روند ناعادلانه هیات علمی شدن را تغییر دهید

کدخبر: 2373880

برگزاری سفارشی جلسات دعوت به مصاحبه یکی از چالش‌هایی اصلی‌ است که عموم دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دکتری بر آن اتفاق نظر داشته و معتقدند بیشتر این جلسات هیچ فایده‌ای برای داوطلبان نداشته و طی آن تنها چند بهانه برای رد شدن داوطلب مطرح می‌شود.

«مقطع دکتری» از اول تا پایانش برای دانشجوها کم دردسر ندارد. نه‌تنها مشکلات دانشجویان دکتری تمامی ندارد؛ بلکه حتی وقتی دانشجویی از این مقطع فارغ‌التحصیل می‌شود و می‌خواهد به‌عنوان دانشیار، استادیار یا استاد در دانشگاه‌های کشور به تدریس بپردازد هم باز با چالش‌های زیادی برای رسیدن به کلاس‌های درس روبه‌رو می‌شوند اما این بار به‌عنوان استاد روبه‌رو است. دانشگاه‌های کشور هر سال دو بار با اعلام فراخوانی، اقدام به جذب نیروی انسانی موردنیاز خود در قامت عضو هیات‌علمی می‌کنند. فراخوانی که حضور و قبولی در آن برای فارغ‌التحصیل دکتری پیچ‌وخم‌های زیادی داشته، تا جایی که تنها بخش اندکی از فارغ‌التحصیلان دکتری امید به قبولی در آن را دارند. بلاتکلیف ماندن بخش مهمی از پرونده‌های مربوط به فراخوان جذب هیات‌علمی در دانشگاه‌ها طی سال‌های گذشته هم باعث شده تا نه‌تنها مراکز آکادمیک با انبوهی از کارهای ناتمام روبه‌رو باشند، بلکه داوطلبان جدیدی که می‌خواهند در این فراخوان‌ها شرکت کنند، دیگر امیدشان را تا زیادی از دست می‌دهند. عمق این فاجعه را زمانی می‌توان درک کرد که به صحبت‌های  محمدرضا رضوان‌طلب، رئیس مرکز جذب هیات‌علمی وزارت علوم نگاهی بیندازیم؛ به گفته او ۳۷ هزار پرونده جذب اعضای هیات‌علمی مربوط به قبل از سال ۹۸ هنوز در دانشگاه‌ها بررسی نشده است! از این معضلات همیشگی که بگذریم، حالا کرونا هم تیر خلاص را به داوطلبان زده؛ چراکه به دلیل لغو فراخوان اردیبهشت ماه، قرار است تمام 950 سهمیه اعلامی از سوی وزارت علوم در فراخوان آبان ماه امسال جذب شوند؛ اما باید به این مساله اشاره کرد که مشکلات مربوط به جذب فارغ‌التحصیلان دکتری در دانشگاه‌های دولتی به قدری ریشه‌دار است که بخش قابل توجهی از این فارغ‌التحصیلان ترجیح می‌دهند یا کلا قید استاد شدن را بزنند یا تحقق آن را در دانشگاه‌های خارج از مرزهای کشور جست‌وجو کنند.

  جلسات مصاحبه و حکایت سنگ و قلاب کردن داوطلبان!

برگزاری سفارشی جلسات دعوت به مصاحبه یکی از چالش‌هایی اصلی‌ است که عموم دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دکتری بر آن اتفاق نظر داشته و معتقدند بیشتر این جلسات هیچ فایده‌ای برای داوطلبان نداشته و طی آن تنها چند بهانه برای رد شدن داوطلب مطرح می‌شود. به اذعان برخی از دانشجویان، عموم افرادی که باید در هر فراخوان به عضویت دانشگاه‌های کشور درآیند، از قبل مشخص می‌شوند و مابقی مراحل، بیشتر از اینکه واقعی باشند، حالت تشریفاتی پیدا کرده است. حمیده، دانشجوی دکتری دانشگاه یاسوج در این باره می‌گوید: «وقتی نوبت به جذب فارغ‌التحصیل دکتری می‌شود، ‌شاهد برگزاری جلسات فرمایشی‌ هستیم که از همان ابتدا متوجه می‌شویم که قرار نیست از طریق آن به عضویت هیات‌علمی دانشگاه دربیاییم. جالب اینجاست که در آن جلسات ایراداتی از فرد می‌گیرند که عملا بهانه‌تراشی محسوب می‌شود. به‌طور مثال یکی از دوستانم می‌گفت علی‌رغم اینکه رزومه عملی داشتم و می‌توانستم در جذب پروژه‌های برون‌دانشگاهی، برای دانشگاه مدنظر اثرگذار باشم، ‌اما اصلا به این بخش از رزومه‌ام توجه نشده بود.»

رضا، محقق پسادکتری دانشگاه شهید بهشتی هم این مساله را تایید می‌کند و می‌گوید: «بزرگ‌ترین مشکلی که در روند جذب اعضای هیات‌علمی وجود دارد، پارتی‌بازی است و اصلا مقوله‌هایی مانند سن، رزومه علمی و... مطرح نیست بلکه از این مولفه‌ها به‌عنوان ابزاری برای حذف افراد استفاده می‌شود. فردی را می‌شناسم که در آمریکا پست‌دکتری گرفته‌، اما صلاحیت علمی او در ایران برای عضویت هیات‌علمی رد شده است؛‌ این نشان می‌دهد که چه وضعیتی در این حوزه حاکم است. در مقابل هم فردی را می‌شناسم که حتی کارت پایان‌خدمت هم نداشته اما به‌راحتی استاد دانشگاه شده است.»

دشواری گرفتن گواهی فارغ‌التحصیلی در دوران کرونایی

یکی از مشکلات فارغ‌التحصیلان دکتری، عدم دسترسی سریع به گواهی پایان دوره است، گواهی‌ای که از الزامات اصلی برای ثبت‌نام در فراخوان جذب هیات‌علمی دانشگاه‌ها محسوب می‌شود. مساله‌ای که دلیل اصلی آن از نگاه دانشجویان طولانی شدن سنوات تحصیلی برای عموم دانشجویان دکتری از یک‌سو و بالا رفتن هزینه‌های تسویه با دانشگاه برای دریافت گواهی فارغ‌التحصیلی است. حمیده، دانشجوی دکتری دانشگاه یاسوج در این باره می‌گوید: «دانشگاه از فارغ‌التحصیلی که به تازگی درسش تمام شده و طبیعتا شغل مناسبی هم ندارد، تسویه کامل را برای صدور گواهی مطالبه می‌کند و همین مساله باعث می‌شود تا عموم فارغ‌التحصیلان زمان زیادی را برای دریافت این گواهی منتظر بمانند؛ هرچند دلیل اصلی‌اش خود فارغ‌التحصیل است، اما ارائه آن خود مشکلات زیادی را برای داوطلب ایجاد می‌کند. نکته دیگر اینکه سنوات به عموم دانشجویان تعلق می‌گیرد؛ چراکه بیشتر دانشجویان کار عملی دارند و چون برای پیشبرد کارهایشان نیازمند تامین لوازم‌شان هستند، مدت زیادی برای انجام پروژه‌شان معطل می‌مانند و همین باعث می‌شود تا مشمول سنوات شوند.»

از سوی دیگر غیرحضوری شدن دانشگاه‌ها باعث شده تا دیگر صدور گواهی فارغ‌التحصیلی به روال گذشته دنبال نشود و حالا برای رسیدن به آن، پست تنها راه پیش روی فارغ‌التحصیلان است. حسین فارغ‌التحصیل دانشگاه بین‌المللی امام‌خمینی(ره) یکی از همان دانشجویانی است که هنوز منتظر رسیدن این گواهی است. او دراین‌باره می‌گوید:‌ «یک ماهی است که منتظر صدور گواهی فارغ‌التحصیلی هستیم اما به نظر می‌رسد به دلیل تعطیلی دانشگاه‌ها، زمان زیادی باید منتظر بمانیم تا این گواهی به دستمان برسد. از طرف دیگر شرایط دانشگاه‌ها هم به‌گونه‌ای نیست که بتوان حضوری پیگیری کارها شد و به همین دلیل نگران دیر رسیدن گواهی فارغ‌التحصیلم هستم.»

 شرایط اختصاصی؛ بهانه‌ای برای کوک کردن سازهای مختلف توسط دانشگاه‌ها

درست است که فراخوان جذب برای تامین نیروی انسانی موردنیاز دانشگاه‌ها در حیطه آموزش و پژوهش به صورت کشوری اعلام می‌شود، اما دانشگاه‌ها هر کدام شرایط خاصی را برای پذیرش فرد مورد نظر خود دارند. موضوعی که باعث شده تا دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دکتری آن را مهم‌ترین ابزار اعمال فشار دانشگاه‌ها برای حذف طیف وسیعی از داوطلبان بدانند. رضا، محقق پسادکتری دانشگاه شهیدبهشتی معتقد است هر دانشگاهی می‌تواند مولفه‌های مختلفی را به‌عنوان شرایط اختصاصی خود معرفی می‌کند. به گفته او ترجمه کتاب یکی از شرایطی است که برخی از دانشگاه‌ها آن را دلیلی برای رد کردن افراد کرده‌اند؛ درحالی که شنیده‌ام برخی از داوطلبان با وجود اینکه بعضا 2 کتاب ترجمه‌ای در رزومه خود داشته‌اند، باز هم مورد موافقت دانشگاه قرار نگرفتند.

او می‌گوید: «شرایط اختصاصی در کنار دیگر مشکلات موجود باعث شده تا بخش قابل‌توجهی از فارغ‌التحصیلان بعد از اینکه چند سالی نتوانستند به عضویت دانشگاهی دربیایند، ‌ترجیح دادند از ایران بروند. شخصا یکی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه شهید بهشتی را می‌شناسم که حتی در یک دانشگاه غیرانتفاعی هم نتوانست جذب شود و درنهایت هم جذب آموزش‌وپرورش شد، البته این وزارتخانه هم مدرک دکتری او را قبول نکرد و مجبور شد تا با مدرک کارشناسی‌ارشد به عضویت آموزش‌وپرورش دربیاید و کار به جایی رسید که بعد از چند سال به خارج از کشور رفت؛ جالب اینجاست که همین فرد توانست در یکی از دانشگاه‌های مطرح به‌عنوان استادیار مشغول به کار شود! همین یک نمونه کافی است تا متوجه عمق مشکلات موجود در داخل کشور شویم.»

حسین، فارغ‌التحصیل دانشگاه بین‌المللی امام‌خمینی(ره) هم دراین‌باره معتقد است: «در گذشته بیشتر جذب‌ها براساس رابطه بود و همین مساله باعث شد تا سیستم جذب کشوری فعال شود تا این مشکل برطرف شود، اما باز هم اعمال شرایط اختصاصی دانشگاه‌ها وضعیت را همانند گذشته کرده و باز رابطه حرف اول را می‌زند. یعنی دانشگاه‌ها شرایط‌شان را به‌گونه‌ای تنظیم می‌کنند که تنها شامل حال فرد موردنظرشان شود. در اصل شرایط اختصاصی باعث می‌شود تا دانشگاه‌ها مقابل فراخوان کشوری بایستند و در عمل هم زورشان می‌رسد.»

شفاف نبودن پروسه جذب اعضای هیات‌علمی هم باعث می‌شود تا دانشگاه‌ها در روند استخدام افراد به شکل‌های مختلف اعمال سلیقه کنند. این موضوعی است که دانشجوی دانشگاه یاسوج از آن انتقاد می‌کند و می‌گوید:‌ «وقتی به هیات جذب هم اعتراض می‌شود، به صراحت اعلام می‌کنند دانشگاه تصمیم می‌گیرد که چه کسی را جذب کند و چه کسی را رد کند و در عمل جوابگوی رفتار خود نیستند.»

 گلایه‌ها از رفتارهای خودسرانه دانشگاه‌ها در پذیرش یا رد داوطلبان

شفاف نبودن در کنار عدم پاسخگویی دانشگاه‌ها درباره چرایی قبول نشدن داوطلبان در پروسه مصاحبه هم از دیگر مشکلاتی است که این افراد به آنها اشاره می‌کنند. رضا دراین‌باره می‌گوید: «هیچ توضیح قابل‌قبولی هم برای رد کردن داوطلبان ارائه نمی‌شود، یعنی اگر از دانشگاهی بخواهیم چرایی پذیرش فردی را اعلام کند هیچ پاسخی نمی‌دهند. شاید اعلام کنند که فلان فرد به خاطر رزومه علمی، شرط سنی و... در مصاحبه قبول نشده است، ‌اما وقتی می‌گوییم چرا فرد دیگری که همان شرایط را داشته، پذیرفته شده؛ هیچ پاسخی از دانشگاه دریافت نمی‌کنیم.»

حمیده، دانشجوی دکتری دانشگاه یاسوج هم بر این مهم صحه گذاشته و از روند موجود در دانشگاه‌ها در این زمینه انتقاد می‌کند و می‌گوید: «وقتی به هیات جذب اعتراض می‌شود، به صراحت اعلام می‌کنند، دانشگاه تصمیم می‌گیرد که چه کسی را جذب کرده و چه کسی را رد کند، در عمل آنها جوابگوی رفتار خود نیستند.»

  بیم و امید شکایت از دانشگاه‌ها

نکته قابل توجه در صحبت‌های این دانشجویان آن است که عموم آنها در جریان نحوه شکایت برای پیگیری حقوق‌شان نبوده و پیگیری این مهم از طریق دیوان عدالت اداری را کاری زمانبر و بی‌فایده می‌دانند. از نگاه آنها، افتادن در پروسه شکایت از دانشگاه‌ها آن هم با توجه به اعمال شرط سنی برای شرکت در فراخوان جذب از یک‌سو و طولانی بودن فرآیند نتیجه دادرسی از سوی دیگر باعث می‌شود تا عملا پرونده‌ها به سود دانشگاه‌ها تمام شوند. به عبارت دیگر دانشجویان معتقدند اگر قرار باشد چند سال از وقت‌شان را صرف رسیدن به جواب چرایی عدم قبولی آنها یا الزام دانشگاه‌ها به پذیرش‌شان از طریق حکم قضایی کنند، ‌درنهایت باز هم یک قانونی مانند اعمال رده سنی پیدا می‌شود که از طریق آن دانشگاه‌ها بتوانند از پذیرش آنها سرباز بزنند. البته ناآشنا بودن دانشجویان و فارغ‌التحصیلان به روند شکایت در این زمینه موضوعی است که حتی جواد محمدی، دبیر هیات عالی جذب شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به آن اشاره کرده بود. به گفته او براساس مسیر قانونی، فرد ابتدا باید به هیات اجرایی جذب در دانشگاه شکایت کند و اگر قانع نشد این شکایت را نزد هیات مرکزی جذب در وزارتخانه‌های علوم و بهداشت یا دانشگاه آزاد اسلامی ببرد.

دبیر هیات عالی جذب شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: «در صورتی که مشکل فرد در این هیات هم برطرف نشد درنهایت شکایت در کارگروه رسیدگی به شکایات هیات عالی جذب این شورا مطرح خواهد شد؛ در این کارگروه نمایندگان دو وزارتخانه یاد شده و دانشگاه آزاد اسلامی، نماینده دفتر نمایندگی مقام‌معظم‌رهبری در دانشگاه‌ها و یک نماینده حقوقی از هیات عالی جذب شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور دارند و پرونده‌ها را در یک جمع خارج از مجموعه جذب وزارتخانه یا دستگاه ذیربط بررسی می‌کنند، ‌اما تعداد زیادی از داوطلبان جذب هم راه‌های ارسال شکایت به مراجع ذی‌صلاح برای پیگیری حق و حقوق و پرونده خود را نمی‌شناسند.»

  اعمال محدودیت سنی؛ درست یا غلط؟

اعمال محدودیت سنی برای جذب افراد در هر بخشی یکی از بندهای فراخوان‌های عمومی محسوب می‌شود. جذب هیات‌علمی از میان فارغ‌التحصیلان دکتری هم از این قاعده مستنثی نیست و باید عنوان کرد که این بخش، تنها بند قابل قبول از سوی برخی فارغ‌التحصیلان است. حسین، فارغ‌التحصیل دانشگاه امام‌خمینی(ره) معتقد است: «با توجه به سیستم آموزشی که در کشور ما وجود دارد، دانشجویی که روند تحصیلش در مقطع دکتری را طبق اصول طی کرده باشد، مشکلی از بابت حداکثر سن تعیین شده نخواهد داشت و از طرف دیگر به نظر هم نمی‌رسد فردی که بیش از 45 سال سن داشته باشد، گزینه مناسبی برای جذب در دانشگاه‌ها باشد.»

رضا، محقق پسادکتری دانشگاه شهید بهشتی هم معتقد است:‌ «قطعا نمی‌توان انتظار داشت که هیچ‌گونه محدودیت سنی در این زمینه وجود نداشته باشد، اما مشکل اصلی ما این است که اطلاع‌رسانی درستی درباره چنین بندهایی صورت نمی‌گیرد و به همین دلیل می‌بینیم که برخی از داوطلبان با وجود اینکه هیچ مشکلی از لحاظ رزومه علمی ندارند، با چنین بهانه‌هایی کنار گذاشته می‌شوند. از طرف دیگر نباید انتظار داشت که مثلا فردی با سن 50 سال تازه وارد دانشگاه شده و شروع به تدریس کند، قطعا اوج فعالیت علمی هم مانند دیگر فعالیت‌ها، ‌یک بازه زمانی مشخص دارد و به همین دلیل می‌توان گفت این بند، یکی از قابل‌قبول‌ترین بندهای پذیرش است، البته به شرطی که از آن هم استفاده ابزاری نشود.»

حمیده، دانشجوی دکتری دانشگاه یاسوج اما نظر دیگری دراین باره دارد و می‌گوید:‌ «چنین بندهایی باعث می‌شود تا برخی از داوطلبان که بنا به دلایل مختلف نتوانسته‌اند تحصیل خود را در زمان مقرر تمام کنند؛ از راهیابی به دانشگاه‌ها باز بمانند. درست است که شاید از یک سنی به بعد دیگر افراد نتوانند آن بازدهی سابق را داشته باشند، اما این بدان معنی نیست که همه این‌گونه هستند.»

مجتبی، دانشجوی دکتری دانشگاه شهید بهشتی هم مانند عموم داوطلبان، اعمال رده سنی را کار مثبتی می‌داند و می‌گوید: «هرچند این مساله هم چندان رعایت نمی‌شود؛ یعنی اگر دانشگاهی بخواهد فرد مورد نظر خود را در روند پذیرش قبول کند، خیلی به سن او نگاه نمی‌کند و این شرط هم بیشتر برای رد کردن بخشی از داوطلبان مدنظر قرار می‌گیرد؛ اما نباید این اصل را هم فراموش کرد که عموم فارغ‌التحصیلان مقطع دکتری هنگام فرآیند بررسی برای تایید صلاحیت عضویت در هیات‌علمی دانشگاه‌ها کمتر از رده سنی اعمال شده سن دارند و بعید می‌دانم این بند بتواند برای عموم داوطلبان مشکل خاصی را ایجاد کند.»

  آشناها؛ اولویت اصلی دانشگاه‌ها برای جذب هیات‌علمی

این دانشجوی دکتری دانشگاه شهیدبهشتی اما نگاه متفاوتی به مشکلات فارغ‌التحصیلان برای جذب به‌عنوان عضو هیات‌علمی هم دارد. او معتقد است:‌ «آن دسته از فارغ‌التحصیلانی که در دانشگاه‌های خارج از کشور تحصیل کرده‌اند، در بیشتر موارد به دلیل مسائل عقیدتی در جلسه مصاحبه رد می‌شدند و آنهایی هم که در داخل کشور دکتری گرفته‌اند، عموما از لحاظ رزومه علمی حذف می‌شدند. با این حال نمی‌توان این مساله را هم نادیده گرفت که این مباحث در اصل بهانه‌هایی هستند تا درنهایت افراد مورد نظر جذب دانشگاه‌ها شوند. طبیعی است با توجه به اینکه اعضای هیات‌علمی دانشگاه‌ها از اساتید خود دانشگاه هستند، ترجیح می‌دهند افرادی را جذب کنند که از گذشته شناختی نسبت به آنها دارند.»

این دانشجوی دکتری دانشگاه شهید بهشتی می‌گوید:‌ «روندی که در جذب هیات‌علمی وجود دارد در اصل در بیشتر مراکز دولتی ما وجود دارد و به اصطلاح فارغ‌التحصیل باید از طریق لینکی به دانشگاه مورد نظرشان مرتبط و درنهایت جذب شوند در غیر این صورت کار آنها برای گذشتن از جلسه مصاحبه کار سختی است. از سوی دیگر مشکل ما در کشور این است که به‌صورت کلی شایسته‌سالاری در کشور ما وجود ندارد و این مساله شامل حال دانشگاه‌ها در جذب افراد هم می‌شود. هرچند مترهای مختلفی برای سنجش شایسته‌سالاری وجود دارد، اما راه‌های دور زدن آن به حدی است که در عمل اعمال نمی‌شود.»

رضا، محقق پسادکتری دانشگاه شهید بهشتی هم این مساله را تایید می‌کند و می‌گوید: «برخی اساتید در دانشگاه‌های ما قدرت خاصی دارند و اگر داوطلب پیش‌تر دانشجوی آنها باشد، ‌می‌تواند به‌راحتی در فرآیند پذیرش قبول شود اما وقتی هیات جذب متوجه می‌شوند که دانشجو اصلا در گذشته، در دانشگاه مورد نظر تحصیل نکرده، عموما آن را به بهانه‌های مختلف رد می‌کنند. به عبارت دیگر اگر داوطلب در آن دانشگاه از میان اساتید پارتی داشته باشد، نباید غصه رد شدن در مصاحبه را داشته باشد در غیر این صورت کار برای او سخت و در بیشتر مواقع غیرممکن می‌شود.»

 

منبع: فرهیختگان
ارسال نظر: