همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید!
ماجرای صدور مجوز کارگردانی برای یک اینفلوئنسر اینستاگرامی از ۲ نگاه
سینمای ایران در دوران کرونا آنقدر بیمسئله شده که حالا جنجال بر سر صدور مجوز برای حضور یک اینفلوئنسر اینستاگرامی در عرصه کارگردانی سینما تبدیل به یکی از دغدغههای اصلی رسانهها پیرامون سینما شده است! سینمایی که در دوران کرونا به سختی نفس میکشد و با سیلی صورتش را سرخ نگه داشته است.
نسیم آنلاین ؛ احسان سالمی: سینمای ایران در دوران کرونا آنقدر بیمسئله شده که حالا جنجال بر سر صدور مجوز برای حضور یک اینفلوئنسر اینستاگرامی در عرصه کارگردانی سینما تبدیل به یکی از دغدغههای اصلی رسانهها پیرامون سینما شده است! سینمایی که در دوران کرونا به سختی نفس میکشد و با سیلی صورتش را سرخ نگه داشته است.
کرونا همه فعالیتهای این سینما را تحت تاثیر قرار داده است؛ فروش همه آثار در حال اکران در مجموع به فروش یکی از همین فیلمها در شرایط غیرکرونایی نمیرسد. پروژههای متعددی هستند که به خاطر شرایط کرونا تعطیل شدند و بسیاری از فعالان سینمایی به ویزه در پشت صحنه این آثار، حالا بیکار شدهاند و بیش از همه چشم امید به شبکه نمایش خانگی و سریالهای تلویزیونی دارند.
سینماداران هم وضعیت بهتری ندارند و بسیاری از سالنهای سینما از پس خرجهای متعددی که دارند برنمیآیند اما حالا در میان این همه بحران مسئله صدور مجوز کارگردانی برای یک اینفلوئنسر اینستاگرامی تبدیل به جنجالیترین خبر این روزهای سینمای ایران شده است.
مسیر سخت برای همه و هموار برای یک نفر!
ماجراز از آن جا آغاز شد که چند روز پیش درست در روزهایی که سینمای ایران درگیر قطاری از فیلمهای اکران نشده است، خبری در ارتباط با صدور چند مجوز جدید برای کارگردانی سینما منتشر شد که در میان آن نامها، «محمدامین کریمپور» اینفلوئنسر اینستاگرامی هم قرار داشت. کریمپور که در طی چند سال گذشته با استفاده از ساخت کلیپهای متعدد تبلیغاتی هم به درآمد بالایی رسیده بود و هم صفحه اینستاگرامش را تبدیل به یکی از پرمخاطبترین صفحات فارسی زبان اینستاگرام کرده بود، در شرایطی توانست مجوز کارگردانی در سینما را بگیرد که به طور معمول مسیر حضور فیلمسازان فیلم اولی در این عرصه با سختگیری بیشتر همراه بود.
روال صدور مجوز کارگردانی برای یک فیلمساز فیلم اولی تا مدتی قبل به این صورت بود که برای ورود یک فیلسماز فیلم اولی نیاز بود که صلاحیت او برای حضور در این عرصه توسط شورایی مجزا که فقط در این زمینه اظهارنظر میکردند، تایید شود. این یعنی یک فیلتر جدی در مسیر حضور فیلمسازانی که تا پیش از این تجربه دستیاری کارگردانی یا ساخت فیلم کوتاه داشتند و به عبارتی نزدیکترین تجربیات به کارگردانی سینما را پشت سرگذاشته بودند؛ قرار میگرفت تا برای حضور در عرصه کارگردانی حداقلی از کیفیت رعایت شود.
البته این فیلتر سختگیرانه گاهی از موارد، نتیجه عکس میداد و خروجی آن سخت شدن بیش از اندازه ورود فیلمسازان جوان به این عرصه بود. عمده اعتراضات به ماجرای حضور کریمپور در عرصه کارگردانی و صدور مجوز برای او هم مرتبط با همین موضوع بود. سوالی درباره اینکه چطور ممکن است بسیاری از فیلمسازان فیلم کوتاه و دستیارهای کارگردان سالها در انتظار صدور مجوز ساخت اولین اثر بلندشان بمانند اما او به یک باره بدون آن که تجربه خاصی در این زمینه داشته باشد، مجوز ساخت یک اثر سینمایی گرفته است.
عیب را از ساختار معیوب بجویید نه از دیگران
این اما همه ماجرا نبود، وقتی فشارها بالا گرفت و مطالبات در ارتباط با چگونگی صدور مجوز کارگردانی محمدامین کریمپور جدی شد، اظهارنظرهای مختلفی از سوی مسئولان در ارتباط با این موضوع صورت گرفت. رضا کریمی که تهیهکنندگی و نویسندگی اولین ساخته سینمایی کریمپور را برعهده دارد و قبلا کارگردانی نیز کرده است، در یادداشتی درباره این ماجرا نوشت: «محمدامین کریمپور در چند فیلم کارآموزی کرده، آموزشهای لازم سینمایی دیده، چند فیلم کوتاه با موضوعات اجتماعی ساخته که مورد تایید اعضای شورای پروانه ساخت قرار گرفته است.»
اما مسئله اصلی آنجا بود که حضور کریمپور فارغ از همه جنجالهایی که در ارتباط با محتوای کلیپهای تبلیغاتی ساخته شده توسط او در فضای مجازی شکل گرفت؛ از این نظر مورد انتقاد بود که او خارج از روال مرسوم ورود فیلمسازان فیلم اولی وارد این فضا شده بود. در واقع برای همه سوال بود که حتی با فرض صحت ادعای ساخت چند فیلم کوتاه توسط او و داشتن مدرک مرتبط سینمایی، چرا هیچکس تا قبل از این ماجرا خبری در ارتباط با فیلمسازی او نشنیده بود؟
این مسئله البته صرفاً ایرادی نیست که بر محمدامین کریمپور وارد باشد بلکه این نقد را باید بر سیستم بدون چارچوب وزارت ارشاد در این حوزه مطرح کرد. در شرایطی که هیچ سامانه مشخصی برای ثبت و ضبط فیلمهای کوتاه وجود ندارد و همچنین سامانه شفاف و به روزی برای ثبت و ضبط فعالیتهای هنری و مدارک تحصیلی سینماگران در حوزههای مختلف نیست؛ اساسا هیچ کس نمیتواند در ارتباط با صحت ادعاهای دیگران اظهارنظر کند. نتیجه آن که بسیاری از رسانهها صدور مجوز کارگردانی برای فردی همچون کریمپور را ناظر به مناسبات مالی این حوزه میدانند و مدافعان نیز در شرایطی به وجود مدرک مرتبط و تجربه ساخت فیلم کوتاه استناد میکنند که شواهد و مدارک شفافی (حداقل برای منتقدان) در این زمینه وجود ندارد. و همه اینها باعث بیشتر شدن کدورتها و یا سوتفاهمهای بعدی میشود.
کسی به فکر مبتذلسازان باسابقه هم هست؟
رسانهای شدن خبر حضور یک اینفلوئنسر اینستاگرامی در عرصه کارگردانی در حالی جنجالهای متعددی ایجاد کرد که این ماجرا یک روی دیگر نیز دارد. بسیاری از منتقدان از این نوشتند که چرا او بدون داشتن عقبه مشخص وارد این حوزه شده است؛ این در حالی است که بسیاری از فیلمسازان و تهیهکنندگان باسابقه سینمای ایران در طی سالهای اخیر به قدری آثار ضعیف و کمارزش و گاهی مبتذل ساختند که بعید به نظر میرسد این فضا بخواهد صرفا با ورود یک چهره تازه تغییری کند و یا به سمت ابتذال بیشتر کشیده شود.
واقعیت این است که به قول آن دیالوگ معروف «کمال الملک» علی حاتمی «همهچیزمان باید به همهچیزمان بیاید»؛ حالا معترضان نسبت به این اتفاق هم اساسا این موضوع را فراموش کردهاند فیلمسازان باسابقه این سینما در طی چند سال اخیر چه خروجی قابل توجهی داشتند که قرار است حضور چهرهای همچون کریمپور به آن خدشهای وارد کند؟ چرا راه دور برویم؛ مثلا آیا نتیجه ورود محمدامین کریمپور به عرصه کارگردانی در صورت ابتذال، قرار است مبتذلتر از «زنها فرشتهاند 2» باشد که توسط یک کارگردان و تهیهکننده باسابقه در این سینما تولید شده است؟
ایکاش این میزان از حساسیت که در ارتباط با ورود چهرههای جدید به سینمای ایران وجود دارد، در ارتباط با خروجیهای به شدت ضعیف و غیرحرفهای فیلمسازان باسابقه نیز وجود داشت. دغدغهای که قطعا جدی گرفتن آن میتوانست تغییراتی اساسی در کیفیت محصولات عرضه شده در سینمای ایران داشته باشد.