شکاف در جبهه‌ی اصلاحات برسر انتخابات مجلس دوازدهم

کدخبر: 2378809

در میان جبهه‌ی اصلاحات دوگانه‌ی حضور یا عدم حضور در انتخابات باتوجه به فضای فعلی بسیار پررنگ است و تبدیل به عامل اختلاف بین افراد مختلف این جبهه شده است. اما گویا مسئله‌ای که در تحلیل‌های اصلاح‌طلبان دیده نمی‌شود میزان مشارکت مردم در انتخابات است.

نسیم‌آنلاین؛ محمدرضا مریمی: پیش از این، مادامی که از انتخابات در کشورمان صحبت می‌شد، همواره رقابت میان دو جبهه‌ی اصلاحات و اصولگرا بحث اصلی انتخابات بود. اما این روزها به دلیل عملکرد ضعیف اصلاحات در دولت و مجلس قبل، جبهه‌ی اصلاحات تضعیف شده و به نوعی از کانون رقابت انتخابات خارج شده است. امری که تقریباً مورد قبول شخصیت‌های این جبهه نیز قرار گرفته است و خود این افراد نیز می‌دانند که حتی باحضور در انتخابات بازهم شانس بالایی برای پیروزی در این رقابت نخواهند داشت. با این همه عملکرد نه چندان مطلوب دولت فعلی و مجلس یازدهم، جبهه‌ی اصلاحات را همچنان امیدوار به نقش آفرینی در آینده‌ی سیاسی کشور کرده است. اما با‌ وجود این همچنان اختلاف تحلیل میان افراد برجسته‌ی جبهه‌ی اصلاحات در مواجهه‌ی‌ با انتخابات وجود دارد. دو تحلیل مختلف برای مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم که این روزها موجب اختلاف در جبهه‌ی اصلاحات شده است. در ادامه به بررسی این دو گروه خواهیم پرداخت.

حامیان حضور در انتخابات

دسته‌ای از جبهه‌ی اصلاحات که مرجعیت فکری خود را بعد از هاشمی رفسنجانی از خاتمی می‌گرفتند امروز به سمت حسن روحانی متمایل شده و او مرجع فکری آن‌ها هستند. حسن روحانی با سخنانی که در جلسه با کمیته‌ی سیاسی حزب کارگزاران داشت، نشان داد که موافق مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم است. در این جلسه حسن روحانی بیان کرد: «فعالیت احزاب نقش مهمی در ایجاد نشاط سیاسی دارد. با وجود موانع و سختی‌ها احزاب نباید منتظر تغییر فضای سیاسی باشند، بلکه باید پیشگام آن شوند.» روحانی با تأکید بر این موضوع که سکوت و انفعال راه‌حل نیست، اظهار داشت: «اگر دلسوز ایران و انقلاب هستیم، باید به‌جای تماشاگری، کنشگری کنیم. اگر در مسیر انقلاب شاهد اشتباهاتی بودیم باید نقد و اصلاح کنیم و اصلاح فقط از مسیر کنشگری فعال و بازگشت به صندوق رأی امکان‌پذیر خواهد بود.»

در همین رابطه چند ماه بعد از سخنان حسن روحانی، حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران در میزگرد روزنامه‌ی شرق اعلام کرد: «تحلیل من همیشه این بوده که انتخابات برای اصلاح‌طلبان یک برگ سوخته شده است و مسئله‌ی انتخابات مسئله‌ی اصلاح‌طلبان و احزاب اصلاح‌طلب نیست. اما در عین ‌حال، ما در حزب کارگزاران به یک سیاست بنیادی پایبندیم که مادامی در یک حوزه‌ی انتخابیه صندوق رأی و رقابت وجود دارد نباید اهمیت اصل انتخابات را در همان حوزه‌های انتخابی که امکان رقابت وجود دارد، نادیده بگیریم.»

این اظهارات مشخص کننده‌ی این است که حزب کارگزاران سازندگی که به بال راست اصلاحات معروف است، موافق حضور و مشارکت در انتخابات است و معتقد است که مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم و پیروزی حتی در حوزه‌های انتخابی محدود می‌تواند نقش مهمی در آینده‌ی جبهه‌ی اصلاحات داشته باشد.

مخالفان حضور در انتخابات

اما گروهی دیگر از جبهه‌ی اصلاحات به هیچ عنوان موافق حضور و مشارکت در انتخابات با شرایط فعلی نیستند که البته این گروه خود به دو دسته تقسیم می‌شوند. دسته‌ی‌ اول معتقدند به این علت که عمده‌ی مردم از انتخابات در کشور ناامید شده‌اند، اگر در عرصه‌ی انتخابات حاضر شوند جبهه‌ی اصلاحات پایگاه مردمی خود را از دست خواهد داد. حسین نورانی‌نژاد، قائم مقام دبیر کل حزب اتحاد ملت، در این رابطه می‌گوید: «از مضرات مشارکت جبهه‌ی اصلاحات در انتخابات، کاهش شدید سرمایه‌ی اجتماعی اصلاحات و همچون آدم‌برفی آب شدن در عرصه‌ی عمومی زیر آفتاب سوزان قضاوت مردمی که یا تصور می‌کنند اصلاح‌طلبان تحلیل درستی از شرایط موجود ندارند یا دنبال حل مسائل خودشان هستند و نه مردم، خواهد بود.»

اما دسته‌ی دیگر که مخالف مشارکت در انتخابات هستند، بر این باورند که یکدست شدن قوا در کشور امری مطلوب برای اصلاح رویه‌های غلط بوده و هرچند که جبهه‌ی مقابل اصلاحات به قدرت می‌رسد، اما این امر به اصلاح کشور کمک می‌کند چراکه یکدست شدن قوا موجب می‌شود دیگر جبهه‌ی مقابلی در قدرت وجود نداشته باشد که بتوان تقصیر را به گردن آن انداخت و خود این موضوع باعث می‌شود که جبهه‌ای که در قدرت قرار دارد به‌خاطر حفظ بدنه‌ی اجتماعی خود هم که شده، دست به اصلاحاتی بزند که شاید خود در برهه‌ای مخالف آن بوده باشد. بطور مثال افراد این دسته توافق شکل گرفته با عربستان سعودی را جزو اصلاحات مطلوبی می‌دانند که به‌خاطر یکدست شدن قوا انجام گرفته است.

علنی شدن شکاف در جبهه‌ی اصلاحات

اختلاف تحلیل موجود در جبهه‌ی اصلاحات موجب آن شده که شخصیت‌های این جبهه به فکر راه‌حلی برای حل این اختلاف بوده و نگران آینده‌ی این جبهه باشند. در همین رابطه «محمدجواد روح» سردبیر روزنامه هم‌میهن، در یادداشتی با عنوان زمان جدایی استراتژیک با نام بردن از دو دسته‌ی مختلف شکل گرفته در این جبهه با عناوین «اصلاحات جامعه‌محور» و «اصلاحات انتخابات‌محور» و با حمایت از طیف انتخابات‌محور، می‌نویسد: «مسئولیت اصلی جریان اصلاحات این است که با وجود همه‌ی شرایط نامناسب سیاسی و اقبال اندک اجتماعی، باز هم با چنگ و دندان موجودیت و راهبرد و هویتش را حفظ کند. اگر شدنی است که در قالب همین "جبهه‌ی یکدست" این کار را کنند که فبهاالمراد؛ یعنی همین جبهه‌ی موجود باید به توافق برسند که راهبردهای اتخاذشده در این چهار سال تخیلی و بی‌حاصل بوده و برخلاف همه‌ی شعارها و مواضعی که این روزها می‌گیرند، کل جبهه‌ی اصلاحات بیاید بگوید ما در بازار سیاست همان کالای همیشگی خود را می‌فروشیم. اگر هم بازارمان فعلاً کساد است، عیبی ندارد، فعلاً از جیب می‌خوریم، هر وقت رونق بازارمان برگشت، دوباره می‌فروشیم، سود می‌کنیم و موقعیت به دست می‌آوریم(گرچه، به نظر من اتخاذ این موضع مشترک با ترکیب فعلی جبهه‌ی اصلاحات شدنی نیست). اگر هم امکان اتخاذ این راهبرد مشترک وجود ندارد، آن بخشی که خود را "جامعه‌محور" می‌داند و شعار "همراهی با مردم" می‌دهد، برود مغازه‌ی دیگری در بازار بزند و کالای جدید خود را تبلیغ کند و اگر مشتری داشت، بفروشد. آن بخشی هم که همچنان به «اصلاحات انتخابات‌محور» پایبند است، برود دکان خود را بزند؛ حتی اگر می‌بیند الان مشتری ندارد و هزینه‌ی دکان زدن صرف نمی‌کند، یک دکه بزند و همین را بگوید؛ نه اینکه به خاطر کسادی بازار و تغییر حال‌وهوای مشتریان (که یک روز سردی‌شان می‌شود و روز دیگر، گرمی) اعلام ورشکستگی و اعلام تعطیلی کنند.»

البته این یادداشت موجب آن شد که حسین نورانی‌نژاد، قائم مقام دبیر کل حزب اتحاد ملت که اتفاقاً مخالف حضور جبهه‌ی اصلاحات در انتخابات پیش‌رو باتوجه به شرایط فعلی است، در یادداشتی با عنوان «نه اصلاح‌طلبی و نه انتخابات‌محوری» به این یادداشت محمدجواد روح پاسخ دهد.

او در این یادداشت ذکر می‌کند: «عده‌ای از اصلاح‌طلبان تمایلی به معرفی کاندیدا در انتخابات پیش ‌رو ندارند به این دلیل که آن را واجد اثر لازم برای منافع ملی، اصلاحات و حتی بهبود مورد انتظار نمی‌دانند و گرچه برخی فواید بر آن مترتب است که به آن‌ها خواهم پرداخت، اما هزینه‌های چنین تصمیمی بر آن‌ها می‌چربد.»

او در ادامه از فواید و همچنین مضرات مشارکت اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش ‌رو برای این جبهه می‌گوید. از فوایدی که وی برای جبهه‌ی اصلاحات به خاطر مشارکت در انتخابات ذکر می‌کند موارد زیر است: «کمک به بهبود و حل برخی مسائل خرد کشور، کسب اطلاعات دست اول از شرایط کشور و حاکمیت، افزایش امنیت فردی و جریانی.» همچنین از مضرات مشارکت در انتخابات که وی برای جبهه‌ی اصلاحات ذکر می‌کند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: «کاهش شدید سرمایه اجتماعی اصلاحات، شریک وضع موجود شدن با وجود کمترین مداخله یا موافقت با آن، مشارکت در عادی‌سازی و تثبیت روند اضمحلال جمهوریت و نهاد انتخابات، ریزش بدنه و نیروهای اعتقادی و تبدیل شدن به زائده‌ی قدرت.»

در نهایت وی با سنگین‌تر دانستن کفه‌ی ترازو به سمت مضرات مشارکت جبهه‌ی اصلاحات در انتخابات پیش رو برای این جبهه، ذکر می‌کند: «با همه‌ی این احوال آیا انتظار می‌رود که همه‌ی اصلاح‌طلبان به یک نظر واحد انتخاباتی برسند؟ کاش می‌شد اما مسلماً نشدنی است. البته در این انتخابات، نسبت بین موافقان و مخالفان مشارکت در انتخابات با انتخابات قبلی در ۱۴۰۰ به کل متفاوت است و بسیاری از مشارکت‌کنندگان در آن انتخابات، امروز به جرگه‌ی مخالفان پیوسته‌اند.»

با مطالعه‌ی موارد فوق این موضوع به خوبی روشن می‌شود که در میان جبهه‌ی اصلاحات دوگانه‌ی حضور یا عدم حضور در انتخابات بسیار پررنگ است و تبدیل به عامل اختلاف بین افراد مختلف این جبهه شده است.  آنچه که از تحلیل فراد مشخص است حزب کارگزاران سازندگی متمایل به حضور در انتخابات در صورت تأیید صلاحیت شدن افراد این حزب است. اما حزب اتحاد ملی باتوجه به مضراتی که حضور در انتخابات می‌تواند برای جبهه‌ی اصلاحات داشته باشد که پیشتر از قول قائم مقام این حزب به آن اشاره شد، مخالف حضور در انتخابات هستند.

اما گویا مسئله‌ای که در تحلیل‌های اصلاح‌طلبان دیده نمی‌شود موضوع میزان مشارکت مردم در انتخابات است. میزان مشارکت در انتخابات می‌تواند به عنوان معیاری مهم برای ارزیابی مشروعیت هر نظامی در نظر گرفته شود، اما آیا این مسئله در تحلیل‌های اصلاح‌طلبان محلی از اعراب دارد؟ اگر چنین است باید آن طیفی از اصلاح‌طلبان که موافق حضور در انتخابات نیستند، توضیح دهند که برنامه‌ی آن‌ها برای بالا بردن میزان مشارکت در انتخابات چیست؟ این مسئله موضوعی است که وجه تمایز این جبهه به عنوان یک گروه سیاسی درون نظام با سایر افرادی که به علت مشروع ندانستن نظام دست به تحریم انتخابات می‌زنند را نشان می‌دهد. 

میزان مشارکت در انتخابات نه فقط برای جبهه‌ی اصلاحات بلکه برای تمامی افرادی که خود را معتقد به جمهوری اسلامی می‌دانند باید امری مهم و دارای اولویت باشد.

ارسال نظر: