بازخوانی خاطره یکی از حاضران در جریان واقعه گوهرشاد:
سفیر گلولهها در مسجد گوهرشاد پیچید
من صدای همان سفیر گلولهها را در خانه مان یادم است که شنیده بودم در مسجد گوهرشاد. مسجد را به توپ یا به گلوله بستند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی « نسیم آنلاین »، رضاخان بعد از سفر به ترکیه و دیدار با آتاتورک تصمیم به اجرایی کردن قانون کشف حجاب در کشور گرفت؛ قانونی که با مقاومت مردم و علما در آن زمان روبه رو شد.
« نسیم آنلاین »، در زیر خاطره کوتاهی را از یکی از حاضران در قیام گوهرشاد منتشر کرده است:
من صدای همان سفیر گلولهها را در خانه مان یادم است که شنیده بودم در مسجد گوهرشاد. مسجد را به توپ یا به گلوله بستند. مادر من این را نقل میکردند. من بچّه بودم به گوش من است. این را یادم است که صدا میآمد. چون ما در مشهد منزل مان همین بالا خیابان بود.
مرحوم حاج آقا که زندان رفت کسی میترسید بیاید و احوال ما را بپرسد.
یکی از برادرهای من مرحوم حاج جواد محقق خیلی شیطان بود. در این مدّت (ایام زندان بودن پدر در تهران) مادرم دسترسی نداشت که بیرون برود؛ او هم دیگر شلتاق میکرد. مثلاً یک کسی یک دفعه آمده بود بدهکار بود به حاج آقا. فهمیده بود که این پدر، زندان رفته است گفته بود حالا این بدهکاری را بروم بدهم در خانه اش که این زن و بچّه اش در عسرت نان و گوشت و پنیر نباشند. صبح پنج تومان داده بود، برادرم جواد آقا رفته بود و گرفته بود به جای این که بیاید و به مادرم بدهد رفته بود سرتاپایش را نو کرده بود، لباس خریده بود، گفته بود که این پول را آوردند دادند و من رفتم لباس نو و کفش نو و یک چلو کباب خردیم؛ ده شاهی آن مانده بود. یک وقتی خدا رحمت کند آقا شیخ کاظم دامغانی را هم نسبت قوم و خویشی با ما داشتند (پدر آقای دکتر مهدوی دامغانی) آمده بودند منزل ما احوالپرسی. که خوب شما ناراحتی چیزی که ندارید؟
مرحوم مادرم گفته بودند که همین جواد ما را اذّیت میکند، بعد حاج کاظم گفته است اگر اجازه بدهید من او را یک گوشمالی بدهم مرحوم مادرم گفته بود که من از خدا میخواهم شما مثل پدرش هستید. بعد حاج کاظم صدا زده بود، جواد پدر سوخته! تو مادرت را اذیت میکنی! او هم دستش را این طوری می کند میگوید آی آژان بیا ببین این آخوند از خانه ما چه میخواهد؟