اخبار آرشیوی

کدخبر: 247416

مهدی حنطه، استاد دانشگاه و تحلیلگر اقتصادی در یادداشتی در سایت برهان با عنوان "تضعیف سرمایه‏ اجتماعی با القاء سیاه‌نمایی"، به بررسی تبعات سیاه‌نمایی در جامعه پرداخت و آن را موجب القاء ناامیدی و یأس، به ویژه در نسل جوان دانست

در بخشی از این یادداشت آمده است: سیاه‏نمایی و القاء ناامیدی و یأس، به ویژه در نسل جوان به عنوان اصلی‏ترین موتور محرکه‏ی توسعه، فرآیند توسعه‏یافتگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را با ناکارامدی نهادی مواجه ساخته، به صورتی هدفمند و طراحی شده القاء ناکارآمدی جمهوری‏اسلامی را در بین اذهان جوانان نهادینه خواهد نمود.
مهدی حنطه: مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان بخش خصوصی یعنی نمایندگان اتاق ایران و تهران، اولین شرط موفقیت درجهاد اقتصادی را، برآورد درست از شرایط کشور و ایجاد روحیه‏ی امیدآفرینی در نزد افکار عمومی مطرح نمودند. پرهیز از ارایه نگاه منفی و القاء سیاه‏نمایی از نگاه ایشان، از چند منظر درفضای کنونی ایران قابل توجّه و تأمل می‏باشد. 1. از منظر آموزه‌های ادبیات اقتصاد توسعه و با عنایت به نقش مولفه‏های نرم‏افزاری و سخت‏افزاری در فرآیند توسعه‏ی کشورها، ایجاد روحیه امیدآفرینی، نشاط و پرهیز از تصویرسازی‏های سیاه آینده، در زمره‏ی مولفه‌های نرم‏افزاری توسعه قلمداد می‏شود. ضریب نفوذ مولفه‌های نرم‏افزاری توسعه بسیار بیشتر از حوزه‏های سخت‏افزاری بوده و لذا اثرات زنجیره‌ای و تصاعدی آن در صورت وجود روی‏کرد تضعیفی - تخریبی، دارای ضریب ماندگاری طولانی برآحاد جامعه می‌باشد که در نتیجه پیامد آن کاهش ضریب نفوذ اعتماد به نفس ملی خواهد بود. 2. سرمایه اجتماعی به عنوان یک ره‏یافتی که کامل‏تر از سرمایه‏ی انسانی و سرمایه‏ی فیزیکی بوده، در هزاره‏ی جدید مورد توجّه بیشتر اندیشمندان اجتماعی- اقتصادی در فرآیند جامعه‏سازی،‌ دولت‏سازی و سیستم‎‏سازی قرار گرفته است. محور کنونی سرمایه‏‏ی اجتماعی، شبکه‌های اجتماعی با محوریت احترام، اعتماد و هویت بوده که سرمایه‌ها و منابع انسانی یک جامعه را در پیوند هدفمند و سیستمی قرار می‏دهد. حاصل این ارتباط چند لایه و پویا در صورتی که سرمایه‏‏ی اجتماعی در بین آحاد یک جامعه مثبت، تحول‏آفرین و امیدافزا باشند، تقویت و تحکیم مناسبات خانوادگی- اجتماعی بوده ، حداقل اثر توسعه‌ای آن کاهش هزینه‌های مبادلات اجتماعی و حذف فرآیندهای غیرضروری خواهد بود. در صورتی‏که، سرمایه‏ی اجتماعی از نوع منفی در پی القا سیاه‏نمایی و ارایه‏ی تصویرهای مخدوش برای جامعه باشد ، هزینه‏‏های فرآیند توسعه با ساختار شبکه‏ای به صورت سرطانی افزایش یافته، فروپاشی اجتماعی - اقتصادی و به تبع آن تخریب و انهدام نهادهای کانونی جامعه تسریع خواهد یافت. 3. از منظر آموزه های تئوریک توسعه، منابع و سرمایه‏های انسانی در نقطه عزیمت کانونی هر استراتژی توسعه قلمداد می‏شوند. بدون توجه به سرمایه‏های انسانی، انجام استراتژی‏های سخت افزاری در فرآیند توسعه،‌ دستاوردی جزاتلاف منابع ملی نخواهد داشت. القاء سیاه‏نمایی و استفاده هدفمند و سازمان‏یافته از ابزارهای متنوع جهت تضعیف روحیه‏ی نشاط ملی و امید به آینده، بی اعتمادی سیستمی را در جامعه نهادینه کرده به نحوی که با روی‏کرد تعاملی و زنجیره‌ای اثرات تخریبی آن تا جزیی‏ترین لایه‏های انسانی جامعه به سرعت خود را نشان خواهد داد. کالبد شکافی هرم سنی جمعیت در آخرین سرشماری بیانگر آن است‏که، بخش عظیمی از این جمعیت جوان بوده و متولدین سال‏های بعد از انقلاب‏اسلامی می‏باشند. از منظر آموزه‌های روان‏شناختی در فرآیند توسعه، محور کانونی تمامی تلاش‌های انسانی و به ویژه جوانان و نوجوانان، امید به آینده می‏باشد به نحوی که معمار کبیر انقلاب نیز همواره از نوجوانان به عنوان آینده‏سازان جامعه‏ی ایران نام می‌برد. این در حالی است‏که، سیاه‏نمایی و القاء ناامیدی و یأس، به ویژه در نسل جوان به عنوان اصلی‏ترین موتور محرکه‏ی توسعه، فرآیند توسعه‏یافتگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را با ناکارامدی نهادی مواجه ساخته، به صورتی هدفمند و طراحی شده القاء ناکارآمدی جمهوری‏اسلامی را در بین اذهان جوانان نهادینه خواهد نمود. در این‏صورت رسیدن به آرمان‏های تصریح شده در سند چشم‏انداز، صدور آموزه‌ها و دستاوردهای‏انقلاب و ... با تأخیر صورت خواهد گرفت. 4. شواهد تاریخی توسعه‏ی کشورها نیز به شدت تأکید بر پرهیز از ارایه نگاه‏های منفی و تخریبی در فرآیند توسعه یافتگی دارد. تجربه‏ی ژاپن بعد از جنگ جهانی‏دوم به خوبی بیانگر این می‏باشد که نسل به شدت آسیب دیده از بمباران اتمی، توانستند با خلق روحیه‏ی حماسی در قالب یک حرکت هم‏گرا، نوسازی و بازسازی ژاپن را رقم زده به نحوی که هم اکنون در زمره‏ی سه اقتصاد برتر دنیا از منظر شاخص‏های توسعه‏ی یافتگی قلم‏داد می‌شود. تجربه‏ی اخیر کشورمان در مواجهه‏‏ی با جنگ تحمیلی نیز در کنار کمبود و عدم وجود تجهیزات و دانش‏نظامی،‌ تنها در سایه‏ی وجود روحیه‏ی نشاط، امید آفرین و پرهیز جدی از سیاه‏نمایی در هدایت جنگ بود که، توانست فتوحات لازم را برای کشور به همراه داشته باشد. هم اکنون نیز که کشور در سال «جهاد‏ اقتصادی» به سر برده، طرح تحول اقتصادی را در میانه راه خود داشته و عملیاتی نمودن برنامه پنجم توسعه را مورد هدف‏گیری قرار داده است،‌ به عنوان مهم‏ترین و کانونی‏ترین مولفه، نیازمند بسته‏سازی و خلق روحیه‏ی جهادی، حماسی و توسعه‌ای می‏باشد. ایجاد این روحیه‏ی مستلزم خلق تصویرهای امیدآفرین و روشن از آینده به ویژه از سوی نخبگان اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کنار نقد منصفانه از شرایط می‏باشد تا بتوان روحیه‏ی جرأت و جسارت در ورود به میدان‏های اقتصادی و اجتماعی را داشته به نحوی که این امر در جزیی‏ترین لایه‏های اجتماعی نهادینه شود.
ارسال نظر: