زمان کلاس اول، دوم و سوم و حتی گاها هر شش پایه را هم زمان درس می‌دهد. این باعث می شود که دانش آموز در پایه هفتم نمی‌تواند روخوانی درست از یک متن ساده داشته باشد و حتی در جمله بندی مشکل دارد. شما فرض کنید به چنین دانش آموزانی که در یادگیری زبان مادری خود دارای  مشکلات زیادی هستند بخواهیم مانند تمام کشور دروس عربی و انگلیسی یاد بدهیم. تصور کنید این امر چقدر طاقت فرساست.»

 معلم دیگری از منطقه الموت قزوین می گوید:« یکی از مشکلاتی که در منطقه ما وجود دارد این است که فقط یک رشته تحصیلی در متوسطه دوم مورد تایید است؛ علوم انسانی. گاهی از دانش آموز علت بی انگیزگی تحصیلی و بی حالی شان در کلاس را می پرسم، آن ها به این مسئله اشاره می کنند که اینجا رشته هایی مثل تجربی و ریاضی وجود ندارد؛ پس خواندن بعضی دروس بی فایده است. خیلی هاشان به رشته هایی مثل کامپیوتر و حسابداری علاقه دارند ولی هیچ کدام از این رشته ها ارائه نمی شود. حتی دانش آموزانی که واقعا هدفمند درس می خوانند هم بی انگیزه می‌شوند چون برای تحصیل در رشته‌های مورد علاقه شان مجبورند به شهر دیگری بروند و بیشتر خانواده ها این اجازه را نمی دهند. احتمالا مسئولین در مواجهه با این مشکل می گویند این دانش آموزان امکان قبولی در مدارس نمونه دولتی را دارند؛ در حالی که سهمیه این دانش آموزان در یک شهر دیگر است و خانواده ها اجازه این کار را به خصوص به دانش آموزان دختر خود نمی دهند. مسئله بعدی کم بودن بودجه مدارس شبانه روزی است. من بارها از زبان سرپرستان خوابگاه شنیده ام این بودجه ای که به تعداد کل دانش آموزان داده می شود فقط برای تعداد کمی کفایت می کند؛ مثلا اگر بودجه یک مدرسه بیست نفری را بدهند، برای پنج نفر کافی است. حالا از روی شانس ممکن است فقط همین تعداد در خوابگاه بمانند ولی اگر تعداد بیشتری بخواهند بمانند واقعا به مشکل بر می خورند.  با این تعداد کم هم باز از کیفیت و کمیت غذا می زنند!»

مدیران مدارسی مثل شاهد و نمونه دولتی، می توانند معلمان را خود انتخاب کنند؛ به طور معمول این معلمان زبده و در درس خود متخصص هستند. اما در بسیاری از مدارس دولتی این گونه نیست. این معلم قزوینی درباره این مشکل شایع می گوید:« به خیلی از معلمان اینجا دروس غیر مرتبط می دهند. البته چون تعداد مدارس کم است، ساعت موظفی تدریس معلمان با درس اختصاصی خود کامل نمی شود. اما یک قسمت مهم این مسئله هم به نبود ضوابط درست در انتقال معلمان بر میگردد. اگر هم ضوابط درست باشد، مسئول مربوطه در این زمینه بسیار سلیقه ای عمل می کند. مثلا تا یک یا دو ماه اول سال تحصیلی اکثر دانش آموزان این منطقه به شدت از کمبود معلم ریاضی رنج می بردند؛ در حالی که او به جای دیگری منتقل شده بود. نتیجه این می شود که کسی  سر کلاس می رود و درسی را می دهد که به رشته تحصیلی خود ربطی ندارد و تخصصی در آن زمینه ندارد. بیشترین آسیب هم متوجه دانش آموز است.»

در اصل ۳۰ قانون اساسی عنوان شده است، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد. آنچه خواندیم ما را بیش از پیش به این واقعیت می‌رساند که ارزیابی از میزان تحقق این اصل چندان مطلوب نیست. این در حالی است که آموزشِ باکیفیت، رایگان و در دسترس همه، عامل مهمی در جلوگیری از عمیق‌تر شدن شکاف‌های اجتماعی است.

ارسال نظر: