9 ابهام درخصوص طرح وان

کدخبر: 2373207

پرش به راه‌حل به جای تعریف دقیق و درست مسئله، یکی از اشکالات شایع در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌هاست. عموما بحث بر آن است که چگونه یارانه را ساماندهی کنیم اما کمتر بحث می‌شود که چرا یارانه؟

نسیم‌آنلاین؛ محمدصادق تراب زاده جهرمی*: طرح وان می‌گوید اکنون، انرژی به صورت ارزان در اختیار همه است. هر کسی بیشتر استفاده کند، بیشتر نفع می‌برد. این ارزان بودن به مصرف بیشتر انرژی و نیز قاچاق منجر می‌شود. این در حالی است که همگان باید سهم مساوی از انرژی داشته باشند. طرح وان می‌خواهد حداقل واحد انرژی را برای همگان به صورت مساوی تامین کند و هر کسی بیشتر می‌خواهد باید از دیگران که کمتر مصرف می‌کنند بخرد. 

اشخاص حقیقی، اشخاص حقوقی و صاحبان مشاغل، سه گروهی هستند که واحدهای انرژی را دریافت می‌کنند تا مصرف کنند. در این میان، صرفا اشخاص حقیقی هستند که امکان معامله واحدهای انرژی خود را دارند یا مازاد مصرف را به سهام تبدیل می‌کنند. ضمنا واحدهای انرژی قابل تبدیل به هم هستند. این طرح مدعی است که فشاری به بودجه وارد نمی‌شود و افزایش نقدینگی و آثار تورمی هم ندارد. 

 

در خصوص این طرح، سوالات و ابهاماتی مطرح است:

1- طرح وان مدعی است که انرژی به صورت ارزان در اختیار همگان است. قاعدتا ارزان بودن را به نسبت بازار آزاد جهانی مطرح می‌کنند. اینکه نرخ‌های جهانی، مبنای محاسبه هزینه انرژی در ایران باشد، محل سوال است. این نرخ مرجع لازم می‌دارد که قدرت خرید مردم نیز در تناسب با هزینه انرژی ملاحظه شود. از این منظر، انرژی در ایران به تناسب قدرت خرید مردم، گران محسوب می‌شود؛ نه ارزان. 

2- طرح وان مدعی است هر کسی بیشتر از انرژی ارزان استفاده می‌کند، منفعت بیشتری می‌برد، پس در کنار یک سهمیه مساوی، مصرف بیشتر را در گرو پرداخت پول بیشتر به افراد کم مصرف می‌داند. اولا در اینجا باید دانست که دولت هزینه مستقیمی انجام نداده است، بلکه فرض می‌کند اگر انرژی را در بازار آزاد بفروشد، درآمد بیشتری دریافت می‌کند. این عدم النفع دولت از فروش انرژی در بازار جهانی (فارغ از اینکه الان امکان فروشش را دارد یا خیر)، به عنوان منفعت برای پرمصرف‌ها تلقی می‌شود. پس عملا دولت هزینه ریالی خاصی نکرده است. ثانیا مردم دسترسی به بازار انرژی جهانی ندارند که نرخ انرژی در ایران، در مقایسه با بازار جهانی مقایسه شود. عملا نفع مستقیمی برای دهک‌های مختلف وجود ندارد. ثالثا مقایسه نرخ انرژی ایران و جهان زمانی معنادار است که سبک زندگی، نوع فناوری و ساختارهای اجتماعی مشابه باشند. مثلا در مقوله بنزین، میزان مصرف سوخت خودروها، کیفیت سوخت و ترافیک را نیز باید از سبد هزینه مردم کاهش داد، آنگاه انتظار کاهش مصرف سوخت را داشت. 

3- در کنار نرخ انرژی باید به سهم انرژی از سبد هزینه خانوار نیز توجه کرد. این سهم برای دهک‌های ضعیف، بسیار بیشتر است و آزادسازی قیمت و تورم انتظاری خصوصا در مقوله سوخت، عملا بیشترین اثر را بر سبد هزینه‌ای دهک‌های ضعیف دارد. 

4- سیاست اصلاح قیمتی، نهایتا با توجه به تفاوت کشش تقاضا در دهک‌های بالا و پایین، به نفع دهک‌های بالاست و به اضافه رفاه بیشتری برای آنان منجر می‌شود. پس دغدغه اینکه پرمصرف‌ها (که لزوما طبقات مرفه نیستند)، بیشتر منفعت می‌برند، باز هم به راهکاری می‌رسد که آنان رفاه بیشتری را تجربه می‌کنند. 

5- اگر نرخ مرجع، نرخ بین المللی انرژی است باید متوجه بود که نرخ بین المللی، نرخی شناور است نه ثابت. پس وان هم باید شناور تعریف شود. شناور بودن نرخ‌های انرژی، آیا از سوی جامعه ایرانی مورد پذیرش قرار می‌گیرد و تبعات تورمی نخواهد داشت؟ ضمنا آیا این امر، ضریب وابستگی اقتصاد ایران به اقتصاد جهانی و به تبع، ضربه‌پذیری ما را بالا نخواهد برد؟

6- در طرح وان، یک فرض همگنی در تبدیل واحدهای انرژی به هم وجود دارد. تصور آن است که با ضریبی می‌توان تفاوت وزن ریالی واحدهای انرژی را محاسبه و اعمال کرد. در حالی که تفاوت عرضه و تقاضا، رفتار مصرفی، قیمت بازاری و تورم انتظاری آن‌ها متفاوت است. 

7- پرش به راه‌حل به جای تعریف دقیق و درست مسئله، یکی از اشکالات شایع در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌هاست. عموما بحث بر آن است که چگونه یارانه را ساماندهی کنیم اما کمتر بحث می‌شود که چرا یارانه؟ اولویت اقتصادی چرا از فرار مالیاتی، مولدیت، اشتغال و ... به یارانه منتقل می‌شود. در این میان هم دوباره باید پرسید که چرا انرژی و یارانه انرژی؟ فارغ از ابهامات در خصوص تعریف و انواع یارانه پنهان، آیا هر جایی که یارانه پنهان (به تعبیر طراحان طرح وان) وجود دارد، باید سهمیه‌بندی، کوپنی‌سازی و نهایتا بازار آزاد ایجاد کنیم؟ آیا با امنیت، آموزش و سلامت نیز چنین برخوردی خواهیم داشت؟ اگر پاسخ بلی است، نشان از نوعی تفکر اشتباه در عرصه توزیع است. 

8- سوال مبنایی که از طرح وان باید پرسش کرد این است که چرا باید سهم مستقیم مردم از انرژی را برابر کرد؟ آیا به صرف اینکه یارانه پنهانی (فرضی)، متفاوت توزیع می‌شود، باید آن را برابر کرد؟ آیا در حوزه سلامت هم که همین یارانه پنهان وجود دارد، باید سهم همه از سلامت، یکسان باشد و هر کسی به اندازه سهمش از خدمات سلامت برخوردار شود و اگر کسی بیشتر نیاز داشت، باید سلامت را از بازارش بخرد؟

9- چرا باید نفع مردم در انرژی را به عنوان حق مساوی نقدی که باید به خودشان سپرد، تعریف کرد؟ مثلا چرا سیاست پلکانی قیمت برای مصرف را دنبال نمی‌کنند و درآمد را در زیرساخت‌ها و خدمات هزینه نمی‌کنند؟ به فرض اینکه حق مساوی وجود دارد، آیا باید به صورت نقدی به خود مردم تحویل داده شود؟ مبنای این بایدها و نبایدها چیست؟

*پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)

ارسال نظر: