۳ گزاره در نقد عملکرد مجلس امید

مجلس دهم؛ از ایده تا عمل

کدخبر: 2354251

شکل گیری سلبی محلس دهم باعث شد که فقدان ایده در این مجلس و نمایندگان آن به چشم بیاید. در حوزه قانون گذاری و نظارت نمایندگان مجلس دهم ایده و طرحی نداشتند که در صورت ورود به مجلس می خواهند چه برنامه های پیش ببرند و برای رفع مشکلات چه کنند

نسیم آنلاین ؛ جعفر برزگر: نهاد مجلس و پارلمان در اندیشه سیاسی مطابق با نوع نظام سیاسی دارای کارکرد و نقش متفاوتی است. در حال حاضر نظام های سیاسی که نظر مردم را در اداره امور جامعه به رسمیت شناخته اند به دو شیوه پارلمانی و ریاستی سازوکار خود را طراحی کردند.

در نظام پارلمانی مجلس از اهمیت فزاینده ای برخودار است و به عنوان رکن رکین نهاد سیاسی عمل می کند اما در نظام ریاستی رئیس جمهور و یا رئیس دولت نقش اول را بر عهده دارد و مجلس حق عزل رئیس جمهور را ندارد.

نهاد مجلس در سال های بعد از انقلاب اسلامی روند پر فراز و نشینی در کشورمان طی کرده است. تا زمان اصلاحیه قانون اساسی در سال ۶۸ که نظام سیاسی کشور بیشتر متمایل به پارلمانی بود رئیس جمهور نقش چندان تاثیر گذاری در مدیریت کشور نداشت و پست نخست وزیر وجود داشت که در مقابل مجلس پاسخگو بود و مجلس می توانست مقدمات برکناری رئیس جمهور را با رای عدم کفایت سیاسی خود فراهم کند. بنابراین در این مقطع زمانی مجلس به عنوان کنشگر اصلی در ساختار حقوقی و سیاسی کشور عمل می کرد که حضرت امام(ره) این امر را با بیان جمله در راس امور بودن مجلس تایید کردند. با اصلاحیه قانون اساسی در سال ۶۸ و حذف پست نخست وزیری نظام سیاسی کشور متمایل به ریاستی شد و قوه مجریه قدرت بیشتری پیدا کرد. اما این اصلاحیه باعث نشد ساختار کشور به صورت کامل ریاستی شود و به دلیل اهمیت مجلس در نگاه رهبران انقلاب، نظام حقوقی کشور حالتی بینابین پیدا کرد. در واقع در حال حاضر نه کاملا ریاستی است و نه کاملا به صورت پارلمانی کشور اداره می شود.

یکی از دلایلی که بعد از اصلاحیه قانون اساسی در سال ۶۸ باعث شد مجلس همچنان بتواند قدرت و اهمیت خود را استمرار ببخشد قرار گفتن شخصیت ها برجسته به عنوان رئیس و حتی نماینده مجلس بود که باعث شد این نهاد از شخصیت سیاسی و حقوقی خود هم فراتر رفته و اهمیت برجسته تری پیدا کند.

نگاهی به نام روسای مجلس در طول چهار دهه گذشته نشان می دهد که همیشه شخصیت های برجسته و تاثیر گذار ریاست مجلس را بر عهده داشتند. هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، علی اکبر ناطق نوری، حداد عادل و علی لاریجانی روسای مجلس در سال های بعد از انقلاب بودند.

با همه این جایگاه و شخصیت حقوقی و معنوی، دوره دهم مجلس چندان نتوانست موفق ظاهر شده و گزاره افول مجلس از راس امور به تحلیل مشترک چپ و راست سیاسی و رسانه های این دو جریان شد. بدون تردید نهاد مجلس در ایران همانند دیگر نهاد ها از مشکلات بلند مدت رنج می برد و این امر نیازمند آسیب شناسی است و این مشکلات در مجلس دهم هم استمرار پیدا کرده اند و مجلس دهم نتوانست در زمینه رفع این مشکلات قدم بردارد. اما علاوه بر این مشکلات که در همه مجالس وجود داشته مجلس دهم حاوی مشکلاتی بود که اختصاص به این دوره داشت یا دستکم در این دوره پرنگ تر بود. به باور من سه علت منجر به ناکارآمدی و انفعال مجلس دهم شد

۱- مجلس دهم سلبی شکل گرفت

مجلس دهم در شرایطی شکل گرفت که دولت حسن روحانی اصلی ترین پروژه خود یعنی برجام را به نتیجه رسانده بود و حامیان سیاسی و حزبی این دولت در انتخابات مجلس دهم در سال ۹۴ به دنبال خارج کردن منتقدان برجام در مجلس نهم بودند تا دولت بتواند برجام های بعدی را بدون مزاحمت مجلس امضا کند یا حداقل برجام به دست آمده را بدون نظارت مجلسی قوی و پیگیر و انقلابی پیش ببرد و توافقات لازم با طرف غربی را انجام دهند.

بنابراین جریان اصلاح طلب و اعتدالی با ائتلاف و ارائه لیست مشترک و با تَکرار کردن رئیس دولت اصلاحات مبنی بر لیستی رای دادن وارد فرایند انتخابات شد با این توجیه که کسی از رقیب نتواند وارد مجلس شود. مجلس دهم با این هدف شکل گرفت که نمایندگان منتقد دولت نتوانند وارد آن شوند با این بستر دومین آسیب مجلس دهم زاده شد.

۲- مجلس دهم ایده نداشت

شکل گیری سلبی محلس دهم باعث شد که فقدان ایده در این مجلس و نمایندگان آن به چشم بیاید. در حوزه قانون گذاری و نظارت نمایندگان مجلس دهم ایده و طرحی نداشتند که در صورت ورود به مجلس می خواهند چه برنامه های پیش ببرند و برای رفع مشکلات چه کنند

علاوه بر این مسئله اکثر نمایندگان که با حمایت جریان اصلاح طلب روی کار آماده بودند مجلس اولی بودند و از لحاظ تخصص و تجربه دچار مشکل بودند بنابراین فقدان ایده و حضور سلبی باعث شد که مجلس دهم منفعل عمل کند و نتواند مسیر مشخص و طراحی شده داشته باشد و مطابق با آن حرکت کند. این مشکل منجر به ناکارامدی شد.

البته باید به این نکته هم توجه کنیم که در این زمینه عدم شکل گیری فراکسیون اکثریت هم موثر بود. اگر طرحی و یا لایحه ای هم وارد فرایند مجلس می شد که دارای مولفه های کارشناسی خوبی هم بود به دلیل تشت و اختلافات فراکسیونی به سرانجام نمی رسید.

فقدان ایده، عدم شناخت کافی از مجلس و فرایندهای قانون گذاری و نظارتی در این نهاد و عدم داشتن دانش و تجربه کافی منجر به زاده شده مشکل بعدی مجلس دهم شد

۳- مجلس دهم دولتی زاده شد و دولتی ماند

جریانات اصلاح طلب و اعتدالی حاضر در مجلس دهم از ابتدا با نیت و هدف حمایت از دولت آن هم بخصوص برنامه های حسن روحانی در حوزه سیاست خارجی در مجلس حاضر شدند این امر باعث شد مجلس دهم از ابتدای امر خود را حامی و وام دار دولت تلقی کرده و هویت خود را با دولت تدبیر و امید تعریف کند و جدا سازی این دو منجر به بحران هویت در نمایندگان اصلاح طلب و اعتدالی مجلس دهم شود. در واقع با جدا شدن از دولت این طیف از نمایندگان به این پرسش که برای چه امری وارد مجلس شده اند پاسخی نداشتند.

این نوع هویت یابی باعث شد که مجلس دهم به جای نظارت بر دولت و جلوگیری از تخلف و فساد، خود منفعل دولت باشد و در بهترین حالت برنامه ای برای نظارت بر دولت نداشت و دولت می توانست به مجلس و رویکرد آن را جهت دهد که باعث شکل گیری مجلس دولتی شد.

مجلسی که قرار بود بر دولت نظارت کرده و با قانون گذاری ریل حرکت دولت را مشخص کند ذیل دولت تعریف شد و دولت هر وقت خواست نقشی به مجلس در تصمیم گیری ها داد و هر وقت نخواست مجلیس را کنار گذاشت.

البته در این زمینه علی لاریجانی به عنوان رئیس مجلس و لیدر طیفی از نمایندگان نقش به سزایی ایفا کرد. علی لاریجانی با لابی و نحوه مدیریت خود مجلس دهم را تبدیل به مجلسی بدون دردسر برای دولت کرد. اینکه این رویکرد لاریجانی با چه هدفی صورت گرفته فعلا مشخص است البته تحلیل هایی وجود دارد مبنی بر اینکه علی لاریجانی این رویکرد را در قبال حمایت اصلاح طلبان و اعتدالی و مشخصا دولت از او در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده اتخاذ کرده است

بهر حال این تحلیل درست باشد یا خیر لاریجانی با مدیریت خود مجلس دهم را تبدیل به مجلس ناکارآمد کرد.

ارسال نظر: